ونگوگ ؛ یک افسانه باشکوه
چگونه ونسان ونگوگ به چهرهای عام بدل شد. ناتالی انیک در کتاب «شکوه ونگوگ» سعی دارد برای این مسئله پاسخی تدارک ببیند و «عظمتِ درخور تحسین» ونگوگ را واکاوی کند. از دید انیک، سیر تاریخی آثار و نوشتهها درباره ونگوگ از سال 1890 به بعد نشان میدهد که در صد سال اخیر اجماع عمومی به این نقاش نابغه و درک کمالاتش فزونی یافته.
شرق: چگونه ونسان ونگوگ به چهرهای عام بدل شد. ناتالی انیک در کتاب «شکوه ونگوگ» سعی دارد برای این مسئله پاسخی تدارک ببیند و «عظمتِ درخور تحسین» ونگوگ را واکاوی کند. از دید انیک، سیر تاریخی آثار و نوشتهها درباره ونگوگ از سال 1890 به بعد نشان میدهد که در صد سال اخیر اجماع عمومی به این نقاش نابغه و درک کمالاتش فزونی یافته. انیک معتقد است برای درک اینکه چگونه ونگوگ به چهرهای درخور تحسین بدل شد، باید به تأثیر ونگوگ و پیامدهای کار این نقاش توجه کرد. عنوان فرعی کتاب «انسانشناسی تحسین» است، انیک درباره انتخاب این رویکرد چنین توضیح میدهد: «برای انتخاب موضوع پژوهشم از هنجارهای مرسوم تخطی میکنم؛ به عبارتی ونگوگ را همانطور که مردم او را پیشاپیش برساخته و روی آن سرمایهگذاری کردهاند، برمیگزینم. من با توانایی معمول پژوهشگران علوم اجتماعی آن را برنساختهام؛ برعکس، این موضوع را هم در وضعیت معمول و پیشاپیش برساخته آن که کارکردی مانند اسطوره دارد و هم در وضعیت برساخت اجتماعی-علمی آن تحلیل میکنم».
انیک با فهم عادی و گفتمان دانشپژوهی برخورد یکسانی دارد و بررسی متقارنی انجام میدهد تا به قول خودش، شکاف بزرگی را نابود کند که موجب تمایز ما (مردم متمدن) با آنها (مردم بدوی) شده است؛ با این حال در بین جامعهشناسان هم این کار، «ما» (برسازندگان و واسازان اسطورهها) را از «آنها» (باورمندان به اسطورهها) جدا میکند. انیک ترجیح میدهد به جای جامعهشناسی از انسانشناسیِ تحسین سخن بگوید: «موضوع مطالعه من پدیدههایی از جامعه است که خواننده و دانشپژوه پیشاپیش به یک اندازه با آنها آشنایی دارند». از نظر انیک، گفتمان جامعهشناسی هنوز بیش از حد در دام انتظارات هنجاری گرفتار است و این از گفتمان، ابزاری برای مدیریت تضادهای ارزشی یا مسئلههای اجتماعی میسازد که از جامعهشناسی میخواهد خطر نکند و قرائت توجیهی یا انتقادی را که مستلزم استدلال له یا علیه تحسین است، وانهد. انیک پژوهش خود درباره ونگوگ را بر انسانشناسی استوار میکند که بیشتر مبتنی بر روش «مشاهده مشارکتی» در قومشناسی است، نه روش دادهآفرینیهای خاص مرسوم در جامعهشناسی که مبتنی بر آمار یا مصاحبه است.
کتاب «شکوه ونگوگ» مجموعهای از نوشتهها و کلمات و تصاویر و رفتارهای مرتبط با ونگوگ است که غنای کافی برای درک تأثیرات ونگوگ را داشتند. انیک، ونگوگ را تجسم پدیدهای فراتر از گرایشی هنری و الگوی تازهای از هنرمند میداند. از زمان ونگوگ به بعد، نگاه معمول به آفرینش هنری تغییر کرده است: همان اجتماعی که به ونگوگ علاقهمند شد، پیشتر او را گرفتار کرده بود، اما اجتماع نیز به این وسیله دگرگون شد. ناتالی انیک، پژوهشگر حوزه جامعهشناسی هنر، این رویداد را در شش مرحله بررسی کرده است: کار ونگوگ به معما و زندگیاش به افسانه و تقدیرش به رسوایی بدل شد، نقاشیهایش را به فروش گذاشتند و به نمایش درآوردند و مکانهایی که رفته بود و اشیائی که لمس کرده بود، به یادگاری بدل شد. ونگوگ نهفقط به تاریخ هنر و نقد، بلکه به همان اندازه به تاریخ دین تعلق دارد، که کارش بررسی برساخت ایثارگرانه عظمت است و به سنت قدیسنگاری که قصدش واکاوی نظامهای تحسین و قهرمانسازی است؛ به روانپزشکی، روانشناسی و انسانشناسی مرتبط است، که موضوع کارشان انحراف و یکتایی است؛ به اقتصاد تعلق دارد که پولیسازی ارزشِ منتسب به اثر را وامیکاود؛ و دستآخر به جامعهشناسی دین هم بیربط نیست، که درباره منزلت یادگاریها و تاوان یا کفاره تحقیق میکند.