نگاهی به رمان «پیشخدمت» نوشته نیتا پروز
سادگی در عین پیچیدگی
در روزهای پایانی سال ۲۰۲۲، سایت گودریدز طبق رسم هر سالهاش، برگزیدگان ژانرهای مختلف ادبی را که عموم بر کتابهای منتخب بیشترین امتیاز را داده بودند معرفی کرد. سایت گودریدز از سال ۲۰۰۹ تصمیم گرفت جایزهای را تحت عنوان جایزه گودریدز آغاز کند.
محمدمعین شرفائی: در روزهای پایانی سال ۲۰۲۲، سایت گودریدز طبق رسم هر سالهاش، برگزیدگان ژانرهای مختلف ادبی را که عموم بر کتابهای منتخب بیشترین امتیاز را داده بودند معرفی کرد. سایت گودریدز از سال ۲۰۰۹ تصمیم گرفت جایزهای را تحت عنوان جایزه گودریدز آغاز کند. در این جایزه در طول یک سال کتابهای منتشرشده که بیشترین امتیاز را از طریق نظرسنجی کسب کردهاند، به فهرست نهایی راه مییابند و در نهایت با نظرسنجی نهایی کاربران گودریدز و داوران، کتابهای برگزیده معرفی میشوند. از نویسندگانی که موفق به دریافت جایزه گودریدز شدهاند میتوان به جی کی رولینگ، خالد حسینی، دن براون، استفن کینگ، گیلیان فلین و بسیاری از نویسندگان مطرح ادبیات نام برد.
امسال در ژانر معمایی-رازآلود، کتاب «پیشخدمت» نوشته نیتا پروز توانست بیشترین امتیاز را به خود اختصاص دهد. رمان «پیشخدمت» پیش از این توانسته بود در صدر فهرست پرفروشترین کتاب از منظر روزنامه «نیویورکتایمز» و «ساندیتایمز» قرار بگیرد. این رمان به چند زبان از جمله فارسی ترجمه شده و در ایران توسط نشر نون و با ترجمه محمد جعفرپور منتشر شده است.
رمان «پیشخدمت» همانطور که از نامش برمیآید، درباره پیشخدمتی به نام «مولی» است که در یک هتل مجلل و لوکس کار میکند. مولی دختر جوانی است که تازه مادربزرگش را از دست داده و در تنهایی خود سخت به کارش چسبیده است. مولی پیشخدمت دقیق و وسواسیای است و اکثر مسافران هتل از اینکه چنین پیشخدمت دقیق و باحوصلهای اتاقهایشان را نظافت میکند رضایت خاطر دارند و البته انعامهایی که بیشتر نصیب مولی میشود تا دیگر پیشخدمتها. میتوان گفت شخصیت مولی تا حدودی پیچیده است. آدمی ساده نشان میدهد اما تحلیلهای او از زندگی ما را به سمت شخصیتی سوق میدهد که تا حدی با آن آشنایی داریم، از جمله «هملت» در نمایشنامه شکسپیر که نویسنده در چند جای این کتاب، به نمایشنامههایش اشاره میکند. در هتل مجللی که مولی در آن کار میکند، مسافران ثروتمند و مشهورِ مهمان این هتل کم نیستند. از قضا در یکی از اتاقهایی که مولی وظیفه خدمترسانی به آن را دارد، آقا و خانم بلک که از سهامداران و ثروتمندان مشهور کشور هستند، هر از چندی مهمان این هتل میشوند. در یکی از روزهایی که مولی میخواهد اتاق خانم و آقای بلک را نظافت کند، با جسم بیجان آقای بلک روبهرو میشود. بر طبق شواهد بهدستآمده یک نفر به آقای بلک قرص خوابآور خورانده و بعد او را با بالش خفه کرده است. مولی مظنون اول است و حتی به زندان میافتد اما بر اساس سرنخهای بهدستآمده از سمت کارآگاه این قصه، در نهایت مولی تبرئه میشود و متوجه میشویم که کدامیک از کارمندان هتل سبب قتل آقای بلک شدهاند.
اگر بخواهیم رمان «پیشخدمت» را در یک کلام توصیف کنیم، بهترین واژه «سادگی» است. رمان خط روایی مستقیم و خطی دارد، در صفحات آغازین کتاب به نظر میرسد ما با یک قصه کلیشهای روبهرو هستیم. رمان را میتوان به پنج قسمت تقسیم کرد. کاری که نیتا پروز میکند، پیروی از شکل روایی شکسپیر است. با این تفاوت که قصه خودش را میگوید و به آهستگی جلو میرود. هر قدر رمان جلو میرود این سادهبودنِ محتوای قصه حفظ میشود. در قسمت دوم کتاب این سادگی مخاطب را غافلگیر میکند، چراکه تا پایان کتاب نهتنها فرم و محتوای ساده بودن پیش میرود، بلکه شخصیتپردازی به شکلی ادامه پیدا میکند که نویسنده در صفحات آخر کتاب یعنی قسمت پنجم، رودست محکمی به خواننده میزند. قضیه اصلی هم همین است!
ترجمه کتاب، ترجمه روانی است که برآمده از زبان روان نیتا پروز است، به این نکته بسیاری از منتقدان اشاره کردهاند. همین باعث میشود که خواننده حس راحتی نسبت به خواندن رمان داشته باشد، اما دقیقاً این سادهبودن است که نویسنده به بهترین شکل از آن استفاده میکند و به قولی از وجوه دیگر این سادگی بهره میبرد. صحبتها و وقایعی که پیرامون مولی رقم میخورد، ما را به سمت شخصیتی میبرد که نمونههای مشابهی در داستان نداشته است. در واقع باید گفت که همین رفتارهای ساده مولی سبب میشود رئیس هتل، کارآگاه و سایر شخصیتهایی که در پی یافتن قاتل آقای بلک هستند، از اصل موضوع دور شوند. پربیراه نیست اگر از قرابت رقابت گری گاسپاروف شطرنجباز مطرح جهان با یک جوان شطرنجباز آماتور به این رمان بگوییم. جایی که گاسپاروف از شطرنجباز جوان آماتور شکست میخورد، چراکه ذهنیتش درباره آن جوان این بوده که با یک شطرنجباز قهار و نخبه طرف است و همین ذهنیت او را غافل میکند. رمان «پیشخدمت» و شخصیت مولی هم اینطور ادامه مییابد. اما این، همه شاخصههای این رمان نیست.
همانطور که گفته شد این رمان از پرفروشهای سال ۲۰۲۲ بوده و توانسته مخاطبان بسیاری را جذب خود کند. دو نکته بسیار مهم درباره این رمان، فضاسازی و صحنهپردازیهای دقیق و هوشمندانه نیتا پروز است. فضاهای بستهای که در رمان توصیف میشود، بستهبودن شرایط و فضای مورد نظر نویسنده را میرساند. هتل، خانه، زندان. این سه فضا بیشترین قسمت رمان را تشکیل میدهد. شخصیتها مدام در دو بخش تقسیم میشوند. برای مثال در هتل ثروتمندها و پیشخدمتان. در خانه مولی که مستأجر است و همیشه اجارهخانهاش عقب میافتد با موجری سختگیر که دم به دقیقه دنبال گرفتن اجارهخانه است. در زندان هم همین نکته وجود دارد. شخصیت بیگناهی که زندانی میشود و در آنسو شخصیت گناهکار که آزاد است. این دوگانگی بینظیر و انتخاب فضاهای هوشمندانه نقطهقوت رمان «پیشخدمت» است. انگار شهری که قصه در آن روایت میشود چیزی به غیر از هتل، خانهها و زندان ندارد. این فضاها به خودیخود شاید تکراری به نظر برسد، اما نویسنده میداند چگونه خیر و شَر را جابهجا کند. برای مثال در هتل یعنی جایی که دوگانگی پیشخدمتان با مسافران ثروتمند هتل است. در هر بخش از پنج قسمتِ این رمان، جای خیر و شَر مدام عوض میشود. در خانه مولی هم این اتفاق تکرار میشود، یعنی جایی که کارآگاه و پلیسها به خانه مولی میریزند و او را با لباس خواب دستگیر میکنند. در ادامه که مولی با قید وثیقه رئیس هتل آزاد میشود، همان صحنه ابتدایی را میبینیم که اینبار کارآگاه و پلیسها در خانه مولی هستند و مولی دارد از آنها پذیرایی میکند. در واقع عدم قطعیت تا پایان این رمان متوجه همه ارکان این رمان است. مثلاً ما میخوانیم که مولی مظنون است. از ابتدا تا همان نقطه دستگیری، خود خواننده درمییابد که واقعاً همه شواهد علیه مولی است و لحن و زبان راوی ما را با یک راوی غیرموثق روبهرو میکند. بعد که شواهد به سمت تبرئه مولی میرود باز مخاطب متوجه میشود که راوی غیرموثق نیست.
رمان «پیشخدمت»، از نظر محتوا و فرم، سادگی را به شکلی ادبی و البته منحصربهفرد نشان میهد. نویسنده از جزئیات زیاد پرهیز میکند و در واقع ثابت میکند درک کلینگری چهقدر میتواند سختتر از جزئینگری باشد. مسیر رمان پُر از ایهامهایی است که بین خیر و شر، بین مثبت و منفی، بین پوچ و گُل تغییر مییابد و در نهایت هر کدام از موتیفهای رمان در یک سمت از این دوگانگی قرار میگیرد، حتی اگر از لحن و زبان راوی چشمپوشی کنیم، از ابتدای رمان تا انتها ما شخصیت مولی را یک دختر ساده و بیشیلهپیله و عشق به کار میدانیم اما در قسمتهای مختلف این لطیفبودن شخصیت چنان زمخت میشود که پذیرش نکاتی هم برای خواننده سخت میشود، مانند صحنهای که مولی حلقه ازدواج بلک را یواشکی در طی جر و بحث این زن و شوهر برمیدارد و میفروشد و پولش را به صاحبخانهاش میدهد. یا حتی برداشتهایی که مولی از شخصیتهای اطرافش میکند، معلوم نمیکند آیا از روی سادهبودن اینطور قضاوت میکند یا نه.