|

دغدغه‌های ایران فردا ضرورت توسعه انگیزه‌های میهن‌دوستی

به خاطر دارم در اوایل پیروزی انقلاب، موضوع میهن‌دوستی، فرعی بر اهداف انقلاب تلقی می‌شد و حتی وقتی اساسنامه کمیته ملی المپیک به بزرگی که بعدها شهید شد ارائه شد، او از به‌کار‌بردن لفظ «ملی» انتقاد کرد و آن را نپذیرفت و حتی در طول یک یا دو دهه سرود معروف «ای‌ ایران» به‌نوعی بایکوت شد و برخی بزرگان سرود معروف «ما گل‌های خندانیم، فرزندان ایرانیم، ما سرزمین خود را مانند جان می‌دانیم» را برنمی‌تافتند.

به خاطر دارم در اوایل پیروزی انقلاب، موضوع میهن‌دوستی، فرعی بر اهداف انقلاب تلقی می‌شد و حتی وقتی اساسنامه کمیته ملی المپیک به بزرگی که بعدها شهید شد ارائه شد، او از به‌کار‌بردن لفظ «ملی» انتقاد کرد و آن را نپذیرفت و حتی در طول یک یا دو دهه سرود معروف «ای‌ ایران» به‌نوعی بایکوت شد و برخی بزرگان سرود معروف «ما گل‌های خندانیم، فرزندان ایرانیم، ما سرزمین خود را مانند جان می‌دانیم» را برنمی‌تافتند.

در همان حال، آرمان فلسطین و آزادی سرزمین فلسطین و قدس بحق ازجمله اهداف انقلاب اسلامی قرار گرفت و از همین رهگذر برکات و نیز زیان‌هایی متوجه انقلاب و کشورمان شد. در آن‌ موقع، چگونگی ارتباط آرمان آزادی فلسطین با سرزمین مادری‌مان تحلیل نشد. سؤال نشد که آرمان آزادی فلسطین به چه چیز بازمی‌گردد؟

اگر نیک بیندیشیم، همه اینها به خاطر آزادی سرزمین فلسطین از دست غاصبان آن بوده است و صدالبته حق‌گرایی در‌خصوص حقوق مردم (به فرمایش مولا علی که اگر هم‌دین‌تان نیستند، انسان که هستند) بوده است؛ اما دفاع از سرزمینی که دلاوران میهن‌مان در دفاع هشت‌ساله به بهترین وجه از مرزهای آن مراقبت کردند، به طریق اولی واجب و بحق از مصادیق والای میهن‌دوستی بوده است.

البته شاید هنوز این اختلاف‌نظر بین برخی وجود داشته باشد و برخی بگویند باید هدف ما اعتلا و گسترش اسلام باشد و به‌جای میهن‌دوستی، اسلام‌دوستی داشته باشیم و جانبازی در راه میهن جایی ندارد. اعتقاد به اسلام و جانبازی برای اسلام، حرف خوب و متینی است؛ اما میهن‌دوستی خود در متن اسلام قرار دارد. به‌علاوه به یاد دارم که یاسر عرفات که به ایران آمده بود و برخی به او خرده می‌گرفتند که محافظه‌کار است، بیان کرد من به دنبال یک وجب زمین هستم که پایم را روی آن بگذارم.

چنین است که اگر سرزمین نباشد، از سایر مطالب نمی‌توان سخن گفت. حقیقت آن است که اسلام یک امر الهی و موجب هدایت انسان‌هاست؛ اما چه بسیار دیده شده که اعتقاد نادرست به اسلام و جانبازی برای آن، چه فجایعی را به بار می‌آورد. نمونه بیّن آن خوارج زمان مولا علی‌(ع) بودند که از شدت عبادت پیشانی‌شان برآمده بود و بسیاری از آنان حافظ قرآن بودند و نیز داعشیان سال‌های اخیر که هرچند از سوی صهیونیسم و آمریکا حمایت می‌شدند ولی در لایه‌های عمومی برای اسلام و وصول به بهشت جان می‌دادند.

مثال شاه‌ سلطان‌حسین صفوی که در عین عمل‌نکردن به احکام اسلام، داعیه اسلام‌پناهی داشت و به موازات آن کشور شیعه ایران، تاج سلطنتی و دختر خود را تسلیم محمود افغان کرد، بسیار گویاست و برعکس نادرقلی که ایران را از دست اشرار نجات داد و به آن وحدت بخشید و در سایه این وحدت، تشیع مجددا پاگرفت، منزلت میهن‌دوستی را تبیین می‌کند.

اسلام یک دین الهی است و در دوره‌های مختلف و در جغرافیاهای متفاوت، لباس‌های متفاوت بر آن پوشانده می‌شود و در دوره ما از یک سو اباحه‌گران هندی و پیروان آقاخان و سوی دیگر داعشیان و سلفی‌های مدعی پیروی از سنت‌های رسالت نبوی قرار دارند و به یاد داشته باشیم که ما پیروان امامان معصوم هستیم، باید در سرزمین خود پایدار باشیم و از گنجینه آنان حفاظت کنیم‌.

اما میهن‌دوستی صرفا به دفاع از مرزهای جغرافیایی خلاصه نمی‌شود. بوده‌اند و هستند آنان که در این سرزمین می‌زیند، ولی میهن را برای خود می‌خواهند و بر این آگاهی ندارند که اگر میهن برای افراد باشد، از آن جیفه‌ای باقی نمی‌ماند، اما اگر مردم برای میهن بکوشند، مام میهن با آنان مهربان خواهد بود.

با وجود آن همه جان‌فشانی‌ها برای حفظ و نگهداری از مرزهای میهن توسط شهدا و رزمندگان، با شرمساری باید اذعان کرد ابعاد میهن‌دوستی برای برخی مسئولان و مردم تا حد زیادی ناشناخته مانده و گذشته از اقلیتی که عامدا میهن را برای خود می‌خواهند، به‌ صورت غیرمحسوس روش مدیریت ما و درک عمومی مردم موجب تکیده‌شدن مام میهن یعنی ایران شده است. در سال‌های گذشته ایران را خرج خود کرده‌ایم و به‌‌جای حفظ و حراست ثروت‌های خداداد، از آنها استفاده نابجا کرده و به‌جای ارتقا، آن را تنزل داده‌ایم و این روند را همچنان ادامه می‌دهیم. می‌خواهم سخن را کوتاه کنم و زبان حال پاسخ «ایران» را به سروده زنده‌یاد عباس یمینی‌شریف ارجاع بدهم:

ما گل‌های خندانیم‌/ فرزندان ایرانیم...

حقیقت آن است که علاوه بر آنچه در این پاسخ آمده، امروز مام میهن یعنی ایران با بحران‌های مختلفی دست‌به‌گریبان است که برخی از آن را می‌شمریم:

ناپایداری تأسیسات و ساختمان‌ها در مقابل زلزله

 کمبود و بدمصرفی آب

نشست دشت‌ها و به خطر افتادن تأسیسات کشوری

فاضلاب‌ها و پسماندها

آلودگی آب‌ها و هوای شهرها

مصرف دائم‌التزاید انرژی و ناتوانی در استفاده از انرژی پاک

تورم

قاچاق

تهدیدهای برون‌مرزی

عدم اعتماد

عدم اطاعت فراگیر از قانون

ناباوری به حکمرانی

استهلاک واحدهای تولیدی و خدماتی

انرژی اتمی

کشاورزی عقب‌افتاده

عدم اقتدار جوهری دولت

افزایش فاصله طبقاتی

باقی‌ماندن محرومان در محرومیت و تضعیف روابط بین‌المللی.

میهن‌دوستی که خوشبختانه پس از حوادث نیمه دوم سال در تبلیغات و صداوسیما بسیار پررنگ‌تر از گذشته شده است، اقتضا می‌کند که دولت برنامه خود را برای اصلاح و جبران مافات در‌ قبال یکایک موارد ارائه دهد و با وضع مقررات و راهنمایی‌های لازم، نظارت کند تا مسئولان و مردم به آن پایبندی نشان دهند و طبیعی است که بار اجرای آن بر دوش مردم خواهد بود. بااین‌حال، طبیعی است اگر راهبری لازم صورت گیرد و آینده شکوفای ایران تبیین شود، مردم از آن استقبال خواهند کرد؛ چرا‌که ان مع العسر یسرا، فان مع العسر یسرا.