رؤیاهای رنگارنگ یا زندان واقعیت؟
تحلیل رفتار کاربران ایرانی در فضای مجازی، بهویژه در اینستاگرام، نشان میدهد آنها میخواهند تصویری ایدئال و جذاب از زندگی مجازی خود به نمایش بگذارند؛ تصویری که غالبا مملو از تجمل، موفقیت و تصاویری رؤیایی است و غالبا با واقعیت فاصله دارد.
تحلیل رفتار کاربران ایرانی در فضای مجازی، بهویژه در اینستاگرام، نشان میدهد آنها میخواهند تصویری ایدئال و جذاب از زندگی مجازی خود به نمایش بگذارند؛ تصویری که غالبا مملو از تجمل، موفقیت و تصاویری رؤیایی است و غالبا با واقعیت فاصله دارد. بسیاری از کاربران اینستاگرام، بهویژه صاحبان پیجهای شخصی، نمایش سبک زندگی لوکس و مصرفگرایانه را به ابزاری برای ارتقای جایگاه اجتماعی خود تبدیل کردهاند.
یافتهها نشان میدهد فرهنگ دیگر فقط یک تجربه شخصی و عمیق نیست، بلکه به ابزاری برای نمایش و ساخت هویت آنلاین تبدیل شده است. کاربران با بهاشتراکگذاری لحظات و تجربیات خود در این پلتفرمها، تلاش میکنند تصویری خاص از خود بسازند و توجه دیگران را جلب کنند. این روند تحت تأثیر «اقتصاد توجه» قرار دارد، به این معنا که در دنیای آنلاین، دیدهشدن و تأیید اجتماعی، بیشتر از عمق و اصالت تجربه، اهمیت پیدا کرده است.
به همین دلیل فرهنگی که باید در پی غنیسازی زندگی فردی و اجتماعی باشد، تبدیل به ابزاری برای جلب توجه و تأمین نیازهای اجتماعی آنلاین شده است. اگرچه این قصه فرصتی برای گسترش دسترسی به فرهنگ و تسهیل تعاملات فرهنگی در فضای مجازی ایجاد میکند، اما از سوی دیگر میتواند تهدیدی جدی برای اصالت فرهنگی به شمار رود؛ چراکه تجربههای فرهنگی عمیقتر و معنادارتر تحت تأثیر این نمایشگرایی از دست میروند.
در این فضا، تجمل و مصرفگرایی به نمادی از موفقیت تبدیل شدهاند که بیشتر در پی جذب توجه و تأیید اجتماعی است تا نمایش واقعیت زندگی. علاوهبر مصرفگرایی، کاربران اینستاگرام به طور جدی به دنبال یافتن هویت و جایگاه خود در دنیای مجازی هستند. آنها با ساخت شخصیت ایدئال از خود، تلاش میکنند خود را در این فضا معرفی کرده و مورد توجه و تأیید دیگران قرار گیرند. این جستوجو برای هویت، بیشتر در شرایطی شدت مییابد که در دنیای واقعی با محدودیتها و چالشهای بسیاری روبهرو هستند. فضای مجازی فرصتی فراهم میآورد که در آن بتوانند به طور کنترلشدهتر و ایدئالتر از خودشان بگویند.
میتوان محبوبیت اینستاگرام نزد ایرانیها را در چند عامل جستوجو کرد. برای بسیاری از کاربران، اینستاگرام به پناهگاهی تبدیل شده است برای فرار از مشکلات و دغدغههای زندگی روزمره. تأیید از سوی دیگران، از طریق لایکها و کامنتها، به کاربران احساس خوبی میدهد و آنها را ترغیب میکند محتوای بیشتری تولید کنند. همچنین اینستاگرام به کاربران این امکان را میدهد که هویت مجازی خود را بسازند و آن را به دیگران نمایش دهند.
واقعیت این است که در دنیا نیز با آنلاینشدن فرهنگ، فعالیتهای فرهنگی به پدیدهای نمایشمحور تبدیل شده که در آن هزینههای ورود، بیش از آنکه صرفا مالی باشد، به نوعی هزینههای نمادین و اجتماعی بدل شده است. کاربران با بهاشتراکگذاری عکسها و لحظات خود در شبکههای اجتماعی، تلاش میکنند فرهنگدوستی یا حضور اجتماعی خود را به نمایش بگذارند، حتی اگر تجربهای واقعی و معنادار پشت این نمایشها وجود نداشته باشد.
این نمایشگرایی به دلیل «اقتصاد توجه» در فضای آنلاین شدت یافته است؛ جایی که دیدهشدن و بهاشتراکگذاری، ارزشی بیشتر از عمق یا کیفیت تجربه دارد. به همین دلیل فعالیتهای فرهنگی اغلب به شکلی طراحی میشوند که جذابیت بصری و قابلیت نمایش بیشتری داشته باشند. نتیجه این روند، تبدیل فرهنگ به کالایی نمایشی است که از اهداف ذاتی خود فاصله میگیرد و به عرصهای برای جلب توجه و تأیید اجتماعی بدل میشود. این پدیده نشاندهنده تغییری اساسی در تعامل ما با فرهنگ است؛ جایی که تجربههای فرهنگی بهجای غنابخشیدن به زندگی، به ابزاری برای ساخت هویت دیجیتال و افزایش سرمایه اجتماعی در فضای مجازی تبدیل شدهاند.
آنلاینشدن فرهنگ، فرصتی کمنظیر برای گسترش دسترسی و تعامل فرهنگی ایجاد کرده، اما نیازمند رویکردی هوشمندانه و متعادل است. باید میان بهرهگیری از فناوریهای نوین و حفظ اصالت فرهنگی تعادلی پایدار برقرار کرد. در این میان نقش الگوریتمهای نرمافزاری، مدیریت هویت آنلاین و ظهور تأثیرگذاران رسانههای اجتماعی از اهمیت ویژهای برخوردار است. الگوریتمهای نرمافزاری که زیربنای بسیاری از پلتفرمهای آنلاین هستند، بیش از هر زمان دیگری بر نوع اطلاعاتی که به کاربران ارائه میشود، تأثیر میگذارند. این الگوریتمها با تحلیل دادههای رفتاری، محتوایی را پیشنهاد میدهند که با علایق کاربران همخوانی دارد، درعینحال میتوانند تعصبات فرهنگی را تقویت کنند. با ایجاد «حبابهای اطلاعاتی»، این سیستمها دسترسی به دیدگاههای متفاوت را محدود کرده و صدای اقلیتها و فرهنگهای حاشیهای را کمرنگ میکنند. از سوی دیگر، مدیریت هویت آنلاین به یکی از ویژگیهای اصلی تعاملات دیجیتال تبدیل شده است. افراد در تلاش برای ساخت و نمایش هویتی جذاب و مطلوب، اغلب واقعیتهای شخصی خود را بازتعریف میکنند. این فرایند اگرچه میتواند به تنوع و خلاقیت در خودابرازی منجر شود، اما در بسیاری از موارد به تولید هویتهای نمایشی و استانداردسازی رفتارها انجامیده است. در نتیجه، فضای آنلاین به محلی برای رقابت در ارائه تصاویری ایدئال تبدیل شده که با واقعیت فاصله زیادی دارد.
همزمان، تأثیرگذاران رسانههای اجتماعی به یکی از بازیگران اصلی فرهنگ دیجیتال تبدیل شدهاند. آنها با توانایی تأثیرگذاری بر ذهنیتها و ارزشهای عمومی، نهتنها دیدگاهها و رفتارهای اجتماعی را شکل میدهند، بلکه معیارهای جدیدی برای زیبایی، موفقیت و سبک زندگی ایجاد میکنند.
در چنین شرایطی، فرهنگ دیجیتال به عرصهای پویا و درعینحال متناقض تبدیل شده است. از یک سو، دسترسی گسترده به اطلاعات و تعاملات جهانی، امکان تبادل فرهنگی را فراهم کرده و از سوی دیگر، تعصبات نرمافزاری، هویتهای نمایشی و تجاریسازی فرهنگ، اصالت و تنوع آن را تهدید میکنند. برای جلوگیری از تشدید این وضعیت، ضروری است که کاربران آگاهی بیشتری درباره تأثیر الگوریتمها و تأثیرگذاران اجتماعی پیدا کنند. همچنین سیاستگذاریهایی که به ترویج تنوع فرهنگی و مقابله با بازتولید تعصبات نرمافزاری کمک کنند، اهمیت بالایی دارند. اما همچنان این سؤال پابرجاست که آیا فرهنگ دیجیتال در نهایت به فرصتی برای گسترش و تعامل تبدیل میشود یا تهدیدی برای اصالت؟ انتخاب با ماست!