|

اگر مربیان بادانش حضور داشتند

برای بررسی پارامترهای ناکامی ورزش ایران خاصه در رشته‌های تیمی، در مسیر کسب سهمیه المپیک، می‌توان ارزیابی‌های متعددی داشت، ولی یکی از دلایلی که ایران در این دوره از بازی‌های المپیک در مقایسه با ادوار گذشته نفرات کمتری در کاروان دارد، عدم توفیق لازم در رشته‌های تیمی به ویژه دو رشته بسکتبال و والیبال است.

اگر مربیان بادانش حضور داشتند

برای بررسی پارامترهای ناکامی ورزش ایران خاصه در رشته‌های تیمی، در مسیر کسب سهمیه المپیک، می‌توان ارزیابی‌های متعددی داشت، ولی یکی از دلایلی که ایران در این دوره از بازی‌های المپیک در مقایسه با ادوار گذشته نفرات کمتری در کاروان دارد، عدم توفیق لازم در رشته‌های تیمی به ویژه دو رشته بسکتبال و والیبال است. فوتبال هم می‌توانست در این زمینه کمک زیادی به بالابردن شمار ورزشکاران کاروان کند، ولی مسئله اینجاست که سیاست‌های غلط مدیریتی این فرصت را از کاروان ایران در بازی‌های پاریس گرفت. در بین سه رشته تیمی، شانس کسب سهمیه در بسکتبال و فوتبال از دست رفته و فقط والیبال مانده که آن هم به این سادگی‌ها نخواهد بود. پس با احتساب این مورد و بدون درنظرگرفتن رخ‌دادن یک معجزه، باید والیبال را هم در زمره تیم‌های ناکامی گذاشت که نتوانسته حداقل تاکنون، اتفاق مثبتی در مسیر کسب سهمیه رقم بزند. برای اینکه چرا رشته‌های تیمی این‌چنینی که به‌وضوح برای بالا بردن تعداد ورزشکاران شرکت‌کننده در المپیک کمک‌کننده است، به این حال و روز افتاده، دلایل متعددی وجود دارد، ولی شاید بتوان عدم رویکرد مناسب در انتخاب سرمربیان بادانش دنیای مربیگری را در این زمینه دخیل دانست. از آن مهم‌تر شاید پروژه جایگزینی مربیان ایرانی به جای سرمربیان خارجی هم شکستی ملموس در پروژه‌های تعریف‌شده برای این تیم‌ها باشد. بسکتبال یکی از نمونه‌هایی است که حضور سرمربی ایرانی در رأس آن راه به جایی نبرد. این رشته ورزشی بعد از 50 سال ناکامی با ورود رایکو ترومن به عنوان سرمربی جان تازه‌ای گرفت و بعد از سال‌ها، راهی بازی‌های المپیک 2008 پکن شد. بسکتبال ایران در دوره قبلی بازی‌های المپیک بخت حضور در توکیو را به دست آورد و با ایستادن در رده دوازدهم به کارش پایان داد. با این حال، عدم استمرار سیاسیت استفاده از مربیان بادانش خارجی در این زمینه لطمه زیادی به ادامه مسیر وارد کرد. تیم ملی بسکتبال پس از آنکه چندین سال، صندلی سرمربیگری را بین مربیان داخلی دست به دست کرد، نهایتا به این نتیجه رسید که باید دوباره سراغ سرمربی خارجی برود ولی دیگر کار از کار گذشته بود و سهمیه از دست رفت.

والیبال، بزرگ‌ترین قربانی این پروژه است. ورزشی که با ولاسکو آرژانتینی تبدیل به یکی از قدرت‌های جهانی شد و کار راحتی برای گرفتن سهمیه المپیک داشت، پس از چندین سال که زمام امور دست مربیان خارجی بود، به یکباره با تغییر سیاست عجیب به سمت مربیان داخلی چرخید و بهروز عطایی را به عنوان سرمربی روی نیمکت نشاند. این اتفاق در شرایطی رقم خورد که ایران با مربیان بادانش خارجی تا پای خط‌ونشان کشیدن برای قدرت‌های برتر دنیا هم پیش رفته بود، ولی پس از معرفی بهروز عطایی، سیر نزولی‌اش از سر گرفته شد و رفته‌رفته به مرزهای سقوط رسید. حالا والیبال به طور کامل سهمیه را از دست نداده، ولی برای رفتن به پاریس به چیزی شبیه معجزه نیاز دارد. فدراسیون جهانی پیش‌‌تر نحوه کسب سهمیه‌ها را مشخص کرده بود و بر اساس آن در بخش مردان ۱۲ سهمیه توزیع می‌شود که فرانسه به عنوان میزبان یک سهمیه دارد و ۱۱ سهمیه باقی‌مانده از طریق فرایندی دومرحله‌ای تعیین می‌شد.

یکی از این مراحل رقابت‌های انتخابی بود که از هر گروه (این مسابقات در سه گروه برگزار شد) دو تیم برتر سهمیه گرفتند که ایران در این بین نبود. بنابراین پنج سهمیه باقی می‌ماند که بر اساس دو اولویت زیر اختصاص پیدا می‌کند:

۱- همه قاره‌ها در المپیک پاریس نماینده داشته باشند.

۲- تیم‌های برتر رنکینگ جهانی که تا پایان مرحله مقدماتی لیگ ملت‌ها ۲۰۲۴ به المپیک صعود نکرده باشند.

در پایان دور مقدماتی لیگ ملت‌های ۲۰۲۴، رنکینگ تیم‌ها مشخص می‌شود. شش تیمی که از طریق مسابقات انتخابی المپیک سهمیه را کسب کرده‌اند، کنار می‌روند. فرانسه هم به دلیل میزبانی سهمیه را دارد. پنج سهمیه دیگر را از بین تیم‌های برتر باقی‌مانده در رنکینگ انتخاب می‌کنند. البته با توجه به اینکه باید تمام قاره‌ها در المپیک سهمیه داشته باشند و نماینده قاره آفریقا بین تیم‌های برتر رنکینگ نیست، یک سهمیه از پنج سهمیه به بهترین تیم رنکینگ قاره آفریقا تعلق می‌گیرد و چهار سهمیه باقی‌مانده به تیم‌های برتر رنکینگ جهانی می‌رسد. با این حساب تنها شانس باقی‌مانده برای ایران کسب نتایج خوب در دور مقدماتی لیگ ملت‌های ۲۰۲۴ است تا جایگاه خود را ارتقا دهد و بین تیم‌های برتر قرار گیرد. از آنجا که ایران با مربی ایرانی‌اش و کسب نتایج ضعیف از بین تیم‌های برتر خارج شده، کار دشواری برای بازگشت به این جمع در این فاصله اندک دارد. البته فدراسیون چندان ناامید نیست و در این مسیر دوباره قرار است به سمت فرمول سابق که سپردن کار به دست مربیان خارجی است برگردد. موضوعی که شاید بتواند این تیم را به روزهای خوب امیدوار نگه دارد.

درباره فوتبال هم که حرف و حدیث زیادی باقی نمی‌ماند. فوتبال ایران دهه‌هاست برای رسیدن به المپیک ناکام مانده است. این اتفاق در این دوره هم با مربیگری رضا عنایتی تکرار شد تا مشخص شود برای شکستن این طلسم نیاز به اندیشه‌های نوین دنیای مربیگری است. اندیشه‌هایی که حداقل مشخص شده مربیان داخلی یا از آن بهره لازم را نمی‌برند یا امکاناتی را که برای شکوفا شدنش نیاز است در اختیار ندارند.

در مورد بحث استفاده از مربیان بادانش خارجی باید به موارد دیگری هم پرداخت که شاید مهم‌ترین آنها بحث هزینه و تحریم‌ها باشد. دو موردی که به‌سادگی به مسئولان امر اجازه نمی‌دهد آنها را در اختیار گرفت، ولی اگر قرار باشد شعار ایران قوی، ورزش قوی محقق شود، ملاحظات در این زمینه باید به حداقل برسد.