کیمیای هستی
امروز، روز جهانی روانشناسی است. همانگونه که در مقاله «روزی برای روانشناسی» با جزئیات توضیح داده شده است، هدف از ثبت این روز در تقویم سازمان ملل، بهکارگیری علم روانشناسی در حل مسائل بینالمللی بوده و هر سال نیز به مسائلی میپردازد که جنبه بینالمللی داشته باشد. با توجه به وجود جنگها و درگیری ها، احتمال نزاعهای جدید و بروز انواع بلایای طبیعی اعم از آتشسوزی و زلزله و سونامی و... شعاری که امسال برای روز روانشناسی در نظر گرفته شده، «از بحران تا رشد: مشارکت روانشناختی در ایجاد تابآوری جهانی» است. برخلاف باور رایج، روانشناسی سالهاست که از زاویه فردگرایی محض خارج شده و درصدد است که با تکیه بر نظریه و پژوهش در کنار سایر علوم به سیاستگذاران کمک کند که سیاستهایی را وضع کنند که نهتنها سلامت روان افراد را مخدوش نکرده، بلکه با تمرکز بر دو علت اصلی آسیبهای اجتماعی - یعنی بیعدالتی و فقر - زمینه پیشگیری از انواع آسیبها و ارتقای سلامت روان تکتک افراد را در هر کشوری به وجود آورند. شاید توجه به واژههایی که در شعار امسال در نظر گرفته شده است، بتواند در درک و انتقال صحیح این شعار مؤثر واقع شود: ۱- بحران (crisis): به شکل مشخص منظور از بحران، وضعیت بسیار ناخوشایند و وخیمی است که توان معمول مقابله مؤثر فرد از کار افتاده و نمیتواند بهدرستی تصمیم بگیرد. وجه مشترک تمامی تعریفهای که درباره کلمه بحران وجود دارد، این است که تعادل زندگی مختل میشود؛ فرد هیجانهای منفی را بهشدت در خود احساس کرده و قدرت مقابله یا مواجهه با آن شرایط را ندارد. در منابع، بحرانها به انواع رشدی، وجودی و موقعیتی تقسیمبندی میشوند. بحرانهای رشدی، مواردی هستند که حین رشد افراد رخ میدهند. بسیاری از مواقع، بحرانهای رشدی قابل پیشبینی بوده و کموبیش در بسیاری از افراد با شدت و ضعفهای مختلف بروز میکند. در تاریخ علم، کسی که برای اولینبار به شکل منظم و جامع به بحرانهای رشدی پرداخت، اریک اریکسون بوده است. بنا به نظریه او، هر یک از مراحل چرخه زندگی یعنی تولد تا مرگ، دارای بحران خاص خود است. سبک فرزندپروری والدین یا مراقبان و عوامل خارجی نقش مهمی در بارزشدن بحران رشدی در هریک از این مراحل داشته یا با تأمین نیازها، موجب رشد صحیح را فراهم میآورد. البته بحران رشدی در هریک از این مراحل بر مرحله بعدی و در نهایت، فرایند کلی رشد فرد تأثیر خواهد گذاشت. بحرانهای وجودی وقتی به وجود میآیند که فرد درگیر تعارضها و تضادهای فردی میشود. اینکه «معنای زندگی چیست» و «باید با زندگی چه کار کنم» و... سؤالاتی هستند که میتوانند بحرانهای وجودی را به بار آورند. بهعنوان نمونه میتوان از بحران میانسالی صحبت کرد که میتواند ریشه در اضطراب وجودی فرد داشته باشد. بحرانهای موقعیتی نیز همانطور که از عنوان آن بر میآید، بحرانهای ناگهانی و غیرمترقبهای هستند که شامل بلایا و رخدادهای طبیعی یا ساخته انسان هستند که بسیار مهیب و فاجعهزا هستند. سیل، زلزله و جنگ بارزترین بحرانهای موقعیتی هستند که سالانه در سراسر جهان تعداد زیادی از افراد درگیر آنها میشوند. البته بسیاری از موقعیتهای استرسزای زندگی امروزی نیز میتوانند شکل بحران به خود بگیرند؛ طلاق، بیکاری و مشکلات بینفردی از جمله مواردی هستند که میتوانند بهتدریج شکل بحرانی تمامعیاری به خود بگیرند، ولی با این وجود بحران، وضعیتی است که به شکل بالقوه، شدت استرس آن در ابتدا تقریبا برای همه یکسان و طاقتفرسا بوده و از تحمل معمول افراد خارج است. وقتی افراد درگیر یکی از انواع بحرانها شوند، معمولا علائم روانشناختی و زیستی نسبتا شدیدی را تجربه میکنند که بر کارکردهای معمول آنها تأثیر سوء میگذارند. ۲- رشد (growth): منظور از رشد که عمدتا رشد روانشناختی مدنظر است، فرایندی است که طی آن تواناییهای شناختی، هیجانی، رفتاری و اجتماعی فرد تقویت شده و منجر به ارتقای قابلیت حل مسئله او میشود. به عبارتی، وقتی فردی رشد میکند که خردورزی او در زندگی افزایش یافته و تصمیمهای باکیفیتتری گرفته و از پس هیجانهای مهمی نظیر خشم، نگرانی و غم برآمده و بهخوبی از نیروی هیجانها استفاده کند. ۳- اقدامات روانشناختی (psychological contributions): (psychological: کلمه contribute در زبان انگلیسی، معنیهای مختلفی دارد که مناسبترین تعریف در عبارت یادشده، «اقدام یا خدمتی است که باعث بهوجودآمدن چیزی یا تقویت آن میشود». بدین ترتیب میتوان گفت که منظور از اقدامات روانشناختی، هر برنامه، دوره، جلسه، متن، پادکست، پویانمایی، اینفوگرافی و... است که مبتنی بر رهیافتهای علمی به مخاطب کمک کند تابآوری را شناخته و آن را در خود تقویت کند. البته که اگر اینگونه اقدامات، فاقد چارچوب نظری بوده و مبتنی بر شواهد نبوده و بررسی اثربخشی روی آنها صورت نگرفته باشد، قاعدتا نمیتوان انتظار داشت که پیامدهای مثبت به دنبال داشته باشند. ۴- تابآوری (resiliency): در فیزیک و شیمی، ماده تابآور به مادهای گفته میشود که وقتی در معرض فشار قرار میگیرد، تغییر شکل پیدا کرده و پس از پایان فشار، به شکل قبلی خود بر میگردد. بر همین اساس تابآوری را فرایند و نتیجه سازگاری سالم با موقعیتهای دشوار یا تجربههای سخت زندگی تعریف میکنند که از طریق انعطافپذیری هیجانی، رفتاری و شناختی و سازگارشدن با نیازهای درونی و بیرونی به وجود میآید. این مفهوم مهم، مجموعهای از عوامل را شامل میشود که باعث میشود افراد بهدرستی با شرایط سخت سازگار شوند. تحقیقات حاکی از آن است که تابآوری، قابل آموزش، قابل تمرین و در نهایت قابل ارتقاست. همانطور که اگر فردی بخواهد عضلات خود را تقویت کرده و توان و استقامت بدنی خود را افزایش دهد، نیاز به زمان دارد، افزایش تابآوری نیز زمانبر و نیازمند خواست و تصمیم فرد است. تمرکز بر چهار مؤلفه کلیدی نقش مهمی در دستیابی به این هدف دارد: ۱. ارتباط: ارتباط با افرادِ همدلی که فرد را درک کنند، در گیرودار سختیها به او یادآوری میکند که تنها نیست. شرایط سخت معمولا این پیامد را به دنبال دارد که فرد، انزوا پیشه کند؛ ولی بسیار مهم است که در این شرایط، فرد بتواند از دیگران تقاضای کمک کند. از این رو است که سرمایهگذاری در گسترش کیفی روابط در شرایط معمول زندگی، در موقعیتهای سخت به داد فرد خواهد رسید. وقتی که دارای این توانایی باشیم که روابط حسنهای را با مجموعهای از افرادی که آنها را قبول داریم، شکل دهیم، حتما در سختیهای زندگی آنان به داد ما خواهند رسید. ۲. سلامتی: با وجود آنکه خودمراقبتی کموبیش در زبان روزمره و خصوصا رسانهها زیاد به کار گرفته میشود، ولی به نقش آن در موقعیتهای دشوار کمتر پرداخته میشود. مشخصا ضروری است که در سختیها بهشدت مراقب سبک زندگی سالم بوده و فرد اهمیت آن را بهمراتب جدیتر بگیرد. تغذیه سالم، خواب کافی و ورزشهای هوازی، باعث میشوند که توان کلی برای تحمل شرایط خطر افزایش یابد. یادگیری فنهای آرامشبخشی نظیر آرمیدگی و حضور ذهن (mindfulness) نقش مهمی در حفظ سلامتی در دشواریها دارند. البته که لازم است فرد در شرایط معمول این فنها را یاد بگیرد تا بتواند از آنها در شرایط سخت بهره ببرد. بسیار وسوسهکننده است که در شرایط دشوار، فرد به سوی رفتارهایی نرود که حواس او را از شرایط سخت دور کند. با این وجود، مصرف الکل، مواد یا دیگر اعتیادهای رفتاری بهشدت بر تابآوری تأثیر منفی میگذارند. سواد سلامت روان ایجاب میکند که افراد یاد بگیرند در مواقع سخت بهجای تمرکز بر احساس منفی و تلاش برای حذف آن، بر منابعی تکیه کنند که بتوانند با استفاده از آنها بدون شکلگیری پیامدهای منفی، از پس شرایط برآیند. ۳. باورهای سالم: از جمله موضوعات مهم، این است که افراد بدانند، افکار و نحوه نگرش آنان، نقش مهمی در تابآوری به عهده دارد. تلاش برای شناخت افکار ناکارآمد و جایگزینکردن آنان با افکار متعادل، از جمله اقدامات مهم برای تقویت تابآوری به حساب میآید. طبیعی است که در بدو یک تجربه بسیار ناگوار، امکان تغییر آن شرایط وجود ندارد، ولی اینکه فرد چگونه درباره آن موقعیت فکر میکند، موضوعی است که بخشی از آن در اختیار خود فرد قرار دارد. نکته مهم دیگری که درمورد باورهای سالم مطرح است، موضع فرد نسبت به تغییر است. افرادی که واقعیتِ تغییرپذیر زندگی را نپذیرفتهاند، در موقعیتهای سخت زندگی در معرض رنج و احساسات منفی بیشتری قرار دارند. نکته بعدی در شکلدهی باورهای سالم، حفظ چشمانداز مثبت و امیدوارانه به آینده است. البته که در شرایط دشوار این انتظار نمیرود که فرد، آنچنان به آینده امیدوار باشد که گویی هیچ اتفاقی نیفتاده است، ولی وقتی افراد در موقعیتهای معمول زندگی، تلاش کردهاند که ناامیدی، یأس و بیانگیزگیهای خود را شناخته و درصدد رفع آنها باشند، در شرایط سخت، این تغییر رویه به کمک آنها آمده و تحملشان را تقویت میکند. البته منظور از این موضوع، شعار نخنمای روانشناسی زرد، یعنی مثبتاندیشی نیست. این مفهوم که در قالب مفاهیم عوامپسندانهای نظیر قانون جذب مطرح میشود، بههیچعنوان مورد تأیید روانشناسی علمی نیست. امیدواری بهعنوان یکی از فضیلتهای مهم که خصوصا در روانشناسی مثبت مطرح است، سازهای است که مشخصا با کاهش افسردگی و اضطراب، در افراد جان تازهای میگیرد. ۴. معنا: چه فرد بخشی از زمان خود را صرف فعالیتهای داوطلبانه برای کمک به افراد بیخانمان کند و چه به یک دوست در مواقع سختی تا حد امکان کمک کند، در هر دو صورت، معنابخشی به زندگی خود را تقویت کرده است. تقویت خودارزشمندی، افزایش مشارکتهای اجتماعی و کمک به دیگران از جمله موارد مهمی هستند که بر غنای معنایی زندگی افراد میافزایند. یکی دیگر از موارد که به افراد کمک میکند به زندگی خود معنای بیشتری ببخشند، داشتن هدف است. هدف هرچقدر هم که کوچک باشد، به سرزندگی افراد کمک شایانی میکند. روشن است که اهداف درازمدتتر به برنامهریزی و چهبسا کسب تواناییهای دیگری میانجامد که همه این موارد به فرد کمک میکند برای رسیدن به آن اهداف توان بیشتری در مواجهه با سختیها بیابد. شاید این جمله وزن تقلیلگرایانه روانشناختی بیش از اندازهای داشته باشد که «هر چیزی که تو را نکشد، قویترت میکند»، ولی واقعیتی است که اگر بهدرستی از پس احساسات منفی و شرایط دشوار مخاطرات سهمگین زندگی برآییم، غنای درونیمان کیفیت مضاعفی خواهد یافت:
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی/ کین کیمیای هستی قارون کند گدا را.