پاپ فرانسیس؛ تافتهای جدابافته از واتیکان و مصلحی که جهان به او نیاز داشت
در روزهایی که جهان با بیثباتی و بحرانهای بیسابقهای مانند جنگهای منطقهای، نابرابری فزاینده، تغییرات اقلیمی و فروپاشی ارزشهای اخلاقی دستوپنجه نرم میکند، درگذشت پاپ فرانسیس ضایعهای جبرانناپذیر برای بشریت محسوب میشود.
در روزهایی که جهان با بیثباتی و بحرانهای بیسابقهای مانند جنگهای منطقهای، نابرابری فزاینده، تغییرات اقلیمی و فروپاشی ارزشهای اخلاقی دستوپنجه نرم میکند، درگذشت پاپ فرانسیس ضایعهای جبرانناپذیر برای بشریت محسوب میشود. رهبری که نهتنها برای یک میلیارد کاتولیک جهان، بلکه برای تمام انسانهای آزادهای که دغدغه عدالت و صلح داشتند، نماد امید بود. مرگ او در شرایطی که جهان بیش از هر زمان دیگری به صدای آرامشبخش و موعظههای انساندوستانهاش نیاز داشت، ضربهای به آرمانهای جهانی عدالت و برابری وارد کرده است. انتخاب خورخه ماریو برگولیو به مقام پاپی در سال ۲۰۱۳، نقطه عطفی در تاریخ کلیسای کاتولیک بود. او که اولین پاپ از قاره آمریکا، اولین عضو فرقه یسوعیان و اولین پاپی بود که نام فرانسیس (به یادبود فرانسیس آسیزی، قدیس فقرا) را برای خود برگزید، از همان ابتدا پیام روشنی داشت: کلیسا باید پناهگاه فقرا باشد. او در همین راستا اقدامات متعددی انجام داد که در سنت واتیکان بسیار شجاعانه بود، تفکرات و اقدامات او را برخی انقلابی آرام و از درون قلب واتیکان نامیدهاند.
در فرصت سهساله حضورم در رم، شاهد برخی از این تحولات از نزدیک بودم. اقداماتی مانند:
- لغو تشریفات اشرافی واتیکان، تعطیلی کاخ تابستانی پاپها در منطقه ییلاقی گاندلفو، استفاده از خودروهای معمولی به جای لیموزینهای مجلل و امتناع از بوسیدن دستش از طرف مقامات (که سنتی دیرینه بود) نشان داد او به دنبال تجمل نیست و تحولی بنیادین را دنبال میکند.
- توجه و رغبت به حضور جوانان در مراسم و مناسبتهای واتیکان.
- اعترافات و عذرخواهی تاریخی: برای اولین بار رهبر واتیکان بهصراحت از خطاهای تاریخی کلیسا، ازجمله رسواییهای مالی و سوءاستفادههای جنسی سخن گفت.
- دفاع از محرومان: موعظههای هفتگی او همیشه مملو از اشارات به پناهندگان، قربانیان جنگها و قربانیان نظام سرمایهداری وحشی بود. مواضع او در قبال فقر و گرسنگی و تغییرات اقلیمی اساسا برخاسته از ادبیات متفاوتی بود.
مقایسه دو دیدگاه حاکم بر واتیکان در فیلم «دو پاپ» (۲۰۱۹) بهخوبی به تصویر کشیده شده است و تقابل ساختاری او با سنتگرایان و تفاوت جهانبینی آنها را نشان میدهد. درحالیکه پاپ بندیکت شانزدهم نماد کلیسای محافظهکار و سنتی بود، فرانسیس با جمله معروف «دینی که با گذشته ازدواج کند، در دنیای جدید بیوه خواهد ماند» خواستار تحولی اساسی در ساختار واتیکان شد. نکته تأملبرانگیز این بود که هر دو در نهایت برای بقای مسیحیت و واتیکان، گفتوگو و عقلانیت را بر تعصب و جدال ترجیح دادند. بندیکت با استعفای تاریخیاش راه را برای اصلاحات فرانسیس باز کرد و فرانسیس پذیرفت که تغییر باید درونزا و تدریجی باشد. با وجود همه این اقدامات، موانعی جدی بر سر راه تداوم اصلاحات او وجود داشت:
مقاومت سنتگرایان: بسیاری از کاردینالهای قدرتمند واتیکان هنوز بهشدت با تغییرات او مخالفاند.
افول کلی نفوذ کلیسا: کاهش تعداد زائران و ازدیاد رسواییهای اخلاقی، مشروعیت نهاد پاپ را تضعیف کرده است. انتظارات فزاینده: جهان امروز و بهویژه طبقه محروم با معضلات پیچیده و دردناکی روبهرو هستند و طبعا از کلیسا انتظار دارند بیشازپیش به بحرانهای انسانی مانند نسلکشی در غزه و مسائل اجتماعی بپردازد، اما ساختار هزارساله واتیکان انعطاف لازم را ندارد.
شاید یکی از مهمترین بخشهای میراث پاپ فرانسیس گفتوگوی بین ادیان بود. سفر او به الاظهر و سفر تاریخی او به عراق در سال ۲۰۲۱ و دیدار با آیتالله سیستانی نشان داد که گفتوگو برای صلح در جهان چندفرهنگی امروز ممکن است. این حرکت میتوانست آغازی بر ختم منازعات و کاهش تنشها در خاورمیانه باشد.
در جهانی که هر روز بر آتش جنگها و نفرتها دمیده میشود، فقدان پاپ فرانسیس به معنای خاموششدن یکی از معدود صداهای عقلانیت و انسانیت است. او ثابت کرد که حتی کهنترین نهادهای جهان هم میتوانند تغییر کنند، البته اگر چهرهای فروتن و شجاع حاضر به پرداخت هزینههایش باشد.
آیا واتیکان میتواند بدون او به مسیر اصلاحات ادامه دهد؟ پاسخ این پرسش نه در آیات مقدس، بلکه در اراده نسل جدیدی از خداباوران نهفته است که دیگر حاضر نیستند کلیسا را موزهای از گذشتههای دور ببینند. همانگونه که پاپ فرانسیس گفته بود: «کلیسا باید بیشتر شبیه بیمارستان صحرایی باشد تا موزهای برای عتیقهجات». جهان پرتلاطم امروز بیش از هر زمان دیگری به چنین رهبرانی نیاز دارد؛ رهبرانی که به جای تأکید بر حفظ قدرت و تکیه بر تشریفات، به دردهای ملموس و واقعی محرومان و فقرا توجه کنند. فقدان پاپ فرانسیس یادآوری تلخ این واقعیت است که مصلحان واقعی، همواره نادرند.