|

آیا ایران هسته‌ای شده است؟

در حالی که هم نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو و هم رئیس‌جمهور آمریکا، بایدن، مکررا تأکید می‌کنند که ایران نه‌تنها از لحاظ معنوی بلکه از لحاظ مالی حامی حماس است و اعضای آن گروه را تسلیح می‌کند و آموزش می‌دهد، تاکنون نه از سوی آمریکا و نه از سوی اسرائیل واکنش خاصی مشاهده نشده است.

در حالی که هم نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو و هم رئیس‌جمهور آمریکا، بایدن، مکررا تأکید می‌کنند که ایران نه‌تنها از لحاظ معنوی بلکه از لحاظ مالی حامی حماس است و اعضای آن گروه را تسلیح می‌کند و آموزش می‌دهد، تاکنون نه از سوی آمریکا و نه از سوی اسرائیل واکنش خاصی مشاهده نشده است. در واقع، به دنبال واقعه 7 اکتبر زمانی که هنوز کشتار در غزه شروع نشده بود، اسرائیل از موقعیت قربانی برخوردار بود و می‌توانست روی همدردی جهان غرب برای حملات احتمالی علیه ایران و متحدانش حساب کند. با این حال، این اتفاق رخ نداد. اسرائیل فقط به هدف قراردادن دو باند فرودگاه در دمشق و حلب اکتفا کرد و هیچ‌کدام از نیروهای نظامی ایران یا حتی نیروهای نیابتی مورد حمله قرار نگرفتند.

تقریبا صد روز پس از 7 اکتبر بود که اسرائیل یکی از مسئولان تدارکات سپاه پاسداران را در دمشق ترور کرد و او را به عنوان یک افسر عالی‌رتبه تقریبا در سطح شهید سردار سلیمانی معرفی کرد و مدعی شد که مأموریت وی تخلیه هواپیماهای نظامی ارسالی از ایران و بارگیری کامیون‌ها با تسلیحات ارسالی به مقصد بیروت برای حزب‌الله بوده است.

با این حال، به دنبال حملاتی که به خاک ایران صورت گرفت، ایران با حملات متوالی به پایگاه‌های داعش در عراق، سوریه و حتی پاکستان که دارای سلاح هسته‌ای است، قدرت نظامی خود را به رخ جهانیان کشید. تهران حتی به طور هم‌زمان سه ماهواره در مدار زمین قرار داد (دو ماهواره به وزن 10 کیلو در 500 کیلومتری و دیگری به وزن 100 کیلو در 750 کیلومتری) و در نتیجه در میان 9 کشوری از جهان قرار گرفت که قادر به انجام چنین شاهکاری هستند. علاوه بر این، در سه ماه گذشته پایگاه‌های آمریکایی در عراق و سوریه بیش از 150 حمله را متحمل شده‌اند که تنها به چند حمله برگشتی از سوی ایالات متحده علیه نیروهای نیابتی منجر شده است. حتی پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین به پایگاه آمریکایی موسوم به برج 22 در اردن که منجر به کشته‌شدن سه سرباز آمریکایی و مجروح‌شدن حدود 40 آمریکایی شد، واشنگتن هنوز واکنشی نشان نداده و به نظر نمی‌رسد تمایلی برای حمله به خاک ایران داشته باشد، در حالی که به نظر می‌رسید مرگ سربازان آمریکایی برای آمریکا یک خط قرمز باشد.

حوثی‌های یمن در یک میدان نبرد دیگر به شلیک موشک‌های خود به باب‌المندب ادامه می‌دهند و هزینه بیمه‌نامه‌های عبور از کانال سوئز را پنج برابر می‌کنند و یک‌سوم کشتی‌ها به مقصد سواحل مدیترانه را وادار می‌کنند تا آفریقا را دور بزنند و از طریق تنگه جبل‌الطارق به مقصد برسند. اما بر کسی پوشیده نیست که حوثی‌ها دارای صنایع تسلیحاتی نیستند و احتمالا منشأ پهپادها و موشک‌هایی که استفاده می‌کنند ایرانی است. با این وجود و در حالی که حوثی‌ها به عنوان نمایندگان ایران معرفی می‌شوند، قلمرو ایران مقدس است و حوثی‌ها همچنان ناوگان بین‌المللی را تهدید می‌کنند.

با وجود اینکه همه انگشتان به سوی ایران نشانه رفته است، اما این کشور از بحرانی که خاورمیانه را در بر گرفته کاملا سالم خارج می‌شود.

دلیل این موضوع چیست؟ قبل از هر چیز باید به نقش کشورهای عربی حوزه خلیج فارس اشاره کرد که تمایل ندارند منطقه در معرض خطر یک جنگ عمومی قرار بگیرد. به دنبال پرتاب اولین موشک به قلمرو این کشورها، مدل جذاب آنها که بر اساس چارچوب سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی طراحی شده از هم فرو خواهد پاشید. عربستان سعودی به عنوان اولین قربانی صادرات نفت از طریق کانال سوئز، نه‌تنها از عضویت در ائتلاف بین‌المللی برای نظارت بر باب‌المندب خودداری کرد، بلکه در حال بررسی انتقال نفت به دریا توسط کامیون‌های  نفتکش است.

جا دارد در مورد احتمال هسته‌ای‌شدن ایران نیز صحبت شود. تنها نظامی‌شدن این سازوکار برای هسته‌ای‌شدن ایران کم مانده است. در واقع، کشور قبلا دارای اورانیوم غنی‌شده تا میزان 60 درصد بود و کارشناسان به‌خوبی آگاه هستند که افزایش غنی‌سازی از 60‌درصد به 95‌درصد یک غنی‌سازی نظامی محسوب می‌شود که نشان‌دهنده مسائل فنی نیست و صرفا بر مبنای سیاست تصمیم‌گیری است. ایران همچنین دارای سوخت جامد و زرادخانه موشکی با قابلیت حمل موشک‌های مجهز به سلاح هسته‌ای است. بنابراین، از لحاظ فنی ایران به طور غیرعلنی قادر به ساخت موشک‌های بالستیک هسته‌ای است و همین موضوع ایمن‌ماندن کشور از حملات مستقیم احتمالی را توضیح می‌دهد.