|

جزییات تازه از پرونده ضرب و شتم دختر نوجوان در ون گشت ارشاد/ مادر نفس: مامور پلیس امنیت از دختر من شکایت کرده است

مادر نفس حاجی شریف گفت: در جلسه صلح و سازش گفتند: «به دختر شما نمی‌خورد که ۱۴ ساله باشد، اصلا دختر من ۳۰ ساله چرا او را کتک زدید و ضرب و شتم کردید »

جزییات تازه از پرونده ضرب و شتم دختر نوجوان در ون گشت ارشاد/ مادر نفس: مامور پلیس امنیت از دختر من شکایت کرده است

به گزارش شبکه شرق، مادر نفس حاجی شریف (دختری که توسط گشت ارشاد مورد ضرب و شتم قرار گرفت) به دیده بان ایران گفت: قاضی دادگاه اطفال گفت: دخترت مانند سپیده قلیان شده؛ من به خانواده سپیده قلیان هم گفتم که موضوع را رسانه‌ای نکنند دیدید چه اتفاقی افتاد؟ گف

دو دختر ۱۴ساله‌ خود را پشت جعبه برق پنهان می‌کنند تا از دید ماموران پلیس امنیت پنهان بمانند. اما جعبه برق آنها را مامن خوبی برایشان نیست و در آخر به ضرب و شتم چند مامور به ون پرت می‌شوند. یکی از این دخترهای ۱۴ساله نفس است... نفس حاجی شریف... نفس رفته بود خرید خود را از پاساژی تحویل بگیرد. مادرش در کافه‌ای نزدیک نشسته بود چشم انتظار. اما انتظار این مادر به مرکز پلیس امنیت گیشا کشیده شد.

 

جزییات تازه از نحوه بازداشت نحوه بازداشت نفس حاجی شریف 

این مادر که ۳ساعت دلنگران و آشفته به دنبال دخترش بود در مرکز پلیس امنیت گیشا با دختر بی‌حال خود روبرو می‌شود در حالی که لباسش هم پاره شده بود. او در گفت‌وگو با دیده‌بان ایران جزییات بیشتری از فیلم منتشر شده را فاش کرده و جلسه صلح و سازش در دادسرای نظامی را تشریح کرده و گفت: « دو نکته بسیار مهم در فیلم وجود دارد. یکی این که خانمی در صحنه حضور دارد که زمان ضرب و شتم دختر من، سعی می‌کند فیلم بگیرد اما دو مامور مرد به سراغ او می‌روند و گوشی او را می‌گیرند و او را مجبور می‌کنند فیلم را پاک کند. نکته دوم این است که وقتی در حال ضرب و شتم دختر من هستند روسری یکی از ماموران می‌افتد و به جای این که دختر من را با وجود۳ مامور دیگر در صحنه رها کرده و روسری خود را درست کند، به کار خود ادامه می‌دهد.»

او می‌افزاید: «اگر هر حین هر وظیفه دیگری به جز حجاب بود – مثلا دختر من سرقت کرده بود - این اتفاق شاید قابل توجیه بود. اما او برای موضوع حجاب دختر من را ضرب و شتم می‌کرد. در این صورت باید وقتی همکاران این مامور زن دختر من را به ون پرت کردند، موهای همکارشان را هم می‌گرفتند و او را داخل ون پرت می‌کردند. من این را به مسئولان فراجا نیز گفتم.»

مادر نفس با بیان این که ما قویا می‌خواهیم که پرونده پیگیری و عدالت اجرا شود، تاکید کرد: «من تشکر ویژه‌ای از دادستان دادسرای نظامی می‌کنم. رفتار بی‌نظیر ایشان دید من را نسبت به سیستم قضایی و پیگیری پرونده‌ایی از این دست تغییر داد. تصور می‌کردم که دنبال لاپوشانی هستند اما متوجه شدم که ایشان دنبال برقراری عدالت است و امیدوارم همین خط و مشی را ادامه دهند.»

 

دادستان دادسرای نظامی به هیچ وجه ما را برای دادن رضایت مجبور نکرد

او با اشاره به برگزاری یک جلسه صلح و سازش با نیروی انتظامی، گفت: «دادستان دادسرای نظامی به هیچ وجه ما را برای دادن رضایت مجبور نکرد. خیلی عادی اعلام کرد که میل شماست که رضایت بدهید یا پرونده را پیگیری کنید. روال این‌گونه پرونده‌هاست که یک جلسه صلح و سازش قبل از رسیدگی برگزار شود. من با تمام احترامی که برایشان قائل هستم و دید مثبتی که ایشان دارم می‌خواهم پرونده را پیگیری کنم. به نظرم اگر ایشان اتفاقی که برای مهسا امینی رخ داد را پیگیری می‌کرد، قطعا شرایط بحرانی نمی‌شد. ما 4-5 جلسه طولانی مدت با ایشان جلسه داشتیم و به جزئیات پرونده و صحبت‌های ما توجه می‌کردند. جز به جز فیلم را با هم دیدیم و بررسی کردیم و ایشان تمام ریزترین نکات را هم پیگیری کرده است.

 

جلسه صلح و سازش با حضور رئیس پلیس امنیت اخلاقی بی‌اخلاق‌ترین و بی‌ادب‌ترین ماموران را در مرکز پلیس امنیت اخلاقی دیدم

در جلسه صلح و سازش گفتند: «به دختر شما نمی‌خورد که ۱۴ ساله باشد، اصلا دختر من ۳۰ ساله چرا او را کتک زدید و ضرب و شتم کردید » 

مادر نفس حاجی شریف در ادامه به دیده بان ایران گفت: سرهنگ شاکر، رئیس پلیس امنیت اخلاقی هم در جلسه صلح و سازش حضور داشت و مواردی که ما اعلام می‌کردیم، را مورد توجه قرار داده و حتی یکی از معاونان خود را برای بررسی آن به پلیس امنیت فرستاده بود. حتی پلیس امنیت اخلاقی را زیر ذره‌بین قرار داده تا این اتفاق دوباره رخ ندهد. در جلسه صلح و سازش هم اعلام کردم که بی‌اخلاق‌ترین و بی‌ادب‌ترین ماموران را در مرکز پلیس امنیت اخلاقی دیدم. در مقابل صمیمانه از بازرسی فراجا، بازرسی ناجا، حفاظت اطلاعات فراجا و حفاظت اطلاعات ناجا حتی دفتر آقای رادان تشکر می‌کنم، چرا که هم از این اتفاق متاثر شدند و متعجب از این برخورد و رفتار. من آنجا اعلام کردم که زیردستان شما نمایش هماهنگ شده‌ای را به شما نشان می‌دهند تا تخلف‌شان مشخص نشود. آنها دختر من را به خاطر پوشاندن تخلف‌شان از ون اول به ون دوم انتقال می‌دهند. در جلسه صلح و سازش گفتند: «به دختر شما نمی‌خورد که 14 ساله باشد.» گفتم: «اصلا دختر من 30 ساله بوده، طبق قانون شما حق ضرب و شتم او را نداشتید.» نظر من این است که آنها می‌خواستند اگر ما شکایت کردیم دوربین‌های ون دوم را تحویل مراجع ذیربط بدهند. هر دو ون دوربین داشته است.»

او درباره جلسه صلح و سازش بیان کرد: «از فرماندهان ارشد فراجا در این جلسه حضور داشتند که من هم تعجب کردم که آنها در این جلسه حضور داشتند. سرهنگ شاکر، رئیس پلیس امنیت اخلاقی تهران و دو سرهنگ خانم هم حضور داشت. از ابتدای این جلسه من تمام اتفاق را جز به جز برایشان تعریف کردم و از اینجا شروع کردم که: «شما فیلم را دیدید؟ در جریان هستید که ماموران‌تان با دختر من چه کرده‌اند؟» برایشان از استرسی که در چند ساعتی که از دخترم خبر نداشتم گفتم. من برای اولین بار به دخترم اجازه دادم که به فاصله 400 متر آنطرف‌تر برود و خریدش را تحویل بگیرد. او حول و حوش 5 با ذوق زیاد از من دور شد. چون اولین بار بود که تنها به مرکز خرید می‌رفت.

ماموران با دو ون جلوی مرکز خرید ایستاده بودند. دختر با دوستش به سمت مرکز خرید می‌رفته که خانمی می‌گوید: «بچه‌ها نروید گشت ارشاد دارد به این سمت می‌آید.» دختر من و دوستش از ترس وارد خیابان وطن‌پور می‌شوند و پشت کیوسک برق پنهان می‌شوند اما آنها را می‌بینند و را با ضرب و شتم می‌برند. من در کافی‌شاپ منتظر آنها بودم وقتی دیر کردند تلفن زدم، گوشی خاموش بود. از استرس گریه می‌کردم و در خیابان و مرکز خرید بالا و پایی می‌رفتم و دنبال دخترم می‌گشتم. ساعت 8 شب به من زنگ زد که ما را گرفتند. مامور خانم هم تلفن را از دخترم نمی‌گرفت که من با او صحبت کنم. دخترم صدا را روی اسپیکر گذاشت و آن خانم با یک حرف زشتی گفت بیا پلیس امنیت اخلاقی گیشا. من تمام این موضوعات را در جلسه صلح و سازش تعریف کردم. حتی فحاشی‌های پلیس امنیت اخلاقی گیشا و درگیر شدنم با آنها را هم توضیح دادم. اول گفتند مامور ما دستش شکسته بعد هم گفتند دستش در رفته است. باید رضایت او را بگیرید. گفتم این یک ماجرای هماهنگ شده بود چون اصل مدارک شناسایی من و دخترم را به هوای ارسال به دادسرای اطفال گرفتند و تا یک هفته پس ندادند و ما نتوانستیم به پزشکی قانونی مراجعه کنیم. بعد با قاضی دادسرای اطفال هم صحبت شده بود.

 

قاضی دادگاه اطفال گفت: دخترت مانند سپیده قلیان شده؛ من به خانواده سپیده قلیان هم گفتم که موضوع را رسانه‌ای نکنند دیدید چه اتفاقی افتاد؟

گفتند اگر شکایت کنید، پای امنیت و وزارت اطلاعات وسط می‌آید و برای شما اقدام علیه امنیت ملی می‌زنند

به محض آن که وارد دادگاه شدیم قاضی دختر من را با سپیده قلیان مقایسه کرد و گفت: «من به خانواده سپیده قلیان هم گفتم که موضوع را رسانه‌ای نکنند دیدید چه اتفاقی افتاد؟» گفتم: «چرا مقایسه می‌کنید؟ ما شکایت نمی‌کنیم.» آنجا به ما گفتند: «اگر شکایت کنید پای امنیت و وزارت اطلاعات وسط می‌آید و برای شما اقدام علیه امنیت ملی می‌زنند.» می‌خواستند ما را بترسانند. من گفتم رضایت می‌دهم، مدارک را به ما پس دادند.  به مامور پلیس امنیت هم گفتند که پرونده را ثبت کند. من، دخترم و وکیلمان از دادسرای اطفال خارج شدیم. وسط راه به ما زنگ زدند و گفتند چرا رفتید؟ صورت جلسه را امضا نکردید؟ من این موضوع که از دادسرا بیرون آمدم و به ما زنگ زدند را به 197 گزارش کردم. فردا صبح از دفتر قاضی دادسرای اطفال به من زنگ زدند که اگر نیایید، حکم جلب شما صادر می‌شود. من گفتم بابت چه موضوعی؟ آن لحظه دوست داشتم به دلیل ایجاد رعب و وحشت برای پیگیری نکردن حقوق قانونی‌مان هم شکایت کنم اما شرایط خوبی برای پیگیری این موضوع را نداشتم.» 

او با اشاره به پیگیری این اتفاق از طریق دوربین‌های مداربسته، گفت: «من به مرکز خرید نزدیک اتفاق رفتم و خوشبختانه آرشیو فیلم را داشتند ما هم اعلام کردیم که این فیلم وجود دارد و مشخص است که دختر من به هیچ وجه از جلوی خودروی پلیس رد نشده اما متاسفانه این فیلم‌ها را نگرفتند و بعد گفتند که فیلم‌ها پاک شده است. از سوی دیگر سرهنگ شاکر هم گفتند که فیلم‌های داخل ون را تحویل بازرسی فراجا دادیم اما هیچ فیلمی روی پرونده نیست و بازرسی فراجا فیلم‌های ون را برای دادسرای نظامی ارسال نکرده است.»

مادر نفس افزود: «با توجه به رویکرد قوه‌قضائیه فکر می‌کنم تغییراتی در قوه قضائیه صورت گرفته است. من به دادستان گفتم: «هیچ کس انتظار ندارد که در نیروی انتظامی تخلفی صورت نگیرد و متخلفی نباشد. اما همه انتظار دارند اگر تخلفی دیده شد با متخلف برخورد شود. زمانی جامعه به نیروی انتظامی بدبین می‌شود که تخلفی صورت بگیرد اما برخوردی صورت نگیرد.» من ناراحت شدم که چرا فرماندهان فراجا به جلسه صلح و سازش آمده بودند که برای مامور متخلف خود دلجویی کنند. یعنی من ناراحت شدم که چرا آنها مجبور شدند بابت تخلف یک ماموری که بدون فکر و درک درست از جامعه و نحوه برخورد در جلسه صلح و سازش حاضر شوند تا دلجویی کنند. یعنی برخورد یک مامور برای جامعه بلکه برای فرماندهان ارشد خود نیز مشکل تراشی کرده بود. من در آن جلسه گفتم: «من پرونده را پیگیری می‌کنم چرا که صلاح نیست این افراد – ماموران خاطی – در جامعه باشند و همچنان در ناجا فعالیت کنند.»

 

اگر دار و ندارم را بدهم یا مجبور شوم جلوی مجلس خودم را آتش بزنم این پرونده را پیگیری می‌کنم

مادر نفس حاجی شریف در ادامه به ادامه درباره پیگیری پرونده به دیده بان ایران گفت: «دختر من کتکش را خورد و ضربه روحی دید. این پرونده و اتفاق خسارات بسیار زیادی برای ما به وجود آورد. از نظر روانی، آسیب‌های اجتماعی، اعتباری و مالی صدمه خوردیم. اما پیگیر پرونده هستم تا به نتیجه برسد. به ماموران پلیس امنیت اخلاقی گفتم: «اگر دار و ندارم را بدهم یا مجبور شوم جلوی مجلس خودم را آتش بزنم این پرونده را پیگیری می‌کنم.» فقط به دلیل این که 4 مامور با قصاوت بچه من را بزنند و مردان هم فیلم بگیرند و این صحنه را تماشا کنند. بدون این که یک نفرشان دلش بسوزد. این ماموران جلوی دوربین و چشم مردم این رفتار را داشتند اگر بچه من را در جایی بدون دوربین و خلوت گیر می‌آوردند چه رفتاری با او داشتند؟»

مادر نفس در آخر گفت: «ما در دادسرای نظامی شکایت کردیم و پرونده با عدم صلاحیت روبرو شد. اما همچنان دادستان دادسرای نظامی به ما کمک می‌کند تا به حقوقمان برسیم. امیدوارم پرونده از دادسرای نظامی خارج نشود، قطع به یقین در دادسرای اطفال به نتیجه نمی‌رسد. به نظرم خوب است که مردم بدانند که می‌توانند به دادسرای نظامی اعتماد کنند و اگر برایشان مشکل پیش آمد شکایت کنند چون بدون جانب‌داری مسئولان این دادسرا در کنار آنها هستند. من در دادسرای نظامی دیدم که می‌شود از یک مامور نیروی انتظامی شکایت کنیم و پرونده پیگیری شود.

 

مامور پلیس امنیت از دختر من شکایت کرده است 

درست است که هنوز پرونده ما به نتیجه نرسیده است و پرونده انگشت مامور پلیس امنیت باز است که از دختر من شکایت کرده. ما ادله بردیم برای رد اثبات ادعای این مامور ارائه کردیم. اگر آنها ادله‌ای دارند که نشان می‌دهد دختر من انگشت این مامور را شکسته ارائه کنند. اگر در ضرب و شتم دختر من انگشت این مامور آسیب دیده باشد که دفاع از خود محسوب می‌شود. اما در این پرونده 8 مامور پلیس احضار شده‌اند. اگر دختر من در مقابل 8 پلیس توانسته یک مامور را بزند، حرفی برای گفتن نمی‌ماند و فیلم این حادثه گویای همه چیز است. اگر وجدان قاضی دادسرای اطفال قبول می‌کند که ما را محکوم کند، مشکلی نیست ما دیه را پرداخت می‌کنیم. اما رضایت نمی‌دهیم و نمی‌گذاریم که این پرونده را وجه‌المصالحه پیگیری پرونده دخترم در دادسرای نظامی کنند. اما باید بگویم؛ برخلاف این که همه جا گفتند این پرونده برای شما مشکلی ایجاد می‌کند، تا به امروز هیچ جا ما را تهدید نکرده و یا تحت‌فشار نگذاشتند که رضایت دهیم.»

 

منبع: دیده بان ایران
 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها