|

حزب ندای ایرانیان میزبان گفت‌وگوی استان‌های فلات مرکزی ایران بر سر آب

هشدار کارشناسان: زاینده‌رود در آستانه فروپاشی اکولوژیک است

در نشست تخصصی حزب ندای ایرانیان که با حضور استادان، کارشناسان و فعالان محیط زیست از استان‌های خوزستان، چهارمحال‌و‌بختیاری، اصفهان و یزد برگزار شد، موضوع بحران آب در حوضه زاینده‌رود از منظر علمی و کارشناسی مورد بررسی قرار گرفت. این نشست با هدف تبادل نظر، تحلیل دقیق وضعیت موجود و ارائه راهکارهای عملی برای مدیریت پایدار منابع آبی در یکی از بحرانی‌ترین مناطق کشور برگزار شد. در این نشست، جمعی از متخصصان و صاحب‌نظران برجسته حضور داشتند،

هشدار کارشناسان:  زاینده‌رود در آستانه فروپاشی اکولوژیک است

در نشست تخصصی حزب ندای ایرانیان که با حضور استادان، کارشناسان و فعالان محیط زیست از استان‌های خوزستان، چهارمحال‌و‌بختیاری، اصفهان و یزد برگزار شد، موضوع بحران آب در حوضه زاینده‌رود از منظر علمی و کارشناسی مورد بررسی قرار گرفت. این نشست با هدف تبادل نظر، تحلیل دقیق وضعیت موجود و ارائه راهکارهای عملی برای مدیریت پایدار منابع آبی در یکی از بحرانی‌ترین مناطق کشور برگزار شد. در این نشست، جمعی از متخصصان و صاحب‌نظران برجسته حضور داشتند، از جمله مهندس مجید سیاری (کارشناس ارشد مدیریت منابع آب و معاون پیشین برنامه‌ریزی و امور اقتصادی شرکت مادرتخصصی مدیریت منابع آب ایران)، دکتر محمدمهدی جوادیان‌زاده (دکتری عمران آب و مدیرکل اسبق آب منطقه‌ای یزد)، دکتر حمیدرضا صفوی (استاد دانشگاه صنعتی اصفهان و متخصص در حوزه مدیریت یکپارچه منابع آب)، دکتر سید‌طاهر نوربخش چلوانی (عضو شورای مرکزی خانه کشاورز و عضو سابق شورای هماهنگی مدیریت یکپارچه حوضه زاینده‌رود از چهارمحال‌و‌بختیاری) و دکتر مهدی قمشی (استاد دانشکده مهندسی آب و محیط زیست دانشگاه شهید چمران اهواز). حاضران با تمرکز بر علل ساختاری و اقلیمی خشک‌سالی، کاهش کیفیت و کمیت منابع آبی و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی این بحران، بر لزوم عبور از رویکردهای هزینه‌بر و ناکارآمد فعلی و حرکت به‌ سوی الگوهای مدیریت یکپارچه، عدالت‌محور و سازگار با اقلیم تأکید کردند.

 

  در آغاز این نشست، دکتر محمدحسین شیخ‌محمدی، معاون سیاسی و رئیس شورای سیاست‌گذاری حزب ندای ایرانیان، با اشاره به رویکرد علمی و کارشناسی این حزب در مواجهه با مسائل کشور، اظهار داشت: در سال‌های اخیر، حزب ندای ایرانیان همواره تلاش کرده است‌ با بهره‌گیری از تحلیل‌های علمی و شنیدن صدای متخصصان، در حوزه‌های تخصصی کشور مشارکت مؤثر داشته باشد و بر اساس این رویکرد، پیشنهادهایی عملی برای حل چالش‌های کلیدی ارائه دهد.

 

او افزود: از آغاز تأسیس، محیط زیست همواره یکی از اولویت‌های حزب ندای ایرانیان بوده است. طی سال‌های گذشته، ما به‌ طور مستمر و تخصصی در موضوعاتی چون بحران آب، آلودگی هوا، تغییرات اقلیمی و سایر مسائل زیست‌محیطی ورود کرده‌ایم. در این نشست نیز قصد داریم به یکی از حیاتی‌ترین مسائل کشور یعنی بحران آب بپردازیم.

شیخ‌محمدی با اشاره به پیامدهای گسترده بحران کم‌آبی خاطرنشان کرد: این بحران، افزون بر تأثیرات منفی بر بخش‌های اقتصادی، بهداشت عمومی، صنعت، اکوسیستم‌ها و تنوع زیستی، موجب تشدید نابرابری‌های اجتماعی و کاهش تاب‌آوری جوامع شده و حتی همبستگی ملی را با تهدید مواجه کرده است. بحران آب اکنون به چالشی چندبعدی در پیوند با دیگر مسائل توسعه‌ای کشور تبدیل شده که نیازمند مدیریتی هوشمندانه و پایدار است.

 

او در ادامه‌ با اشاره به دیدگاه‌های این حزب در حوزه مدیریت منابع آب گفت: 10 سال پیش، حزب ندای ایرانیان در بیانیه‌ای رسمی اعلام کرد‌ انتقال آب بین‌حوضه‌ای، از منظر مدیریتی ساده‌ترین، از نظر اقتصادی گران‌ترین و از لحاظ زیست‌محیطی مخرب‌ترین راه‌حل برای مقابله با بحران آب به شمار می‌رود. چنین راهکاری تنها در تأمین آب شرب قابل توجیه است و در بلندمدت‌ نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه موجب پیچیده‌تر‌شدن بحران خواهد شد. ما معتقدیم باید از این مسیر پرهزینه و ناپایدار فاصله گرفت و به‌جای آن، به‌ سوی الگوهای سازگار با اقلیم و واقعیت‌های جغرافیایی کشور حرکت کرد.

 

شیخ‌محمدی در پایان سخنان خود تصریح کرد: توسعه پایدار و بقای ایران مستلزم تدوین و اجرای سیاست‌های آبی مبتنی بر عدالت و پایداری است. پیشنهاد می‌کنم ادامه این نشست با سخنرانی دکتر محمدمهدی جوادیان‌زاده دنبال شود.

 

دکتر محمدمهدی جوادیان‌زاده، دکتری عمران آب و مدیرعامل سابق شرکت آب منطقه‌ای یزد، با حضور در این جلسه درباره وضعیت آب استان یزد و راهکارهای قابل اجرا گفت: یزد یکی از خشک‌ترین استان‌های کشور است و بارشی در حدود ۹۰ میلی‌متر در سال و خود شهر یزد بارشی در حدود ۵۰ میلی‌متر در سال دارد و عمده جمعیت هم در شهر یزد واقع شده‌اند. یزد در طول تاریخ از آب سطحی بی‌بهره بوده و اگر آب سطحی هم بوده، معمولا فصلی بوده به همین دلیل شهر یزد مهد قنات شده است و نه‌تنها یزد، بلکه فلات مرکزی ایران از قنات بهره می‌برده است. قنات در محدوده آبدهی مطمئن از منابع آب زیرزمینی برداشت می‌کند و لذا با بهره‌برداری هزاران ساله از قنوات مشاهده می‌کنیم که هیچ آسیبی به منابع آب زیرزمینی وارد نمی‌شده است.

 

در حقیقت قنات به‌جای بهره‌کشی از منابع آب زیرزمینی، از آن بهره‌برداری می‌کند. منابع آب تجدیدپذیر یزد سالانه حدود 500 میلیون مترمکعب است که رو به کاهش هم است. در سال ۱۳۶۸ اعلام شد‌ آب شرب شهر یزد رو به اتمام است و باید از منابع بیرون استان انتقال یابد. پیش از این تأمین آب استان در تمامی بخش‌ها از منابع آب زیرزمینی بوده و زمانی که این منابع رو به کاهش رفته، در سال ۱۳۶۸ یک تخصیص ۷۸ میلیون مترمکعبی به استان یزد از محل زاینده‌رود داده می‌شود که با بررسی‌های کارشناسانه این آب برای بخش صنعت و شرب بوده و این شبهه وارد می‌شود که این رقم باید با ایجاد تونل کوهرنگ ۳ عملیاتی شود که در متن تخصیص چنین چیزی نیامده و فقط کوهرنگ ۱ و ۲ بوده و در انتهای متن تخصیص آمده که اجرای پروژه چشمه لنگان و کوهرنگ ۳ تسریع شود. بر این اساس پروژه اجرا می‌شود و در سال ۱۳۷۸ به بهره‌برداری می‌رسد.

 

او ادامه داد: آن زمان که این تعارض‌ها و حساسیت‌ها نبوده براساس متن تخصیص که شرب و صنعت داخل آن بوده، رقمی حدود ۱۵ میلیون مترمکعب به بخش صنعت و مابقی به شرب اختصاص می‌یابد. بعدها این ۷۸ میلیون مترمکعب به ۹۸ میلیون مترمکعب ارتقا می‌یابد و این ۹۸ میلیون مترمکعب هیچ‌وقت عملیاتی نمی‌شود و حداکثر آبی که به عنوان سهمیه استان یزد در نظر گرفته می‌شود، سالانه میانگین ۵۵ میلیون مترمکعب در تمام طول سال‌های بهره‌برداری است. بعد از اینکه جمعیت استان افزایش پیدا می‌کند و شرایط منابع آب زیرزمینی هر روز بدتر می‌شود، به ناچار این سهمیه بازتخصیص می‌شود.

 

سرمایه‌گذاری و اجرای پروژه جمع‌آوری و تصفیه فاضلاب تعدادی از شهرهای استان به بخش خصوصی واگذار می‌شود تا در ازای این سرمایه‌گذاری، پساب را به عنوان منبع آبی غیرمتعارف جایگزین آب کیفی در صنعت کند. همچنین پروژه انتقال آب از خلیج فارس توسط سه صنعت بزرگ یزد و کرمان اجرا می‌شود تا بخشی از نیاز آبی صنعت به این سمت سوق داده شود؛ بنابراین ۱۵ درصدی که روی کاغذ برای تأمین آب صنایع تخصیص داده شده بود و این تخصیص کاملا در چارچوب قوانین و ضوابط کشور بود، به تحلیل تنش شدید آبی در بخش شرب استان، به شش درصد و بعد به کمتر از چهار درصد تغییر یافت که آن هم عمدتا به دلیل شرب صنعت است. چراکه وقتی یک صنعت را برای تأمین آب به منبع پساب وصل می‌کنید، قاعدتا برای شرب کارکنان آن باید فکری کرد.

 

مدیرعامل سابق آب منطقه‌ای یزد بیان کرد: متأسفانه در شبکه‌های اجتماعی مشاهده می‌شود که یک‌سری لیست از صنایع یزد اعلام و مدعی می‌شوند که همه این صنایع از آب زاینده‌رود استفاده می‌کنند که این اطلاعات غلط به مردم دادن است؛ چون این‌گونه نیست و استانی که شرب آن دچار مشکل است، اصلا مردم خود آن استان اجازه نمی‌دهند این آب وارد صنعت شود. صنعت یزد همانند صنایع استان‌های دیگر توسعه یافته و در برخی نقاط استان، مردم به صنایع ناپایدار، آلودگی هوا، آلودگی خاک و اتفاقاتی که به ‌عنوان عوارض جانبی این‌گونه توسعه‌هاست، معترض‌اند.

 

او افزود: کشاورزی استان یزد در ۱۵ سال اخیر به سمت گلخانه‌ای‌شدن رو آورده که همین موضوع ابهامی ایجاد کرده که این‌همه گلخانه در یزد چه می‌کند؟ این نشان‌دهنده آن است که کشاورز به دلیل مشکلاتی که در تأمین آب داشته به سمت گلخانه رفته تا بهره‌وری را بالا ببرد و البته این نشانه مثبتی است. می‌توان سطح زیر کشت استان یزد را در گذشته و امروز مقایسه کرد و دید در این سال‌ها تا چه حدی سطح زیر کشت استان کاهش یافته است.

 

عجیب اینکه رو‌آوردن به کشت گلخانه‌ای و تبدیل کشاورزی در فضای باز را به کشاورزی فضای بسته برای همه کشور فضیلت است ولی برای کشاورز یزدی چوبی می‌شود که باید بر سر او خرد شود که لابد داری از آب زاینده‌رود استفاده می‌کنی و عجیب اینکه وزارت جهاد کشاورزی در همه سال‌های این اتفاقات تلخ همواره ساکت و منفعل بوده و برای یک بار موضع‌گیری درستی نکرده و حداقل تلاش نکرده تا حقیقت موضوع به هر سوی که باشد را برای اذهان عمومی منتشر کند. جمع‌بندی اینکه بر اساس نیاز به تأمین آب شرب استان که سالانه حدود 140 میلیون مترمکعب است، ۵۵ و در برخی مواقع تا ۶۰ میلیون مترمکعب از زاینده‌رود منتقل می‌شود و مابقی یعنی حدود 70 تا 80 میلیون مترمکعب هم از منابع آب زیرزمینی استان تأمین می‌شود. یکی از مشکلات استان در فصول گرم این است که به دلیل گرمای شدید و خشکی هوا، کولرهای آبی تنها خنک‌کننده خانه‌هاست و این کولرها مصرف آب را بالا می‌برند.

 

جوادیان‌زاده ادامه داد: آیا حقابه کشاورزان شرق اصفهان که اکنون هم معترض هستند به یزد داده شده است؟ ما اگر براساس ماده ۲۱ قانون توزیع عادلانه آب نگاهی بیندازیم، می‌بینیم که تخصیص و بهره‌برداری از منابع عمومی آب برای مصارف شرب، کشاورزی و صنعت منحصرا با وزارت نیرو است. یک روزی وزارت نیرو وضعیت منطقه را بررسی کرده و رقم 98 میلیون مترمکعب به استان یزد تخصیص داده شده -اگر‌چه هیچ‌گاه این حجم محقق نشده است- و قطعا حقابه کشاورزان هم دیده شده است. دوم اینکه از سال ۱۳۷۸ که پروژه انتقال آب یزد به بهره‌برداری رسید تا سال ۱۳۹۱ که اولین تعرض روی خط انتقال آب یزد در بخش شرق اصفهان اتفاق می‌افتد، یعنی حدود ۱۳ سال، هیچ تعرض و اعتراضی نبوده. این نشان می‌دهد که لابد حقابه به کشاورز شرق اصفهان داده می‌شده، وگرنه اعتراض‌ها زودتر رخ می‌داد.

 

پس این نشان می‌دهد که در خلال این دوره اتفاقات دیگری افتاده که سبب شده آب به انتهای زاینده‌رود و محل زراعت کشاورزان شرق اصفهان نرسد. پس این آدرس غلط دادن‌ها به خط لوله یزد برای چیست؟ اگر نگاه کنیم، چیزی حدود ۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰ میلیون مترمکعب آورد زاینده‌رود در سال است و چیزی حدود ۷۰۰ الی ۸۰۰ میلیون مترمکعب هم آورد حداقلی است که برای زاینده‌رود ثبت شده است. حال اگر متوسط آورد زاینده‌رود را در نظر بگیریم، این ۵۵ تا ۶۰ میلیون مترمکعب یزد حدود 5.3 درصد می‌شود و اگر‌ حداقل را بگیریم، 5.6 درصد از مصارف زاینده‌رود می‌شود. حال تبخیری که روی دریاچه سد اتفاق میافتد هم حدود ۳.۵ تا چهار درصد است. چطور می‌شود که این رقم که در حد تبخیری است که اتفاق می‌افتد متهم اصلی نابسامانی‌های زاینده‌رود باشد؟

 

اصل ۴۵ قانون اساسی می‌گوید، انفال و ثروت‌های عمومی مانند زمین‌های رهاشده، معادن، دریاها، رودخانه‌ها، کوه‌ها و... را به عنوان انفال در نظر می‌گیرد و در اختیار حکومت اسلامی است و طبق مسائل عامه به آن عمل می‌کند. بنابراین با توجه به قانون اساسی نباید آب را سهم‌بندی کنیم و در چهارچوب مرزها نگهداریم. حال چرا این اتفاقات رخ می‌دهد؟ نخست عدم شفافیت است. بیاییم یک بار حسابداری مشخص در حوزه زاینده‌رود کنیم و این را مشخصا ببینیم واقعا اگر ۶۵ میلیون مترمکعب وارد صنعت یزد یا کشاورزی یا شرب می‌شود، قابل تشخیص است ولی چرا گروه‌های مرجع پاسخ نمی‌دهند. بنابراین ایجاد اعتماد میان ذی‌نفعان مهم است، نه آدرس غلط دادن. به نظر می‌رسد اتفاقا بعضی علاقه‌مند هستند که این موضوع زاینده‌رود همیشه در هاله‌ای از ابهام بماند.

 

جوادیان‌زاده در مورد فروش مال غیر و حقابه گفت: با چه سندی می‌گویید که آبی که به استان یزد انتقال داده می‌شود حقابه کشاورزان شرق اصفهان است؟ یک پیش‌فرض غلط می‌گذاریم و براساس آن جلو می‌رویم. براساس مطالعات وزارت نیرو، سطح زیر کشت استان اصفهان در بخش کشاورزی در سال ۱۳۴۴-۱۳۴۵، ۴۸ هزار هکتار بوده است.

 

سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۱، ۱۰۲ هزار هکتار شده، سال ۱۳۷۳-۱۳۷۴ به رقم ۱۴۰ هزار هکتار رسیده و در سال ۱۳۷۹-۱۳۸۰ به ۱۹۳ هزار رسیده. آیا تمام اینها تحت پوشش طومار شیخ بهایی است؟ آیا آب‌هایی که از تونل کوهرنگ ۱، ۲ و ۳، چشمه لنگان و خدنگستان وارد زاینده‌رود می‌شود، هم تابع طومار شیخ بهایی است؟ پس اول اثبات کنیم که این آب حقابه کشاورز است یا حقابه کشاورز جای دیگر مانند صنایع فولاد اصفهان و پالایشگاه و... می‌رود. می‌گوییم سطح آب زیرزمینی اصفهان پایین آمده اما اشاره نمی‌کنیم که 30 هزار چاه غیرمجازی که در استان اصفهان است، برای آن هیچ‌گونه برنامه‌ریزی نشده است.

جوادیان‌زاده درباره سرانه آب شرب گفت: سرانه به دو شکل است: سرانه آب خانگی و سرانه آب عمومی. سرانه آب خانگی بین ۱۵۰ تا ۱۷۰ لیتر در شبانه‌روز است اما سرانه آب عمومی هر شهر یعنی کل مشترکانی که از آن استفاده می‌کنند و برای همه استان‌ها بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ لیتر در شبانه‌روز است. از طرفی مصرف آب صنعت با میزان تولید صنعت یکی نیست؛ استان‌ها براساس تنگناهای آبی که داشتند، به سراغ صنایع کم‌آب‌خواه یا به سراغ صنایع پر‌آب‌خواه رفته و فرمی را رعایت کردند. اگرچه در استان یزد هم برخی صنایع هستند که نباید می‌آمدند‌ اما کل صنعت استان یزد نزدیک به ۴۰ میلیون مترمکعب مصرف آب دارد که از منابع آب زیرزمینی یا منابع غیر‌متعارف تأمین می‌شود.

 

دکتر حمیدرضا صفوی، استاد دانشگاه صنعتی اصفهان، دکترای عمران آب و متخصص در حوزه مدیریت یکپارچه منابع آب، در این نشست تخصصی ضمن اشاره به وضعیت بحران آب اصفهان و مناقشات آبی این استان و راهکارهای مد نظر گفت: در این چند هفته اخبار زرد و خبرهای نادرستی که به مشکلات اجتماعی دامن می‌زدند، ایجاد شد. می‌طلبد چنین جلساتی که مسائل را به صورت کاملا تخصصی دنبال می‌کند، روی مدار عقلانیت و کارشناسی پیش برود، وگرنه هر روز شرایط برای تنش‌های اجتماعی حساس‌تر می‌شود و این چیزی نیست جز گسست‌ها و جنگ‌های داخلی، ایجاد گسست میان قومیت‌ها و استان‌ها و متأسفانه آستانه‌ای برای فروپاشی‌های اجتماعی در کشور می‌شود. بنابراین از دوستان تقاضا می‌شود مطالب خود را مستند به مطالعات علمی خود و نیز در راستای همگرایی بیان کنند.

صفوی با بیان اینکه در آینده ما باید برای کم‌آبی، مصرف بیشتر، افزایش درجه حرارت و کاهش منابع آب آماده باشیم، خاطرنشان کرد: حال این را اگر در مقیاس حوضه آبریز زاینده‌رود که بخشی از آن در استان چهارمحال‌وبختیاری و بخشی دیگر در استان اصفهان است‌ ببینیم، متوجه می‌شویم که شرایط بسیار بحرانی بوده و بحرانی‌تر هم شده است.

 

وضعیت منابع و مصارف هرچه پیش آمده، پیچیده‌تر شده و علت آن هم گسستی است که در مدیریت منابع آب از مدیریت حوضه به مدیریت استانی انجام شد. طبیعی است که استان‌ها زمانی که احساس می‌کنند آبی از مرزهای‌شان خارج می‌شود، به آن آب نگاه تلفات داشته باشند و به سراغ افزایش بارگذاری‌های جدید می‌روند تا این خروجی را کم کنند. از طرف دیگر هرگونه انتقال آبی هم زیان‌بار نیست. اگر نگاهی به سابقه انتقال آب در گذشته تاریخ کشور خود بکنیم، می‌بینیم که ایرانی‌ها از بیش از دو هزار،‌ سه هزار سال پیش شروع‌کننده انتقال آب بودند. ما حدود 36هزار‌و 3۰۰ رشته قنات با طول حدود ۲۲ هزار کیلومتر که حتی با عمقی مادر چاهی در حدود ۳5۰ متر شروع می‌شود، بنابراین مجموع طول قنات‌های ایران بدون لحاظ‌کردن طول میله‌های آنها، حدود 17 برابر قطر کره زمین است. یعنی این حفاری برای انتقال آب با دست صورت گرفته است که در زمان‌های خود در حد اعجاز بوده است. به ‌عنوان مثال، قنات قصبه گناباد ۲۰۰ الی ۲۲۰ سال طول کشیده تا به طور کامل اجرا شود. مجموع میزان تخلیه‌ای سالانه قنات‌های ایران در حدود ۶.۳ میلیارد مترمکعب است. در زاینده‌رود به حدود ۱.۲ میلیارد مترمکعب و کسری مخازن آب زیرزمینی به ۱۴ میلیارد مترمکعب رسیده است.

 

او ادامه داد: آوردهای ما بسیار محدود شده و آن منابعی که وزارت نیرو تخصیص داده، باید بگوییم دولت به استناد ماده 18 قانون توزیع عادلانه آب تخصیص‌های متعددی را به اشتباه انجام داده است؛ زیرا دولت نمی‌تواند حقابه‌ها را که سند قانونی دارد، تخصیص مجدد بدهد؛ یعنی حقابه انفال نیست. انفال چیزی است که صاحب ندارد. با توجه به طومار شیخ بهایی از ۴۰۰ سال پیش تخصیص آب به واسطه حقابه انجام شده و ماده ۱۸ قانون توزیع عادلانه آب می‌گوید که حقابه عبارت است از حق مصرف آبی که در دفاتر جزء جمع قدیم یا اسناد مالکیت یا حکم دادگاه یا مدارک قانونی دیگر قبل از تصویب این قانون برای ملک یا مالک آن تعیین شده باشد، پس چگونه می‌توان آبی را که مالک دارد، تخصیص داد؟ رودخانه زاینده‌رود و تالاب بین‌المللی گاوحونی حدود ۳۱۳ میلیون مترمکعب نیاز محیط‌زیستی دارد که ۱76 میلیون مترمکعب آن صرفا برای گاوخونی است و این مالک دارد و مالک آن هم محیط زیست است. از طرفی براساس طومار شیخ بهایی حقابه‌بران رودخانه ۳۳ سهم دارند، سهم‌بندی و بلوکات آن مشخص است.

 

همچنین تونل اول کوهرنگ که احداث می‌شود، با پول کشاورز ساخته شده و دولت اعلام می‌کند این جزء حقوق مالکان و سازندگان است. پس آورد طبیعی حدود ۸۴۵ میلیون مترمکعب و تونل اول کوهرنگ با آورد میانگین ۲۹۲ میلیون مترمکعب تخصیص‌نیافتنی از سوی دولت است و فقط ۳۰ میلیون مترمکعب از آورد برای مصارف شرب و بهداشت و 40.3 میلیون مترمکعب برای مصارف صنعت از آورد تونل اول کوهرنگ تخصیص داشته است. آورد سالانه 224 میلیون مترمکعب تونل دوم کوهرنگ و نیز 130 میلیون مترمکعب چشمه لنگان و خدنگستان مربوط به آورده دولت است، براساس تخصیص‌های کنونی و نیز کل منابع و مصارف کنونی حدود 1.2 میلیارد مترمکعب به طور سالانه در این حوضه کمبود آب وجود دارد که انباشت این اضافه برداشت از آب‌های زیرزمینی باعث 14 میلیارد مترمکعب کاهش ذخایر آب زیرزمینی و به دنبال آن مشکلاتی نظیر فرونشست شده است.

 

 این استاد دانشگاه صنعتی اصفهان با اشاره به اینکه هر یک مترمکعب آبی که از حوضه خارج می‌شود، به اندازه ۲.۵ مترمکعب آب از بیلان کلی حوضه کم می‌شود، گفت: آبی که برای شرب و کشاورزی استفاده و پساب آن یا نفوذ به آب‌های زیرزمینی مجدد پمپاژ و در کشاورزی استفاده می‌شد، این آب از بالادست حوضه تا پایین‌دست حوضه در یک چرخه قرار می‌گیرد و چندین‌باره استفاده می‌شود، بنابراین اگر آبی با حجم 65 میلیون مترمکعب از حوضه انتقال داده شود، در عمل بیش از ۲۰۰ میلیون مترمکعب کمبود آب در حوضه ایجاد می‌کند.بنابراین ارزش حجمی آب در بالادست حوضه بیش از 2.5 برابر پایین‌دست حوضه است.

 

از طرف دیگر فکر نکنید یزد استان پایین‌دست اصفهان است، بلکه به لحاظ تأمین آب بالادست اصفهان است، چون آب را از بالادست اصفهان برمی‌دارد. حال چرا از روز اول آب را از میان بخش یا شرق اصفهان به یزد منتقل نکردند؟ چون می‌دانستند علاوه بر کیفیت مناسب‌تر آب، پایداری جریان در بالادست قطعا بیشتر است. از طرف دیگر دریاچه پسابی که در شمال شهر یزد ایجاد شده، توجیه‌پذیر نیست. از این طرف گاوخونی خشک و ریزگرد ایجاد می‌کند و از طرفی پساب دریاچه مصنوعی در شمال یزد ایجاد می‌کند و همین‌ها کشاورز را حساس می‌کند که ناعدالتی برای‌شان رخ داده و وزارت نیرو مرتکب خطا شده که فروش مال غیر انجام داده است و آبی را که متعلق به آن نبوده، تخصیص داده، نه‌تنها به یزد، بلکه به بالادست هم تخصیص داده و الان به بهانه ۲۳۷ میلیون مترمکعب آب بالای ۴۰۰ میلیون مترمکعب آب برداشت می‌شود.

 

او افزود: اگر ۴۰۰ میلیون مترمکعب آب از بالادست رها شود تا گاوخونی در دوره سال آب پایدار خواهیم داشت و مشکل کمتری برای تأمین آب پایدار در زاینده‌رود نداریم. 30 سال است که دنبال پول برای اتمام تونل سوم هستیم، ولی هر سال پول نیست و دنبال مشکلات اجتماعی آن هستند. ما باید با نگاه کارشناسانه و منطقی بنگریم و نباید آدرس اشتباه به مسئولان بدهیم و آبی که اول متعلق به محیط زیست، رودخانه و تالاب بوده و اکنون 3.7 میلیون اصله درخت در اصفهان در حال نابودی است، ولی در بالادست حوضه آب زاینده‌رود برای کاشت درخت هلو و بادام و گردو مصرف می‌شود.

 

ناترازی را می‌توان در جدول منابع و مصارف آب وزارت نیرو به‌وضوح مشاهده کرد. مصارف حوضه اصفهان مجموعا دو‌میلیارد‌و ۲۶۸ میلیون مترمکعب است و کل منابع آب ما یک‌میلیارد‌و 862 میلیون مترمکعب. از تونل اولی که سهم آب تعریف شده، چیزی را دولت نمی‌تواند بفروشد، از کجا می‌تواند بفروشد؟ از کوهرنگ دو، چشمه لنگان و خدنگستان یعنی حدود ۳۵۰ میلیون مترمکعب آب برای فروش دارد، اما به چه کسی فروخته؟ فقط ۴۰۴ میلیون مترمکعب به شرب اصفهان تخصیص داده، ۹۸ میلیون به یزد تخصیص داده، ۲۳۷ میلیون به استان  چهارمحال‌وبختیاری و ۴۹ تا به کاشان داده و در مجموع ۷۸۷ میلیون مترمکعب آب فروخته شده است.

 

به اضافه اینکه منابع را به میزان 250 میلیون از تونل بهشت‌آباد و 120 میلیون از تونل سوم تا‌کنون تأمین نکرده است. اصفهان در سال ۱۳۵۲، 27 هزار هکتار اراضی باغی داشته و به‌عنوان یک باغ شهر بوده و 310 کیلومتر نهر، اما سنتی و امروز پنج‌هزار‌و ۲۰۰ هکتار باقی مانده و تمام ۳۱۰ کیلومتر انهار آن خشک شده و مجموعه 200 هکتار فضای سبز کوهستانی داریم. باید این نکته را بگویم که ما شهروندان اصفهانی راضی هستیم این صنایع بزرگ و ملی از اصفهان بروند، زیرا علاوه بر مصرف آب، هوای اصفهان را نیز آلوده می‌کنند، ترافیک ایجاد می‌کنند و آب محلی ما را مصرف می‌کنند.

 

او در پایان اضافه کرد: یک‌میلیون‌و ۷۰ هزار مهاجر از استان‌های مجاور آمدند که یک‌میلیارد‌و صد میلیون مترمکعب آب در طول سال نیاز دارند. ما شش درصد جمعیت و شش درصد مساحت کشور را داریم. چرا باید این‌قدر بار روی دوش این استان باشد و صنایع آلاینده ملی و حتی صنایع حساس در این منطقه مستقر باشند.

 

 دکتر سید‌طاهر نوربخش‌چلوانی، عضو شورای مرکزی خانه کشاورز و عضو سابق شورای هماهنگی مدیریت یکپارچه حوضه زاینده‌رود از چهارمحال‌و‌بختیاری با حضور در این جلسه ضمن اشاره به مناقشات آبی چهارمحال‌وبختیاری و راهکارهایی برای مدیریت پایدار آب استان و کشور گفت: امروزه چالش‌های حوضه زاینده‌رود را پیچیده کردند و آن‌هم به این دلیل است که افرادی غیرمتخصص ورود کردند که با ورود خود به عرصه آب نه‌تنها مشکلی را حل نکردند، بلکه مشکل را دوچندان کردند. من افتخار عضویت در شورای هماهنگی مدیریت یکپارچه زاینده‌رود و تصمیمات گرفته‌شده یا رد‌شده را داشتم. کشاورزان اولین ذی‌نفعان و مدیران آب حوضه زاینده‌رود بودند. یکی دیگر از این ذی‌نفعان باتلاق گاوخونی است که از آن بی‌بهره شده و آنچه تخصیص باتلاق بوده، به آن نرسیده است و همه فلات مرکزی را دچار بحران می‌کند.

 

نوربخش با اشاره به مسائل کلی زاینده‌رود بیان کرد: من در جلسه شورای هماهنگی زاینده‌رود به آقای چیت‌چیان که وزیر نیرو بود، فرمولی را ارائه کردم. این فرمول ترکیبی از شایسته‌سالاری، عمل‌گرایی و صداقت است. اگر این سه مؤلفه را در حوضه زاینده‌رود به‌خوبی اجرا کنیم، اطمینان می‌دهم که حال زاینده‌رود بهتر خواهد شد. ما الان چیزی به نام زاینده‌رود زنده نداریم و کسانی که این کار را کردند، مدیران ناکارآمد پیشین و کنونی هستند. زمانی که از رودخانه زاینده‌رود صحبت می‌کنم، همواره منظورم از چشمه کوهرنگ تا باتلاق گاوخونی بوده و هر خواسته‌ای که داریم، برای کل حوضه زاینده‌رود بخواهیم؛ اگر زاینده‌رود را به ماری تشبیه کنیم، از دم مار زده شده و به سمت سر آن حرکت می‌کنیم. ۲۲۰ کیلومتر از زاینده‌رود خشک شده و طرحی غیرفنی، غیرکارشناسی و ظالمانه به نام تونل گلاب را طراحی کردند که زمانی که این تونل به ظرفیت آب‌بری کامل برسد، سر مار زده می‌شود و رودخانه زاینده‌رود برای همیشه می‌میرد.

 

او ادامه داد: خرداد‌ماه سال گذشته (1403) آب منطقه‌ای اصفهان اعلام کرد ۱۴ مترمکعب بر ثانیه استان چهارمحال‌وبختیاری استفاده می‌کند، آقای الماس‌وندی که مدیر آن بخش بودند، در مرداد ماه به اتفاق آب منطقه‌ای استان اصفهان و چهارمحال‌وبختیاری تمام مصارف چهارمحال‌وبختیاری را بررسی کردند. تمام برداشت‌های چهارمحال‌وبختیاری مجهز به کنتورهای هوشمند است و پایش می‌شوند و نتیجه گرفتند که مصرف این استان 4.5 مترمکعب در ثانیه است یعنی ۶۵ الی ۷۰ میلیون مترمکعب برداشت‌های این استان شد.

 

 عضو شورای مرکزی خانه کشاورز گفت: به هر حال ما یک متولی داریم به نام وزارت نیرو که مرتب حوزه و منابع و مصارف را پایش و اعلام می‌کند. از طرفی ۸۵ تا ۹۰ درصد اراضی باغات ما مجهز به سامانه نوین آبیاری هستند و آبیاری جاری با هیدرومدول بالا نداریم و اکثرا با هیدرومدول ۰.۴ یا حتی ۰.۳ آب را مدیریت می‌کنند. سال گذشته ناترازی برق و مدیریت منابع آب را داشتیم که روزانه شش ساعت پمپ‌ها خاموش بودند؛ ما پمپی که کنتور هوشمند نداشته باشد و غیرمجاز برداشت کند، نداریم. کل زمین‌های استان چهارمحال‌وبختیاری، چه بالادست و چه حوضه میانی یعنی زیر سد زاینده‌رود تا روستای چمنار، مجموعا زمین‌های ما ۳۲ هزار هکتار است؛ ۱۲ هزار هکتار بالادست، ۲۲ هزار هکتار در حوضه میانی ولی زمین‌های حوضه بالادست اصفهان با تمام زمین‌های چهارمحال‌وبختیاری برابری می‌کند.

 

وی افزود: آخرین مشاوری که حوزه را پایش کرده در سال ۱۴۰۰، ۱۴۰۱ بوده که میزان توسعه در بالادست را ۳۴ هزار هکتار اعلام کرده است، برخی مواقع گفته می‌شود در چهارمحال سد یا بند زده شده و نمی‌گذارند آب وارد سد شود و سازمان مراتع و جنگل‌های کشور نتایجی را اعلام کرده؛ برای مثال آبخیزداری دولت‌آباد در شاخه پلاسجان، شما ببینید که چندتا سد زده شده یا در قسمت پایین‌تر از دولت‌آباد چندتا سد زده شده و اینها باید توسط استان اصفهان مدیریت شود. وقتی می‌گوییم بالادست دقیقا بگوییم کدام نقطه بالادست و در شاخه پلاسجان بیشترین کشت‌ها شبدر، یونجه و سیب‌زمینی است، یعنی با مصرف بالا این محصولات کشت می‌شود، درصورتی‌که تمام باغات چهارمحال‌وبختیاری مجهز به سامانه‌های نوین بوده و با هیدرومدول بسیار پایین هستند، اما هر آنچه ما به ۲۳۷ میلیون مترمکعب معترض هستیم که دلیل خود را داریم ولی از این رقم حدود ۷۰ میلیون مترمکعب را استفاده می‌کنیم، در چند سال گذشته فقط یک سال آن ۸۰ میلیون و باقی سال‌ها زیر این رقم بوده است.

 

زمان شیخ بهایی با اکنون فرق کرده و اکثر زمین‌های آن زمان تبدیل به شهر شده‌اند و تغییر کاربری پیدا کرده‌اند. مطابق قانون آب به تبعه زمین است و اگر زمین کشاورزی نباشد، کجا را باید آبیاری کرد؟ می‌دانید باغ رضوان یا آرامستان جدید اصفهان چقدر فضای سبز دارد و چقدر آب مصرف می‌کند؟ مرحوم شیخ بهایی میزان آب موجود را تقسیم کرده نه نحوه انتقال آب را، چون آن زمان فقط رژیم طبیعی رودخانه بوده نه آب انتقالی از کارون.

 

او با اشاره به تونل گلاب خاطرشان کرد: تونل گلاب زیر سد زاینده‌رود و داخل سد تنظیمی است، اکنون پنج مترمکعب بر ثانیه آب از این تونل عبور می‌کند و از آن استفاده می‌کنند، این تونل بلای جان رودخانه زاینده‌رود خواهد شد و کل حوضه را متأثر خواهد کرد. نوربخش با اشاره به بخش صنعت استان اصفهان گفت: هر تن فولاد ۲۳۰ هزار لیتر آب نیاز دارد، شرکت فولاد اصفهان بزرگ‌ترین مجتمع صنعتی ایران که ظرفیت تولید چهار میلیون تن انواع محصولات فولاد را دارد. گروه صنعتی سپاهان ۴۲۰ هزار تن در سال، امیرکبیر کاشان ۱۲۰ هزار تن، فولاد کیمیا ۸۰ هزار تن و... تولید دارند که آب همه اینها از زاینده‌رود است، آیا زمان شیخ بهایی فولاد بود؟ و اصفهان دین... را داشته یا آیا کشاورزی اصفهان به این ... بوده اما متأسفانه با اسم کشاورزان شرق اصفهان آب را می‌گیریم ولی به صنعت می‌دهیم. اگر می‌خواهید حال زاینده‌رود خوب باشد این مدل مشارکتی را آنجا اجرا کنیم. من پیشنهادی به کشاورزان اصفهان دادم که کمیته مشترکی را تشکیل داده و نظارت را به دست ذی‌نفعان واقعی یعنی کشاورزان بدهند و خود کشاورزان در کل حوضه حاکم بر سرنوشت خودشان باشند.

 

نوربخش درنهایت گفت: تغییر الگوی کشت در کشور با توجه به شرایط خشک‌سالی باید اجرا شود، وزارت جهاد کشاورزی باید تغییر الگوی کشت را ابلاغ کرده و محکم بر اجرای آن بایستد. برای مثال کجا گفته شده که در یک استان کویری باید برنج بکاریم؟ و این نگران‌کننده است و موضوع بعدی بحث رهاسازی است؛ این رهاسازی اخیر که انجام شد مگر سدها چقدر آب داشت، دخل ما همین سد زاینده‌رود است، ۲۴۰ میلیون مترمکعب آب داخل سد ذخیره داشتیم و حال یک رهاسازی بی‌موقع را شاهد بودیم. هرچند کشاورزان شرق اصفهان حق دارند اما این رها‌سازی سبب ضرر بیشتر به آنها می‌شود. چون محصول گندم و جو که از نظر فیزیولوژی باید برسد و در هر دوره کشت، پنج آب می‌خواهد، آیا توان این را داریم که آب دوم و سوم را به کشاورز بدهیم؟ این مصلحت‌اندیشی به چه قیمتی است؟ ما مشکل آب شرب در تابستان خواهیم داشت.

 

او درباره نگاه وزارت نیرو گفت: متأسفانه در کشور ما وزارت نیرو نقش آب‌فروش را بازی می‌کند، درصورتی‌که از نظر حاکمیتی حق نظارت و مدیریت را دارد و نگاه آب‌فروشی در این وزارتخانه باید کم شود.

 

وی افزود: به‌ازای هر لیتر آب چند گرم ماده خشک تولید می‌کنیم؟ باید دقت شود تا با کمترین آب، بالاترین تولید را داشته باشیم و موضوع دیگر بحث کنوانسیون‌های جهانی و قوانین حاکمیتی است؛ در این کنوانسیون‌ها می‌گویند اولویت با سرمنشأ یا مبدأ است و نباید مبدأ را تخریب و جای دیگر را آباد کنیم. دکتر مهدی قمشی، عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی آب و محیط زیست دانشگاه شهید چمران اهواز، در این جلسه تخصصی درباره مناقشات رخ‌داده گفت: ایشان گفتند مسئله‌ای رخ داده که البته نباید رخ می‌داد، مسئله ساده و پیش‌پاافتاده‌ای است و در مقیاس مسائل آبی کشور اصولا نباید رخ می‌داد. من نمی‌خواهم از دید استان خوزستان به مسئله وارد شوم. مشکل ما در کشور در زمینه آب، مشکل سلسله‌مراتبی است، یعنی ما یک مشکل بالادستی به نام مشکل تنش آبی کل کشور داریم که در رده بالایی قرار دارد، در رده بعدی مشکل ناشی از سوءمدیریت‌های قبلی در به‌کارگیری منابع آب است و مشکل سوم، مشکل خشک‌سالی هیدرولوژیکی خاص امسال است. بحث مدیریت در هر سه مورد قابل اعمال است. اگر ما قوه عاقله خود را به کار بگیریم، بر همه این مشکلات می‌توانیم پیروز شویم.

 

او ادامه داد: مشکل جدیدی که اکنون با آن مواجه هستیم، با این سه مورد ارتباطی ندارد، آبی به حجم ۷۰ میلیون مترمکعب در سال به استان یزد منتقل می‌شده و کشاورزان احساس کردند از سهم آنها بوده و معیشتشان دچار مشکل شده، ولی اصل مسئله که باید بدانیم این است که مقدار مورد نیاز آب شرب و بهداشت آحاد کشور درمجموع نسبت به کل آب شیرینی که کشور دارد، درصد زیادی نیست؛ ۷.۵ درصد است؛ بنابراین اگر ما ۱۰۰ میلیارد مترمکعب مقدار آب شیرین سالانه را در نظر بگیریم، تنها ۷.۵ درصد برای شرب و بهداشت استفاده می‌شود و همه این ۷.۵ درصد در تمام حوضه‌های اصلی آبخیز کشور یا حوضه‌های درجه دو کشور یا حتی حالت استانی منابع آب می‌تواند تأمین شود؛ اما متأسفانه ما چیزی با نام مشکل کلی آب در همه نقاط داریم و متأسفانه همه استان‌ها مشکل کلی آب را به تأمین آب شرب گره می‌زنند که کار درستی نیست و از این طریق به دولت‌ها فشار آورده‌اند تا بودجه‌هایی را بگیرند.

 

دکتر قمشی خاطرنشان کرد: استان یزد به‌طور متوسط حدود ۹۳ میلی‌متر بارش دارد که کمترین بارش در کشور است (یعنی رتبه 31 کشوری) در عین حال جمعیت استان نیز زیاد نیست و حدود ۱.۳ میلیون نفر یعنی به اندازه شهر اهواز است، ما نقش آب را معمولا به‌صورت سرانه (مقدار آب بخش بر جمعیت) بررسی می‌کنیم، الان اگر سرانه آب شیرین استان یزد یا استان‌های کل کشور را دربیاوریم؛ استان یزد رتبه ۱۷ را دارد نه رتبه ۳۱. مقدار سرانه آب شیرین این استان با توجه به داده‌های تاریخی حدود هزار و ۶۰۰ مترمکعب است، سرانه آب برای شرب و بهداشت چقدر است؟ حدود ۵۵ تا ۶۰ مترمکعب. پس چطور نمی‌توانیم این مقدار آب را از منابع آب داخلی استان تأمین کنیم، تأمین سرانه ۶۰ مترمکعب برای هیچ استانی مشکل نیست. ما در کشورمان سه استان داریم که برای تأمین همین ۶۰ مترمکعب آب برای آحاد شهروندانش مشکل دارد؛ استان تهران به‌دلیل جمعیت زیاد، استان البرز و استان قم.

 

وی افزود: پس ببینید در حال حاضر مشکل کشور، استان یزد و اصفهان نیست. استان قم از طریق آب‌های انتقالی بین حوضه‌ای از حوضه دز با عنوان انتقال آب به قمرود، با ظرفیت ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال (یعنی بیش از ۲.۵ برابر نیاز شرب و بهداشت این استان) مشکلش برای همیشه حل شده است و حتی در صنعت و کشاورزی هم می‌توانند از این آب بهره ببرند. ولی تهران و البرز از درون منابع خودشان نمی‌توانند تأمین کنند و به‌زودی دچار چالش خواهند شد. اما سایر استان‌ها مشکلی ندارند. حالا این ۷۰ میلیون مترمکعب مگر چقدر است؟ حوضه زاینده‌رود حدود ۵.۵ میلیارد مترمکعب آب زیرزمینی دارد، حدود ۹۰۰ تا یک میلیارد مترمکعب آب سطحی دارد.

 

علاوه بر این چقدر آب از حوضه کارون و دز به حوضه زاینده‌رود وارد می‌شود؟ حدود ۹۰۰ میلیون مترمکعب از طریق طرح‌های کوهرنگ ۱، کوهرنگ ۲ و کوهرنگ ۳، چشمه لنگان و خدنگستان؛ و همه اینها برای این بوده که مشکل استان اصفهان را حل کنند، زمانی با ۳۰۰ میلیون مترمکعب از طریق کوهرنگ ۱ می‌خواستند حل کنند که نشد، از طریق کوهرنگ 2 و چشمه لنگان و خدنگستان و کوهرنگ 3 هم نشد. می‌خواهم بگویم انتقال آب مسائل آب استان اصفهان را نه‌تنها حل نکرد بلکه به مصرف بیشتر دامن زد و مسائل و چالش‌های اجتماعی میان استان‌های اصفهان، یزد، خوزستان و چهارمحال‌وبختیاری را نیز ایجاد کرد.

 

قمشی با اشاره به اینکه ما باید آب را بهتر مدیریت کنیم، گفت: هیچ استان و حوضه‌ای در کشور ما وجود ندارد که آب مازاد و فراتر از نیازهای خود داشته باشد، بنابراین موضوع انتقال آب موضوعیت نمی‌یابد، اما حال که این اتفاق افتاده مگر ۷۰ میلیون مترمکعب چند درصد از این ۹۰۰ میلیون مترمکعب آب انتقالی است که اتفاقا با همین نام هم به استان یزد منتقل شده، یعنی این موضوع انتقال در طرح کوهرنگ ۲ و سپس در کوهرنگ ۳ مطرح شده و در عمل زیر ۷۰ میلیون مترمکعب به این استان آب منتقل شده یعنی حدود 8 درصد. از طرف دیگر مگر نیاز واقعی شرب و بهداشت استان یزد چقدر است؟ همین ۷۰ میلیون مترمکعب است یا حداکثر 90 میلیون مترمکعب؛ بنابراین مصرف آب بیشتر در این بخش منطقی نیست اما الان متأسفانه دو برابر نیاز منطقی در استان یزد مصرف می‌شود و چرا منابع آب‌های زیرزمینی داخلی استان باید به کشاورزی و صنعت برود.

 

توجه کنید از نظر صنعت اگر استان‌ها را از بالا به پایین ردیف کنیم، ردیف اول استان تهران است و ردیف دوم متعلق به استان اصفهان است و استان یزد ردیف هشتم را دارد. مسئله اینجاست که وقتی استانی آب ندارد، چرا باید صنایع آب‌بر این همه زیاد داشته باشد. در این مقایسه، استان خوزستان که مثلا استانی است که آب خوبی دارد، در ردیف چهاردهم قرار دارد. وی ادامه داد: هر سرنوشتی در مسئله آب داریم نتیجه عملکرد وزارت نیرو است. اینکه بعضی دوستان عملکرد وزارت نیرو را بدون نقص اعلام می‌کنند درست نیست، چرا وزارت نیرو باید تحت تأثیر فشارها و لابی‌ها مسیر طرح‌ها را تغییر جهت دهد، همه مسئولیت سدهای مشکل‌دار کشور بر عهده وزارت نیرو است. برای حل مشکل خشک‌سالی استان تهران، دولت ۹ همت بودجه اختصاص داده، قسمت عمده سیاست اعلامی وزارت نیرو می‌شود زدن ۲۵۰ حلقه چاه در استانی که در همین وضعیت مشکل اساسی در آب‌های زیرزمینی دارد و حدود 20 سانتی‌متر فرونشست سالانه ثبت‌شده در کارنامه خود دارد، نتیجه چنین سیاست‌هایی می‌شود خراب‌ترکردن خرابی‌های گذشته.

 

این کارها توسط وزارت نیرو انجام می‌شود که قابل دفاع نیست. چرا بیشترین سرانه فضای سبز کشور باید در اصفهان باشد؟ اگر این استان مشکل آب دارد چرا به ایجاد فضای سبز آب‌بر دامن می‌زند؟ این سرانه در استان اصفهان بیش از ۳۰ متر است، حالا این را مقایسه کنید با اهواز که ۱۲ متر و تهران که حدود ۱5 متر است. این عدم مدیریت‌ها کار دست ما داده است.  سال گذشته دو میلیارد مترمکعب از حوزه کارون بدون برنامه رهاسازی آب داشته‌ایم و این فقط برای تولید برق و ناترازی توزیع برق بوده است و اینها کلیدش در دست وزارت نیرو بوده. اگر الان این دو میلیارد مترمکعب در حوضه کارون بود، این حوضه دچار پیامدهای خشک‌سالی نمی‌شد و کاملا نیازهای شرب، بهداشت، صنعت و کشاورزی خود را پوشش می‌داد. قمشی با اشاره به اینکه در شرق اصفهان حدود ۱۰۰ هزار هکتار زمین قابل کشت داریم، خاطرنشان کرد: مشکل از اینجا شروع شد که آبی که باید به شرق اصفهان می‌رسید، به‌دلیل دامن‌زدن به مصرف آب در شمال و غرب اصفهان آنجا صرف شده و اتفاق دیگری رخ نداده است.

 

از این ۹۰۰ میلیون مترمکعب آب انتقالی بین حوضه‌ای ۷۰ میلیون به یزد داده می‌شود یعنی حدود 8 درصد آن؛ اما چون این انتقال از شرق اصفهان بوده و کشاورزان مدتی آب نداشتند، معترض بوده‌اند زیرا حقابه اصلی زاینده‌رود برای این بخش از کشاورزان بوده است و از این ۱۰۰ هزار هکتار اکنون فقط ۳۰ درصد آن کشت می‌شود آن هم با آب‌های زیرزمینی و ۷۰ هزار هکتار دچار مشکل شده‌اند. توجه کنید که این ۷۰ میلیون مترمکعب آب نمی‌تواند مشکلات کشاورزان این منطقه را حل کند و این مقدار آب نهایت بتواند هفت هزار هکتار را آبیاری کند که مقدار قابل توجهی نیست؛ بنابراین مشکل آب در استان اصفهان به مدیریت نادرست آب در این استان و مدیریت ناصحیح در کل کشور ارتباط دارد و باید از اساس حل شود که متأسفانه سیگنالی که نشان دهد این روند در حال تغییر است، دیده نمی‌شود.

 

قمشی در پایان اضافه کرد: در رابطه با صنعت این توضیح را بدهم که من خودم موافق استفاده بیشتر از آب کشور در صنعت هستم تا در کشاورزی. دلیلش هم این است که ما آب کم داریم و باید به سمت بهره‌وری بالا برویم و تا زمانی که استفاده بیش از حد در بخش کشاورزی می‌کنیم، بهره‌وری اقتصادی آب در کشور در حد پایین باقی می‌ماند. در حالی که اگر استفاده آب در صنعت زیاد شود، بهره‌وری اقتصادی و اشتغالی آب در کشورمان به‌شدت بالا خواهد رفت. در حال حاضر مصرف بخش صنعت از آب کشور 2.5 درصد است، درحالی‌که متوسط جهان 20 درصد است و البته باید توجه داشته باشیم که صنعت آب‌بر را باید ببریم به جایی که کمتر نیاز به آب شیرین قابل استحصال داشته باشد و از آب‌های غیرمتعارف استفاده کند.

 

مهندس مجید سیاری، کارشناس ارشد مدیریت منابع آب و معاون پیشین برنامه‌ریزی و امور اقتصادی شرکت مادرتخصصی مدیریت منابع آب ایران گفت: همان‌طورکه می‌دانید کشور ما شش حوضه آبریز اصلی دارد و این حوضه‌ها باید مبنای برنامه‌ریزی‌هایمان برای مدیریت آب باشند. او افزود: مسئولان ما خطوط فرضی را بر خطوط طبیعی خدادادی حاکم کرده‌اند و بسیاری از مشکلاتمان از همین امر نشئت گرفته‌اند. البته می‌توان این مشکلات را حل کرد اما گویا تصمیمی برای این کار گرفته نشده است.

 

این کارشناس ارشد مدیریت منابع آبی بیان کرد: ایران، کشوری خشک و فراخشک است؛ تقریبا ۶۵ درصد این کشور خشک و فراخشک است. در یکی، دو سال اخیر کلمه شیک ناترازی جایگزین کلمه بیلان شده است. واقعا نمی‌دانم چرا مسئولان ما در هر زمانی که دچار مشکلی می‌شوند، به جای حل مشکل، با کلمات بازی می‌کنند. بیلان، معیار اصلی و تخصصی ما درباره میزان آب است. این بیلان می‌تواند مثبت، منفی یا متعادل باشد.

 

سیاری گفت: کشورمان در ۴۵ سال منتهی به سال ۱۳۹۰، سالانه بالغ بر ۴۰۰ میلی‌متر بارش داشته است که ۱۱۰ میلیارد لیتر از این بارش تبدیل به آب تجدیدپذیر می‌شد؛ آب تجدیدپذیر، آبی است که راهی آبخوان‌ها می‌شود و ما می‌توانیم برداشتش کنیم. همان آمار می‌گویند که ما ۱۰۰ میلیارد لیتر از این میزان را برداشت می‌کنیم و این یعنی از ۴۵ درصد از آبی که هر ساله راهی آبخوان‌ها می‌شده، استفاده می‌شود. در ۱۵ سال اخیر، زمین با تغییرات دمایی و بارشی مواجه شده و بارش سالانه ۴۰۰ میلی‌متری کشورمان به ۳۶۰ میلی‌متر تبدیل شده است اما برداشت‌های ما از آبخوان‌ها مدیریت نشده است.

 

 ۵۴ درصد از وسعت کشور ما، کوهستان است و این نعمت بسیار بزرگی است که خدا به ما داده است. این نعمت خدادادی سبب شده استان کهگیلویه و بویراحمد سالانه بیشتر از هزار میلی‌متر بارندگی داشته باشد؛ اما این بارندگی‌ها در زمان مشخصی رخ می‌دهند و ما باید مصرف آبمان را از لحاظ زمانی و مکانی مدیریت کنیم تا بتوانیم امنیت غذایی مردم کشورمان را تأمین کنیم. هم‌اکنون آب ورودی به آبخوان‌ها ۱۰۰ میلیارد لیتر است و میانگین بارشی ما به‌شدت کاهشی بوده و الگوی بارش نیز تغییر کرده است. هر ساله میزان بارش سالانه استان‌های ما کمتر از سال پیش است و اثر آن در پشت سدها دیده می‌شود.

 

این کارشناس ارشد مدیریت منابع آب بیان کرد: من بخش زیادی از عمرم را صرف مدیریت آب و سدسازی کرده‌ام و می‌دانم کدامین سدها ایراد دارند؛ من می‌دانم که هیچ‌کدام از طرح‌های ایراددار در بخش کارشناسی وزارت نیرو مصوب نشده‌اند. این روزها سؤالی مبنی بر اینکه سد؛ آری یا نه؟ مطرح شده است. من می‌خواهم بگویم اگر ما دو سال سدها را آبگیری نکنیم، کشور در تابستان با مشکل بی‌آبی مواجه می‌شود. هم‌اکنون کشور ما در حوزه اقتصاد آبی ۱۳ میلیارد مترمکعب ورودی دارد و سال گذشته این ورودی ۲۲ میلیارد مترمکعب بوده اما خروجی‌ سال گذشته 13.8 بوده است. با وجود کاهش ۳۷ درصدی ورودی، پنج درصد در خروجی کاهش دادیم؛ این یعنی همه ما توجهی به این موضوع نداریم که شرایط ورودی‌های ما به چه ترتیبی است.

 

سیاری در ادامه گفت: کشور ما به‌هیچ‌وجه ظرفیت این جمعیت را ندارد بلکه منابع طبیعی حداقلی ما تعیین‌کننده است؛ برای مثال اگر ۲۰ میلیارد مترمکعب منابع تجدیدشونده در کشور داشته باشیم و بخواهیم سه هزار مترمکعب برای این جمعیت در نظر بگیریم، سقف جمعیت کشور ۴۰ میلیون نفر می‌شود، درحال‌حاضر کشور به سرانه هزار و ۱۰۰ مترمکعب در سال رسیده که زیر هزار و ۷۰۰ مترمکعب در سال حد تنش آبی و زیر هزار مترمکعب فقر آبی است. طبق نمودار در سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۵ به مرز هزار و ۱۰۰ مترمکعب در سال رسیدیم و 40 سال پیش مرز هفت هزار مترمکعب در سال را داشتیم و آن زمان جمعیت کشور ۳۰ میلیون نفر و بارندگی‌ها بیشتر بود.

 

اگر به توزیع هزار و ۱۰۰ مترمکعب در حوزه‌های شش‌گانه نگاه کنیم، می‌بینیم که در فلات مرکزی به فقر آبی رسیدیم و حدود ۶۰۰ مترمکعب سرانه داریم. به همین خاطر داستان یزد، اصفهان، کرمان و خراسان جنوبی پیش می‌آید و اگر پیش نمی‌آمد باید تعجب می‌کردیم. در حاشیه دریای خزر سرانه ما هزار و 800 مترمکعب اما در حوزه دریای خلیج فارس سه هزار مترمکعب به‌لحاظ تراکم جمعیت است. این نشان می‌دهد که جمعیت سرانه را پایین می‌آورد. زمانی که جمعیت از ۳۰ میلیون بیشتر شده از ذخایر استفاده کردیم و رفته‌رفته ذخایر کمتر شده و به حدود ۱۴۰ میلیارد مترمکعب رسیده است؛

 

بنابراین زمانی که فشار مرکزی را برمی‌داریم، فرونشست صورت می‌گیرد. ما ۸۰۰ هزار حفر چاه در کشور داریم که کمتر از ۵۰ درصد اینها چاه‌های مجاز هستند، اما همین چاه‌های مجاز هم اضافه‌برداشت دارند؛ ما هم چاه غیرمجاز و هم اضافه‌برداشت از چاه‌های مجاز داریم. 10 برابر بیشتر از حد مجاز از چاه‌ها برداشت می‌شود و حدود ۳۵ درصد در محدوده پروانه خود کار می‌کنند و از طرفی تغییرات دمایی هم نشان می‌دهد که شرایط پیش‌روی ما خطرناک است. ما از منابع آبی که داریم درست استفاده نمی‌کنیم؛ رودخانه‌ها فاضلاب‌بر شده و همه منابع آبی آلوده می‌شود و با این شرایط سرانه آب تجدیدپذیر در آینده به زیر هزار مترمکعب می‌رسد.

 

سیاری با این سؤال که حال با این منابع محدود چه کار باید کرد؟ ادامه داد: در بخش خدمات برای ایجاد شغل ۸۴ مترمکعب آب نیاز است و در صنعت ۴۵۰ مترمکعب و در کشاورزی ۲۱ هزار مترمکعب آب نیاز است. اگر هر مترمکعب در حد صد میلیون تومان ارزش‌افزوده داشته باشد، در بخش خدمات ۳۲ مترمکعب، در بخش صنعت ۲۰۰ مترمکعب و در بخش کشاورزی ۱۷ هزار مترمکعب آب برای ایجاد ارزش‌افزوده نیاز است. قیمت مصرف آب را باید این‌گونه در نظر گرفت که هزینه‌های سرمایه‌گذاری ‌و هزینه‌های نگهداری را ریکاوری کنیم، می‌شود همان هزینه‌های تأمینی که انجام دادیم. اگر هزینه‌های فرصت و هزینه‌های جانبی اقتصادی را هم لحاظ کنیم، به سمت تخصیص بهینه می‌رود و این کاری است که در کشور انجام نمی‌دهیم. ما در کشور چه کار می‌کنیم؟

 

قانون تثبیت آب‌های زراعی را همه می‌دانند، اگر عملکرد گندم را ۴.۵ تن و نیاز ناخالص آن را هفت هزار مترمکعب در نظر بگیریم، براساس قیمت‌های سال ۱۴۰۳ و ۱۴۰۲، قیمت گندم 19هزار و ۵۰۰ تومان بوده و قیمت فروش هر مترمکعب آب ۳۷۰ تومان بوده، یک مترمکعب آب در شبکه‌های مدرن ۳۷۰ تومان گرفته شده و حالا گفته می‌شود کشاورز مگر چه درآمدی دارد و... و با این وضعیت نمی‌توان آب را مدیریت کرد. در کشورهای هلند، کانادا و کره سهم آب در خانواده ضریب ۱ و بالای ۰.۷ درصد است و در ایران این ضریب ۰.۲ درصد است. چالش‌های آب را به دو دسته تقسیم می‌کنم؛ چالشی که در اختیار ما هست و چالشی که در اختیار ما نیست. زمانی که سازه بدی می‌سازیم یا محیط زیست را خراب می‌کنیم، ساختار درستی نداریم، اینها در اختیار ماست و دیگری سیل و خشک‌سالی و... است که باید با دو نگرش اینها را مدیریت کنیم؛ یکی مدیریت یکپارچه منابع آب است که بحث توازن اقتصادی در سطح حوضه آبریز مطرح است و بحث هماهنگی میان آب و خاک را دارد، دیگری برنامه‌ریزی و مدیریت تطبیقی و مدیریت عدم قطعیت را دارد.

 

ابزارهای مورد استفاده ابزارهای قانونی، فنی، اقتصادی و فرهنگی است. برای نمونه کشاورز می‌گوید می‌خواهم در مصرف آب صرفه‌جویی کنم و فقط در استان‌های گیلان و مازندران برنج می‌کارم، اما معیشت من چه می‌شود؟ مشکل آنجایی پیش می‌آید که این ابزارها را در اختیار قرار نمی‌دهیم و مباحث کمک‌کننده دیگر را در بخش آب راه‌حل نشان می‌دهیم که این مشکلات در بخشی بیرون از بخش آب است. ما اگر جمعیت و بارندگی 40 سال پیش را داشتیم چون رفتارهای ما تغییر کرده و الگوهای جدید آمده بنابراین باید نیازهای ما مدیریت به‌روز می‌داشت و راه‌حل امروز ما مسئله 30 سال بعد ما می‌شود. در یزد آب نداشتیم برای آن خط انتقال ایجاد کردیم و حالا این مسئله ماست. وی افزود: درحال‌حاضر تهران برای خط انتقال دوم طالقان پنج هزار میلیارد تومان برای ساخت آن هزینه کرده و این در حالی است که تهران جزء حوضه آبریز دریای مازندران نیست و تنها دو درصد آن در آنجا قرار دارد. حالا چرا این کار را می‌کنیم؟ چون تهران در سرمنشأ نشسته و می‌خواهیم مسئله امروز آن یعنی جمعیت را حل کنیم. حدود ۱۳ هزار کیلومتر مربع مساحت و سه هزار و ۸۰۰ روان‌آب در تهران داریم و اگر کل این عدد تبدیل شود ما حدود هزار، هزارو 500 مترمکعب آب داریم و برای ۷۰۰، ۸۰۰ هزار نفر مناسب است اما جمعیت تهران ۱۴ میلیون است که نمی‌توانیم هیچ‌یک از مسائل آنها از جمله معیشت، زلزله، آب و... را مدیریت کنیم.

 

این کارشناس ارشد مدیریت منابع آب بیان کرد: ما مسائلی را بحران می‌گوییم که آن سیستم نتواند خود را ریکاوری کند، حالا ما برای حوضه آبریز زاینده‌رود بحران داریم و نمی‌توانیم در چارچوب ایجاد اعتماد میان ذی‌نفعان و تصمیم‌گیری آنها را حل کنیم، کشاورزی در اصفهان می‌گوید معیشت من دچار مشکل شده، من باید برای معیشت او فکر کنم و طوری باشد که تمام بار کمبود آب به او فشار نیاورد و کشاورزی که در چهارمحال‌وبختیاری هم هست، باید این کشاورز سهیم باشد. این نکته را بگویم که در بحث مدیریت آب همه باید دخالت کنند.

 

سیاری در پایان خاطرنشان کرد: صرف‌نظر از حوضه زاینده‌رود یا ارومیه و جاهای دیگر، مستحضر هستید که یک ترمی داریم به نام امنیت آبی که می‌گوید افراد در زمان صلح دسترسی کافی به آب داشته باشند که بتوانند معیشت خود را تأمین کنند. به هر حال زمانی که امنیت آبی در حوضه آبریزی را مدنظر قرار می‌دهیم، فرقی نمی‌کند در کدام حوضه آبی است، کسی که در استان کردستان نشسته امنیت آبی داشته باشد اما کسی که در آذربایجان شرقی نشسته امنیت آبی آن دچار مشکل شود. همه ما در یک قایق نشسته‌ایم و امنیت آبی هر منطقه دغدغه مناطق دیگر است.