|

این پای لنگ و داستان بیمه تأمین اجتماعی

از طلا‌گشتن پشیمان گشته‌ایم

‌داستان بیمه درمان تأمین اجتماعی، داستان پای لنگ من است و سیستم خیلی پیشرفته استفاده از کد ملی در بیمارستان‌ها، درمانگاه‌ها، پزشکان، داروخانه‌ها و... یعنی این مجموعه عجیب‌و‌غریب و در ظاهر خیلی کارا، پای لنگ من را به گونه‌ای به مخ و ذهن من وصل کرده که موجب انبساط خاطر که نه‌ بلکه باعث همان عصبانیت‌های همیشگی من شده است و این پرسش را در برابر تأمین اجتماعی عریض و طویل به وجود آورده که بازنشستگان خود را برای یک لقمه نان بیشتر به خیابان‌ها می‌کشانند و هزاران قصه و داستان...

مینو بدیعی روزنامه‌نگار

‌داستان بیمه درمان تأمین اجتماعی، داستان پای لنگ من است و سیستم خیلی پیشرفته استفاده از کد ملی در بیمارستان‌ها، درمانگاه‌ها، پزشکان، داروخانه‌ها و... یعنی این مجموعه عجیب‌و‌غریب و در ظاهر خیلی کارا، پای لنگ من را به گونه‌ای به مخ و ذهن من وصل کرده که موجب انبساط خاطر که نه‌ بلکه باعث همان عصبانیت‌های همیشگی من شده است و این پرسش را در برابر تأمین اجتماعی عریض و طویل به وجود آورده که بازنشستگان خود را برای یک لقمه نان بیشتر به خیابان‌ها می‌کشانند و هزاران قصه و داستان... اما روایت من و پای لنگم چیست؟ آری، یک‌ روز از قضای روزگار که «تنم باز به ناز طبیبان» نیاز پیدا کرد و پای راستم زخم شد و مسئله آفرید، به پزشک در شهرک اندیشه مراجعه کردم و بعد به داروخانه و سپس به تهران‌کلینیک و پزشک متخصص خودم که با نوعی عصبانیت گفت: این چه طرز آمدن به بیمارستان است؟ من به خود گفتم که واقعا حق دارد؛ اما در این وانفسا، زنده‌بودن هم باری است بر دوش من! این را به خانم دکتر البته نگفتم و بگذریم و اصل ماجرا... . ماجرا از آنجا آغاز شد که سازمان تأمین اجتماعی، چنان‌که افتد و دانی، ظاهرا یکی از سازمان‌های پولدار در کشور بود که البته با حق بیمه‌های ما، یعنی کارکنان و کارگران سازمان‌ها و کارخانه‌ها، تولیدی‌ها و در یک کلام افراد شاغل پولدار شده بود که خواست خودش نیز سرمایه‌گذاری کند که خیلی «توزرد» از آب درآمد و دولت دراین‌میان زودتر پای خود در این سرمایه‌گذاری گذاشت و این سازمان عریض و طویل با میلیون‌ها بیمه‌شده اصلی و خانواده‌های آنان، طلبکار دولت شد و دولت طلبش را هم نداد... . باز هم باید گذشت و به اصل ماجرا رسید... . بله، راویان اخبار و طوطیان شکرشکن شیرین‌گفتار حکایت کنند که سازمان تأمین اجتماعی که بخش بیمه درمانش از طریق دفترچه انجام می‌شد، به گفته خودش برای جلوگیری از کاغذبازی و سوءاستفاده‌های احتمالی که در این دفترچه‌ها انجام می‌شد، دفترچه‌ها را جمع کرد و به دلیل اینکه سیستم و سامانه رایانه‌ای کل کشور خیلی درست و دقیق کار می‌کند، مقرر کرد که دفترچه جمع شود و از کد ملی در سیستم درمانش استفاده شود. ظاهرا با بهره‌گیری از کد ملی برای بیمه‌شده‌ها در تأمین درمان قرار بود که همه سیستم درمان تأمین اجتماعی از پزشکان، داروخانه‌ها و درمانگاه‌ها و خود بیمه‌شده از کد ملی برای بهره‌گیری و ارائه دارو و دیگر قضایا استفاده کنند... . راویان اخبار همچنین حکایت می‌کنند در این سیستم حقی از هیچ کسی از‌جمله بیمه‌شده ضایع نمی‌شود؛ اما به عقل ملعون جن هم نمی‌رسد که در این سیستم الکترونیک پیشرفته و به قول معروف سامانه معتبر، نخاله‌هایی پیدا شوند که از کد ملی بیمه‌شده‌ها سوءاستفاده کنند؛ اما نخاله‌ها همه جا پیدا می‌شوند... .

بله، منِ بیمه‌شده بخت‌برگشته که تقریبا نزدیک یک ماه از سندروم پای بی‌قرار و زخم آن گذشته بود، یکباره با تماس تلفنی عجیب‌و‌غریبی روبه‌رو شدم... .

- الو خانم فلانی

- بله

- از بازرسی تأمین اجتماعی هستم، یادتان هست که در تاریخ فلان پیش پزشک فلان رفتید و احتمالا به دو داروخانه در آن منطقه مراجعه کردید. یادتان هست کدام داروخانه بود.

- بله، اما یادم نیست کدام داروخانه، خب... .

- یک داروخانه و فرد دیگری از کد ملی شما سوءاستفاده می‌کند و دارو می‌گیرد

- در دلم گفتم آن مریض بیچاره‌ای که از کد ملی من استفاده می‌کند، حتما آدم نیازمندی است؛ اما این را نگفتم و به آن بانو توضیح دادم که من نمی‌دانم کدام داروخانه بود... .

این‌ دفعه بانو با لحنی بی‌ادبانه گفت: اگر نگویید بیمه شما را حذف می‌کنم... .

هاج و واج مانده بودم که یعنی چه؟ یک نفر دیگر یک داروخانه یا یک بیمار دیگر خطا کرده و البته بیشتر داروخانه، حالا من مقصر شناخته شده‌ام... بعد برای چه! بیمه‌ام مسدود می‌شود که این‌ دفعه با اندکی تفکر دود از سرم بلند شد! اولا پرسش این است که اگر تخلفی در امر استفاده از کد ملی برای گرفتن دارو انجام شده، مشکل از سیستمی است که نمی‌تواند همه پارامترها و عوامل را کنترل کند. ثانیا انگار به خانه کسی دزد وارد شده و پلیس آمده و خود صاحبخانه را مقصر می‌داند، جل‌الخالق! نکته پایانی مسئله این است که مدیر محترم روابط‌عمومی تأمین اجتماعی با طرح این موضوع به او اعلام کرد که به شماره 1420 مراجعه کنید و شکایت کنید. در این زمینه نکته آخر را بگویم که سال‌ها کار در روزنامه یا حتی روابط‌عمومی به من نشان داد که روابط‌عمومی در ایران، هیاهوی بسیار برای هیچ است و محلی از اعراب در تنظیم روابط بیمه‌شده با سازمان تأمین اجتماعی ندارد.

به قول معروف: از طلا‌گشتن پشیمان گشته‌ایم/ مرحمت فرموده ما را مس کنید.