معرفی فیلم نورافکن اثر الکس تامپسون و کیلی اوسالیوان
دستت را به من بده
نورافکن در تئاتر به چراغی اطلاق میشود که روشن کننده سالن تئاتر است و نور شبح گونهاش مرزی بین صحنه و تماشاگر ایجاد میکند. در فیلم گوست لایت یا نورافکن با دان کارگر ساختمانی آشنا میشویم که در ابراز احساسات عاطفی مشکلاتی دارد. مردی کم حرف با احساسات بزرگ.
نورافکن در تئاتر به چراغی اطلاق میشود که روشن کننده سالن تئاتر است و نور شبح گونهاش مرزی بین صحنه و تماشاگر ایجاد میکند. در فیلم گوست لایت یا نورافکن با دان کارگر ساختمانی آشنا میشویم که در ابراز احساسات عاطفی مشکلاتی دارد. مردی کم حرف با احساسات بزرگ. حسهای سرکوب شده پس از تنش در محیط کار به بحران تبدیل میشود. در میانه این بحران دن با ریتا بازیگر آماتور آشنا میشود. ریتا از او دعوت میکند نقشی در تئاتر آماتوریشان بپذیرد که داستانش بر اساس رومئو و ژولیت است. فیلم نورافکن هم بر اساس رمئو و ژولیت است. بنابراین با فیلمی طرفیم که قصه در قصه تعریف میکند و در تلاش است نوری بر احساسات پیچیده انسانی بیاندازد که هنگام سوگ و اندوه بروز پیدا میکند.
دن ابتدا نمیپذیرد نقشی در تئاتر داشته باشد و به اجرا خوشبین نیست. چون نه تجربه بازیگری دارد نه در زندگی پرتلاطمش این چیزها جایی دارد. اما سرانجام از سر بیکاری در گروه میماند و خیلی زود متوجه میشود که تئاتر راهی است برای بیان احساساتی که هرگز در شرایط عادی بروز پیدا نمیکند. گروه نمایش محلی نه از مشکلاتش خبر دارند نه دن را میشناسند. بنابراین او جایی پیدا میکند تا کسی باشد که نیست و برای چند ساعت از مشکلاتش را فاصله میگیرد. حتی نمیداند داستان رومئو و ژولیت چه پایانی دارد. در دورخوانی و اجرا کم کم دن متوجه شباهت داستان زندگیش با نمایش میشود. همه این اتفاقات منجر به بروز احساساتی میشود که دن از بیانشان عاجز بود. غمهای رسوب شدهای که سیاهیشان دامن خانوادهاش را هم گرفته بود. در ادامه تراژدی خانوادگی دن و ارتباط منحصربهفردش با نمایشنامه واضحتر میشود. نمایش به دن یاری میدهد با گذشته تسخیر شدهاش کنار بیاید و همزمان با خانوادهاش از هم گسستهاش آشتی کند و ارتباطی دوباره بسازد. سوگواری سفری فردی است و هر کس با توجه به شرایطش از این سنگلاخ عبور میکند. و مسیر را طی میکند. فقط مهم است شرایطی پیش بیاید تا احساسات بروز پیدا کنند. فیلم نورافکن به شکل ظریف دستورالعمل جالب و پیشنهادی مناسب برای عبور از چاده تاریک سوگواری ارائه میدهد.
با این نگاه، میتوان گفت نورافکن، فیلمی درباره قدرت شفابخش هنر است و در عین حال ادای احترامی است به تئاتر اجتماعی. در لایههای بعدی ماجراهایی که در اطراف گروه تئاتر محلی میگذرد، حکایت از حس و حال استعدادهای فروخوردهای دارد که در تلاش برای بیدار کردن ته مانده ذوق و شوقشان هستند و در مبارزه مدام با پیری و روزمرگی به سر میبرند که به خاطرش سرزنش هم میشوند. اعضای عجیب و غریب گروه تئاتر به شکل صادقانه به هم کمک میکنند و همچون پنگوئنهایی که اطراف همگروهی آسیب دیده جمع میشوند تا درمان شود به دن کمک میکنند تا با غم بزرگش کنار بیاید. دن فرزندش را به شکل دردناکی از دست داده. همسر و دخترش با خشمهای خودشان درگیرند و روش خودشان را برای سوگواری دارند. دن اما از آنها دور است و هر دو نفر ناراحتند که چرا او همیشه با فرار و انزوا میخواهد مشکلش را حل کند. احساس صادقانه گروه رومئو و ژولیت معجزه زندگی دن است . تئاتر محلی بستری میشود تا دن با احساساتش هرچند به طور ساختگی روبرو شود.
الکس تامپسون و کیلی اوسالیوان کارگردانان اثر که نورافکن اولین تجربه فیلمسازی مشترکشان است، موفق میشوند در حین تعریف کردن داستان سوگواری دن از زبان باشکوه و کهن شکسپیر رمزگشایی کنند و هسته مرکزی و اصلی داستان رومئو و ژولیت را بشکافند. پیوند دادن تراژدی اصلی به تراژدی پدری غمگین که تلاش میکند خودکشی پسر نوجوانش را درک کند، چشم اندازی تازه به داستانی میدهد که بارها به شکلی دیگر، تکرار شده. این هنر صاحبان اثر است. نورافکن همچون نوری است که به سمت بیان نشدهای از داستان رومئو و ژولیت میتابد که ارتباطی عمیقی با اندوه دارد. برداشت مدرن از نمایشی چنین کلاسیک فضایی را برای عمیقتر شدن از آنچه در نهایت میگذرد باقی میگذارد، با این وجود ضربهای عاطفی وارد میکند که تکان دادن آن سخت است. اندوه و سوگواری، واکنش طبیعی انسان به فقدان و تغییر است. این احساسات، هرچند دردناک، بخشی جداییناپذیر از زندگیاند که تجربه متفاوتی در هر فرد ایجاد میکند که شدت و مدتزمانش به عوامل مختلفی بستگی دارد.
اندوه انواع مختلفی دارد. اندوه دن و خانوادهاش از نوع پیچیدهای است که بهبود نمییابد و با احساس گناه، خشم یا انکار همراه است. اگرچه هر فرد مسیر منحصر به فردی را در سوگواری طی میکند، اما اغلب راهکارهایی وجود دارد که میتوانند کمک کننده باشد. صحبت کردن با دیگران، دریافت حمایت و یادآوری خاطرات خوب میتواند به این روند سرعت ببخشد. سوگواری یک فرآیند طبیعی اما بسیار دردناک است که تنها با دریافت کمک و حمایت مناسب، میتوان از این دوره دشوار عبور کرد. برخورد منطقی با برخی احساسات پیچیده انسانی نمیتواند راهگشا باشد. هنر اغلب راهی است برای جلای روح. پاسخی است به سوالهای پیچیده. نورافکن پاسخی است به رنجهای درک نشده و فیلمی است که با بودجه اندک و بدون حضور ستارهها قصهای عمیق روایت میکند.
.