نمایی کوتاه از شرایط معیشتی سالمندان
دستفروشی بر بساط خالی
از ظاهرش برمیآید که بین ۶۵ تا ۷۵ سال سن داشته باشد. روی بساطش چند ساعت قدیمی بند چرمی، یک ساعت رومیزی شیشهای و دو کیف سامسونت چرمی قرار دارد. با یک کت کرم رنگ کنار بساطش نشسته است، سنش را نمی گوید. وقتی میپرسم چند ساله هستید با شوخی میگوید: حساب کردم دیدم امسال ۳۵ ساله میشوم.
دو سال پیش بود که معاون رفاه وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی، اعلام کرد حقوقی که سالمندان بازنشسته میگیرند، فقط پاسخگوی ۲۵ تا ۳۳ درصد سبد معیشتی یک سالمند است. برای همین تعجب آور نیست که شرایط اقتصادی، بخشی از سالمندان را برای دستفروشی راهی خیابان ها و پیاده رو های تهران کرده است. بسیاری حتی توان خرید جنس برای دستفروشی ندارند و وسایل کهنه خانهشان را میآورند و میفروشند. کیفهای کهنه، عروسکهای قدیمی یا جاسوییچیهای کهنه بساطشان را پر کرده و می گویند بخش عمده درامدشان صرف اجاره خانه می شود. این گزارش روایت چند سالمند است که فشار اقتصادی ان ها را مجبور به دستفروشی کرده است.
وقتی حقوق بازنشستگی عقب میافتد بساط میکنم
از ظاهرش برمیآید که بین ۶۵ تا ۷۵ سال سن داشته باشد. روی بساطش چند ساعت قدیمی بند چرمی، یک ساعت رومیزی شیشهای و دو کیف سامسونت چرمی قرار دارد. با یک کت کرم رنگ کنار بساطش نشسته است، سنش را نمی گوید. وقتی میپرسم چند ساله هستید با شوخی میگوید: حساب کردم دیدم امسال ۳۵ ساله میشوم.
چند نفری رد میشوند و قیمت اجناسش را میپرسند. مردی قیمت کیف را میپرسد. به مشتری میگوید:
«یک میلیون و ۸۰۰ تومان است و کیف قدیمی خودش است و چندباری بیشتر استفاده نشده. خارجی هست و چرم گاوی هم هست. بروی فردوسی همین کیف چهار میلیون و ۲۰۰ است. مال خانه خودم است برای همین ارزانتر میدهم.»
با افتخار از بساطش دفاع می کند. خانه اش کرج است و هر وقت خرج خانه کم می آید، ساعت ها و کیف های چرمی «واقعی» که به قول خودش بخشی از "کلکسیون شخصی اش" است، را جمع می کند و می آید درتهران بساط می کند.
«قدیم برای خودم کسی بودم. حوالی چهارراه سعدی یک چاپخانه داشتم. دیگر به هر صورت جمع کردیم وقتی حقوق بازنشستگی چند روزی عقب میافتد وسایل خانهام را میآورم و میآین اینجا بساط میکنم تا بتوانم چیزی بفروشم.»
کرایه خانه کمرم را خم کرد
آقای "م" به گفته خودش ۶۸ سال سن دارد و در یکی از ایستگاههای مترو بساط کرده است. بساطش پر است از چند تکه جنس بیربط که کنار هم چیده شده اند؛ چند تکه جوراب، شاسه پودر کاپوچینو، بسته آلو خورشتی و چند بسته مویز اجناسی است که بساطش را پر کردهاند. یک چهارپایه هم کنار بساطش گذاشته است که هر وقت مشتری پای بساطش میآید به احترام مشتری بلند میشود. از ظهر که بساطش را پهن کرده تا ساعت ۷-۸ غروب همه اجناسش دست نخورده باقی مانده است.
«من معلم هستم. این جورابها را هم از یک معلم دیگر که خودش تولید میکند خریدهام. من سی سال معلمی کردم؛ چه در راهنمایی چه دبیرستان و چه دانشگاه. من مهندس عمران و معدن هستم. خانه میساختم و میفروختم اما سال ۸۹ زمین خوردم و الان وضعم این است.»
می گوید آنچه کمرش را خم کرده اجاره خانه است.«ماهی ۱۴ میلیون تومان کرایه خانه میدهم. پسرم که دانشجوی پزشکی است با تدریس در خانه مردم خرج خانه را میدهد وگرنه من نابودم.
زمینهای کشاورزیام را گرفتند
با اینکه هوا بهاری است اما آقای "س" با کلاه بافتنی و کت ضخیم، روی پله یک مغازه، کنار بساطش نشسته است. چوب دارچین، هل و چند نوع ادویه دیگر میفروشد. میگوید ۷۰ سال دارد و از اراک آمده است.
« در شهرستان اراک زمین کشاورزی داشتم. زمینهای کشاورزی را از من گرفتن، خانهام را هم تخریب کردند. الان هم آمدم اینجا در خانه دخترم زندگی میکنم. آخر من در این سن و سال سزاوارم هست که بیایم و اینجا بنشینم؟»
کاهش توان سالمندان
دستفروشی سالمندان و بازنشستگان در پیاده رو و ایستگاه های مترو روز به روز بیشتر به چشم می آید. به گفته معاون رفاه وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی در سال 1401 حقوقی که سالمندان بازنشسته میگیرند، فقط پاسخگوی ۲۵ تا ۳۳ درصد سبد معیشتی یک سالمند است. حسامالدین علامه ، پژوهشگر سالمندی و رییس اسبق دبیرخانه شورای ملی سالمندی است. او بارها در خصوص آغاز بحران سالمندی در ایران هشدار داده است. علامه درباره دلیل افزایش سالمندان دستفروش میگوید:
«افراد سالمندی که مستاجر هستند نسبت به ۱۵ سال پیش حداقل دو برابر شده است. وقتی هزینههای زندگی افزایش پیدا کند و توان سالمند هم کم بشود، نتیجه همین است.»
برخی سالمندان مجبور به گدایی شدهاند
هزینههای درمان سالمند با افزایش سن بالاتر می رود. به گفته علامه حدود ۴۰ درصد از سالمندان تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی یا سازمان بهزیستی نیستند، حقوق بازنشستگی هم ندارند و درآمد آنها اجاره املاک، سود سپردههای بانکی، کمک همسایگان یا خیرین است.