ائتلاف «صدر- بارزانی»، پروژهای از پیش شکستخورده
عبدالرحمن فتحالهی
اکنون که عراق خود را مهیای برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی میکند، گمانهزنیهای تازه خبری از وجود نزدیکی سیاسی بین مقتدی صدر، رهبر جریان صدر و مسعود بارزانی، رهبر حزب دموکرات کردستان عراق، حکایت دارد؛ نزدیکیای که با هدف دستیابی جریان صدر به پست نخستوزیری و حزب دموکرات کردستان عراق به پست ریاستجمهوری در این کشور در حال پیگیری است.
اگرچه نزدیکی بین بارزانی و صدر بهدلیل سابقه رابطه دو رهبر سیاسی با همدیگر چندان بعید نیست، بهویژه اینکه در سال ۲۰۱۲ هر دو (مقتدی صدر و مسعود بارزانی) تا مرحله ائتلاف سیاسی نیز پیش رفتند، کمااینکه طبق اخبار توافق جدید این دو برای تشکیل ائتلاف به مراحل پایانی رسیده است، اما واقعیت آن است که نگاه و ذات سیاسی انحصارطلب و تمامیتخواهانه مسعود بارزانی و نیز مقتدی صدر اجازه نمیدهد این نزدیکی در میدان عمل به تشکیل ائتلاف پیش از انتخابات منجر شود. همچنان که محمود الکعبی، نماینده ائتلاف سائرون در مجلس عراق، تأکید کرد که هنوز سخنگفتن از ائتلاف صدر و بارزانی زود است، اما حتی اگر شاهد تشکیل ائتلاف هم باشیم، عمر آن چندان طولانی نخواهد بود؛ همانگونه که 9 سال پیش هم این ائتلاف شکل نگرفت.
به هر حال، هم جریان صدر با ائتلاف سائرون ثابت کرده است که نفوذ درخور توجهی در میان بخشی از جامعه هدف عراق دارد و هم مسعود بارزانی و حزبش به یگانه قدرت اقلیم کردستان عراق بدل شده است که تمام امور را در قبضه خود دارد. بنابراین هر کدام خود را صاحب قدرت و نفوذ میدانند. با این وصف، اساسا در صورت تشکیل ائتلاف، پیروزی در انتخابات دستنیافتنی نیست، اما نحوه مدیریت و تقسیم پستها، عملا مهر پایانی بر این ائتلاف احتمالی خواهد زد؛ چراکه طرفین همدیگر را در موازنه قدرت بر نخواهند تافت. تا همین جای کار هم ذیل توییتهای اخیر صدر میتوان به روشنی دریافت که او همچنان به مهمترین پست اجرائی کشور در صورت پیروزی در انتخابات آینده، چشم دوخته است. بنابراین جنگ قدرت بارزانی و صدر سناریوی دور از ذهنی نیست.
در کشوری که معضل تعدد قوم، مذهب و گرایشهای سیاسی عملا مهمترین چالش برای رشد عراق در همه زمینهها به شمار میرود، باید همواره نگران بود که برگزاری انتخابات در این کشور به جای توسعه دموکراسی و نهادینهترکردن زبان قانون میتواند به تهدیدی برای قبضهشدن قدرت از سوی برخی احزاب و جریانها بدل شود؛ کمااینکه در جریان انتخابات گذشته این مهم به وضوح روی داد و عراق را با کورانی از حوادث تلخ مواجه کرد.
اکنون که عراق با ریختهشدن خون بسیاری از مردمش در جریان اعترضات دو سال اخیر دست به تغییر قانون انتخابات و برگزاری درست آن در سال جاری میلادی زده است، باز هم باید نگران بود که احتمال تکرار همان رویه پیشین وجود دارد. بنابراین، برای آنکه عراق در این چرخه معیوب و ناتمام که بدون شک متأثر از نهادینهنشدن گفتمان دموکراسیخواهی است نیفتد، باید جراحی بزرگ را در دستور کار قرار دهد که آن هم تشکیل لیستهای بزرگ و فراگیر ملی انتخاباتی متشکل از همه اقوام، ادیان و مذاهب عراق با حفظ حقوق سیاسی و مدنی برای همه عراقیهاست.
از این حیث میتوان تلاش صدر و بارزانی را ستود که گام در راه تشکیل ائتلاف فراگیر ملی نهاده و چراغ اول را روشن کردهاند. اما به نظر میرسد عملا این دو با کاراکتر سیاسی متفاوت و حتی متضاد نمیتوانند بنایی خوب در ریلگذاری تشکیل لیستهای فراگیر ملی برای انتخابات پیشرو بگذارند. در همین رابطه شاهد بودیم که صدر چگونه با احزاب حاضر در ائتلاف سائرون برخورد کرد. حزب کمونیست عراق به عنوان یکی از مهمترین گروههای زیرمجموعه این ائتلاف (سائرون) در نتیجه انتقادهای شدید صدر از اعتراضات اکتبر، رابطه خود را با سائرون در پارلمان به حداقل رساند. پس عملا تمامیتخواهی و کارنامه همزیستی سیاسی مقتدی صدر با دیگر احزاب، ذیل ائتلاف سائرون نشان داده که او شریک چندان قابل اعتمادی برای مسعود بارزانی نیست؛ همانطور که بارزانی هم با عملکرد خود در سالهای اخیر، همسایه خوبی برای صدر نخواهد بود.
مضاف اینکه در ادوار پیشین همواره نگاههای قومی و مذهبی مانع از آن شده که لیستهای انتخاباتی گسترده و فراگیر ملی در عراق شکل گیرد؛ بهخصوص که گسلهای اجتماعی و سیاسی در بین اقوام و مذاهب عراق موجب شده حتی کردها، اهل سنت و شیعیان میان خود نیز با تشتت و تعدد جریانات، گروهها و احزاب مواجه شوند، چه رسد به دو گفتمان کاملا متفاوت کردی بارزانی و عربی شیعی صدر که برگرفته از خوانشی کاملا آشتیناپذیر هستند.
در سایه همین واقعیت، اگرچه تکثر احزاب و جریانهای سیاسی فینفسه امری مثبت در ترقی گفتمان سیاسی و مدنی کشورهاست، اما در صحنه عمل، عراق را به کشوری هزارپاره بدل کرده است که هر گوشه آن از سوی شخص، جریان، حزب و گروهی اداره میشود. بنابراین در نگاهی واقعبینانه نمیتوان به تشکیل فهرستهای فراگیر ملی در انتخابات پیش از موعد امیدوار بود. اگر هم مدل احتمالی صدر- بارزانی را شاهد مثال آوریمف باید آن را پروژهای ازپیشباخته تصور کرد.
با همه این تفاسیر اگر عراقیها میخواهند شاهد تکرار تجربیات تلخ چهار سال پیش نباشند، هیچ راهی جز تعامل سیاسی همه اقوام، مذاهب و ادیان با هم دیگر بهمنظور رسیدن به فهرستهای فراگیر ملی انتخاباتی ندارند. بنابراین تشکیل لیستهای فراگیر ملی، نسخه علاج عدم بلوغ سیاسی در عراق است؛ بهویژه که در ادوار پیشین هرگاه قوم و گروهی دست به تحریم انتخابات در عراق زده، سهم حضورش از سوی رقبا مصادره شده است.
اکنون که عراق خود را مهیای برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی میکند، گمانهزنیهای تازه خبری از وجود نزدیکی سیاسی بین مقتدی صدر، رهبر جریان صدر و مسعود بارزانی، رهبر حزب دموکرات کردستان عراق، حکایت دارد؛ نزدیکیای که با هدف دستیابی جریان صدر به پست نخستوزیری و حزب دموکرات کردستان عراق به پست ریاستجمهوری در این کشور در حال پیگیری است.
اگرچه نزدیکی بین بارزانی و صدر بهدلیل سابقه رابطه دو رهبر سیاسی با همدیگر چندان بعید نیست، بهویژه اینکه در سال ۲۰۱۲ هر دو (مقتدی صدر و مسعود بارزانی) تا مرحله ائتلاف سیاسی نیز پیش رفتند، کمااینکه طبق اخبار توافق جدید این دو برای تشکیل ائتلاف به مراحل پایانی رسیده است، اما واقعیت آن است که نگاه و ذات سیاسی انحصارطلب و تمامیتخواهانه مسعود بارزانی و نیز مقتدی صدر اجازه نمیدهد این نزدیکی در میدان عمل به تشکیل ائتلاف پیش از انتخابات منجر شود. همچنان که محمود الکعبی، نماینده ائتلاف سائرون در مجلس عراق، تأکید کرد که هنوز سخنگفتن از ائتلاف صدر و بارزانی زود است، اما حتی اگر شاهد تشکیل ائتلاف هم باشیم، عمر آن چندان طولانی نخواهد بود؛ همانگونه که 9 سال پیش هم این ائتلاف شکل نگرفت.
به هر حال، هم جریان صدر با ائتلاف سائرون ثابت کرده است که نفوذ درخور توجهی در میان بخشی از جامعه هدف عراق دارد و هم مسعود بارزانی و حزبش به یگانه قدرت اقلیم کردستان عراق بدل شده است که تمام امور را در قبضه خود دارد. بنابراین هر کدام خود را صاحب قدرت و نفوذ میدانند. با این وصف، اساسا در صورت تشکیل ائتلاف، پیروزی در انتخابات دستنیافتنی نیست، اما نحوه مدیریت و تقسیم پستها، عملا مهر پایانی بر این ائتلاف احتمالی خواهد زد؛ چراکه طرفین همدیگر را در موازنه قدرت بر نخواهند تافت. تا همین جای کار هم ذیل توییتهای اخیر صدر میتوان به روشنی دریافت که او همچنان به مهمترین پست اجرائی کشور در صورت پیروزی در انتخابات آینده، چشم دوخته است. بنابراین جنگ قدرت بارزانی و صدر سناریوی دور از ذهنی نیست.
در کشوری که معضل تعدد قوم، مذهب و گرایشهای سیاسی عملا مهمترین چالش برای رشد عراق در همه زمینهها به شمار میرود، باید همواره نگران بود که برگزاری انتخابات در این کشور به جای توسعه دموکراسی و نهادینهترکردن زبان قانون میتواند به تهدیدی برای قبضهشدن قدرت از سوی برخی احزاب و جریانها بدل شود؛ کمااینکه در جریان انتخابات گذشته این مهم به وضوح روی داد و عراق را با کورانی از حوادث تلخ مواجه کرد.
اکنون که عراق با ریختهشدن خون بسیاری از مردمش در جریان اعترضات دو سال اخیر دست به تغییر قانون انتخابات و برگزاری درست آن در سال جاری میلادی زده است، باز هم باید نگران بود که احتمال تکرار همان رویه پیشین وجود دارد. بنابراین، برای آنکه عراق در این چرخه معیوب و ناتمام که بدون شک متأثر از نهادینهنشدن گفتمان دموکراسیخواهی است نیفتد، باید جراحی بزرگ را در دستور کار قرار دهد که آن هم تشکیل لیستهای بزرگ و فراگیر ملی انتخاباتی متشکل از همه اقوام، ادیان و مذاهب عراق با حفظ حقوق سیاسی و مدنی برای همه عراقیهاست.
از این حیث میتوان تلاش صدر و بارزانی را ستود که گام در راه تشکیل ائتلاف فراگیر ملی نهاده و چراغ اول را روشن کردهاند. اما به نظر میرسد عملا این دو با کاراکتر سیاسی متفاوت و حتی متضاد نمیتوانند بنایی خوب در ریلگذاری تشکیل لیستهای فراگیر ملی برای انتخابات پیشرو بگذارند. در همین رابطه شاهد بودیم که صدر چگونه با احزاب حاضر در ائتلاف سائرون برخورد کرد. حزب کمونیست عراق به عنوان یکی از مهمترین گروههای زیرمجموعه این ائتلاف (سائرون) در نتیجه انتقادهای شدید صدر از اعتراضات اکتبر، رابطه خود را با سائرون در پارلمان به حداقل رساند. پس عملا تمامیتخواهی و کارنامه همزیستی سیاسی مقتدی صدر با دیگر احزاب، ذیل ائتلاف سائرون نشان داده که او شریک چندان قابل اعتمادی برای مسعود بارزانی نیست؛ همانطور که بارزانی هم با عملکرد خود در سالهای اخیر، همسایه خوبی برای صدر نخواهد بود.
مضاف اینکه در ادوار پیشین همواره نگاههای قومی و مذهبی مانع از آن شده که لیستهای انتخاباتی گسترده و فراگیر ملی در عراق شکل گیرد؛ بهخصوص که گسلهای اجتماعی و سیاسی در بین اقوام و مذاهب عراق موجب شده حتی کردها، اهل سنت و شیعیان میان خود نیز با تشتت و تعدد جریانات، گروهها و احزاب مواجه شوند، چه رسد به دو گفتمان کاملا متفاوت کردی بارزانی و عربی شیعی صدر که برگرفته از خوانشی کاملا آشتیناپذیر هستند.
در سایه همین واقعیت، اگرچه تکثر احزاب و جریانهای سیاسی فینفسه امری مثبت در ترقی گفتمان سیاسی و مدنی کشورهاست، اما در صحنه عمل، عراق را به کشوری هزارپاره بدل کرده است که هر گوشه آن از سوی شخص، جریان، حزب و گروهی اداره میشود. بنابراین در نگاهی واقعبینانه نمیتوان به تشکیل فهرستهای فراگیر ملی در انتخابات پیش از موعد امیدوار بود. اگر هم مدل احتمالی صدر- بارزانی را شاهد مثال آوریمف باید آن را پروژهای ازپیشباخته تصور کرد.
با همه این تفاسیر اگر عراقیها میخواهند شاهد تکرار تجربیات تلخ چهار سال پیش نباشند، هیچ راهی جز تعامل سیاسی همه اقوام، مذاهب و ادیان با هم دیگر بهمنظور رسیدن به فهرستهای فراگیر ملی انتخاباتی ندارند. بنابراین تشکیل لیستهای فراگیر ملی، نسخه علاج عدم بلوغ سیاسی در عراق است؛ بهویژه که در ادوار پیشین هرگاه قوم و گروهی دست به تحریم انتخابات در عراق زده، سهم حضورش از سوی رقبا مصادره شده است.