|

برخی دانشجویان خواستار فضای بازتر هستند

محدودیت‌هایی است که در روند ورود به دانشگاه ایجاد شده است. به‌عنوان دانشجویی که ورودی سال ۱۳۹۹ هستم، به‌خاطر دارم که پس از بازگشایی دانشگاه‌ها پس از دوران کرونا، در ورودی دانشگاه تنها به‌صورت تصادفی، آن‌ هم هرازگاهی، کارت‌های دانشجویی بررسی می‌شد. اما در شرایط فعلی، علاوه بر نصب گیت‌های ورود، بررسی کارت دانشجویی به‌صورت دائمی انجام می‌شود. این سخت‌گیری‌ها مشکلاتی را برای ورود به دانشگاه ایجاد کرده است.

برخی دانشجویان خواستار فضای بازتر هستند

در این گفتگو، سه دانشجو از دانشگاه‌های مختلف نظرات خود را درباره وضعیت کنونی دانشگاه‌ها و مسائل دانشجویی بیان کردند: زینب سهراب‌پور از دانشگاه تهران تأکید کرد که تغییرات ریاست دانشگاه‌ها و مدیریت‌های جدید باید بر اساس معیارهای علمی، مقبولیت فردی، و توانمندی‌های مدیریتی باشد، نه صرفاً تغییرات سطحی. وی همچنین به مشکلات مربوط به هیئت نظارت و آیین‌نامه‌های جدید اشاره کرد که منجر به محدودیت‌های جدی برای فعالیت‌های دانشجویی و صنفی شده است. به‌خصوص، شیوه‌نامه‌هایی مانند ۴۰۱ که برای گروه‌های تلگرامی و مجازی محدودیت‌هایی ایجاد کرده‌اند، می‌تواند زمینه‌ساز سوءاستفاده و برخوردهای ناعادلانه با دانشجویان باشد. او بر لزوم استقلال و آزادی عمل تشکل‌های دانشجویی تأکید کرد. کیان حسن‌زاده از دانشگاه صنعتی شریف، وضعیت دانشگاه شریف را به‌عنوان نمونه‌ای از رخوت و بی‌تحرکی در سطح دانشگاه‌ها توصیف کرد. به گفته‌ی او، فضای دانشگاه‌ها به‌ویژه در تشکل‌ها، انجمن‌های علمی و صنفی دچار افت و کاهش انگیزه شده است. دانشجویان تمایلی به فعالیت‌های صنفی ندارند و بسیاری از آنان به سمت مهاجرت سوق پیدا می‌کنند. او بر ضرورت اصلاحات عمیق و ساختاری در دانشگاه‌ها و رفع مشکلات مدیریتی تأکید کرد تا فضای دانشگاه‌ها بازتر و پویا‌تر شود. همچنین اشاره کرد که این مشکلات در دیگر دانشگاه‌ها نیز وجود دارند و نیاز به اصلاحات سریع‌تر احساس می‌شود. ابوالفضل آقایی از دانشگاه صنعتی امیرکبیر، به مشکلات جدی در دانشگاه امیرکبیر اشاره کرد، از جمله حذف وعده‌های غذایی و تغییرات در شیوه‌های تحصیلی که به ضرر دانشجویان تمام شده است. او توضیح داد که شورای صنفی دانشگاه به‌طور مؤثری قادر به تأثیرگذاری بر این تصمیمات نیست و این مشکلات منجر به اعتراضات صنفی شده است. همچنین از کاهش پوشش رسانه‌ای و تأثیر آن بر تصمیمات دانشگاه‌ها صحبت کرد و تأکید داشت که رسانه‌ها می‌توانند نقش مؤثری در ایجاد فشار برای بهبود شرایط دانشگاه‌ها ایفا کنند. در مجموع، هر سه نفر بر لزوم استقلال تشکل‌های دانشجویی، اصلاحات مدیریتی در دانشگاه‌ها، و ایجاد فضای بازتر برای فعالیت‌های دانشجویی تأکید کردند و نگرانی‌هایی از محدودیت‌های جدید، کاهش انگیزه‌ها و مشکلات ساختاری در دانشگاه‌ها داشتند.

محسن عربی: همزمان با آغاز نیمسال دوم تحصیلی در دانشگاه‌ها، گفت‌وگویی با سه تن از فعالان دانشجویی دانشگاه‌های برجسته کشور برگزار کردیم: زینب سهراب‌پور، دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، کیان حسن‌زاده، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف و ابوالفضل آقایی، دبیر مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر. آن‌ها در این گفتگو از چالش‌های موجود در فضای دانشجویی، تأثیر تغییرات مدیریتی در دانشگاه‌ها و اهمیت مدیریت صحیح در شرایط بحرانی صحبت کردند.

حادثه تلخ قتل امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران، پس از این گفت‌وگو به وقوع پیوست و یک بار دیگر نشان داد که سیاست‌های گذشته و وضعیت مدیریتی دانشگاه‌ها تا چه حد در ایجاد و تشدید بحران‌ها تأثیرگذار بوده است. با اینکه برخی از این سیاست‌ها هنوز ادامه دارند، تجربه‌های گذشته نشان داده‌اند که تغییرات در ریاست دانشگاه می‌تواند در مدیریت بحران‌ها و پیشگیری از وقوع چنین فجایعی مؤثر باشد. حادثه اخیر، که به دلیل ضعف‌های مدیریتی و عدم توجه به مسائل امنیتی و رفاهی دانشجویان به وقوع پیوست، عملاً نشانگر نتایج سیاست‌های ناکارآمد و اجرایی گذشته است. اکنون پرسشی که مطرح می‌شود این است که آیا در شرایط فعلی، دانشگاه‌ها و مسئولان می‌توانند از این تجربه‌ها عبرت بگیرند و تغییرات مدیریتی را به‌طور مؤثر و واقعی پیاده‌سازی کنند؟

 

با توجه به تغییرات سیاسی اخیر، به نظر شما فضای دانشگاه چه تحولاتی را تجربه کرده است؟ آیا دانشجویان نسبت به برآورده شدن مطالباتشان امیدوارتر شده‌اند، یا همچنان با چالش‌های جدی مواجه‌اند؟

 

بازگشت اساتید کنار گذاشته‌شده، علاوه بر بسترسازی قانونی، نیازمند دلجویی است

 

زینب سهراب‌پور، دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران هستم. بحث درباره فضای دانشگاه و تغییرات آن پس از انتخابات را می‌توان این‌گونه آغاز کرد که دانشجویان چند مطالبه اساسی داشتند که پنهان و پوشیده نبود و بارها مطرح شده بود. از جمله این مطالبات، تغییر شیوه‌نامه، بازگشت دانشجویانی که به بهانه‌های مختلف از دانشگاه اخراج شده بودند، لغو احکام انضباطی و رفع تأثیرات آن‌ها، و همچنین بازگشت اساتیدی بود که به دلایل مختلف دیگر در دانشگاه حضور نداشتند. علاوه بر این، مسائل مرتبط با حراست، نحوه برخورد با دانشجویان و موضوع حجاب‌بان‌ها نیز از دیگر مطالبات اصلی به شمار می‌رفت.

در همان ابتدای امر، یکی از نخستین اقدامات، بازگشت شیوه‌نامه به نسخه سال ۱۳۹۸ بود. در خصوص پیگیری احکام دانشجویان نیز تغییراتی صورت گرفت. شیوه‌نامه جدید در آبان ۱۴۰۱ ابلاغ شد، درحالی‌که نسخه پیشین آن متعلق به سال ۱۳۹۸ بود. لازم به ذکر است که همان زمان نیز، تصویب شیوه‌نامه ۱۳۹۸ با اعتراض دانشجویان همراه بود، چراکه برخی مفاد آن از نظر بسیاری با روح کلی حاکم بر دانشگاه و چارچوب‌های قانونی آن همخوانی نداشت. بازگشت به شیوه‌نامه ۱۳۹۸ حداقلی‌ترین مطالبه در این زمینه بود.

 

شیوه‌نامه ۱۴۰۱ ایراداتی داشت که هرچند بنده متخصص حقوقی نیستم، اما از منظر حقوقی، ایرادات فراوانی به آن وارد بود و برخی از مواد آن با قوانین بالادستی مطابقت نداشتند. به‌عنوان‌مثال، گزارش‌هایی که از سوی «اولیای دانشگاه»، حراست و افراد مختلف ارائه می‌شد، می‌توانست مبنای تشکیل جلسه کمیته انضباطی قرار گیرد، کما اینکه در عمدۀ پرونده‌های سال 1401 شاهد بودیم. همچنین، یکی از بخش‌های بحث‌برانگیز این شیوه‌نامه، موضوع تجسس در فضای مجازی بود. این مسأله از جهات مختلف محل پرسش است؛ از جمله اینکه چگونه می‌توان احراز کرد که یک حساب کاربری در فضای مجازی متعلق به دانشجویی خاص است؟ آیا صرف بررسی عکس پروفایل، نام و نام خانوادگی یا فعالیت‌های یک حساب کاربری، می‌تواند مبنای اتخاذ تصمیم‌های انضباطی قرار گیرد؟ حتی اگر نام و هویت فرد نیز ذکر شده باشد، چگونه می‌توان با قطعیت اثبات کرد که گرداننده آن حساب، خود دانشجو بوده و شخص دیگری به نام وی فعالیت نکرده است؟

در نقد تغییرات صورت‌گرفته در شیوه‌نامه، باید گفت که این تغییرات در حداقلی‌ترین سطح ممکن انجام شد و عمدتاً به بازگشت به نسخه ۱۳۹۸ محدود شد. انتظار می‌رفت که دولت در فرایند تغییر شیوه‌نامه، نظرات بازیگران ذی‌نفع، از جمله دانشجویان، تشکل‌ها و اساتید را جویا شود یا حداقل نقش فعال‌تری در این زمینه ایفا کند. با توجه‌ به اینکه احتمال تغییر مجدد شیوه‌نامه چندان بالا به نظر نمی‌رسد، شاید اگر فرایند تغییر با تأمل بیشتری صورت می‌گرفت و نسخه‌ای اولیه منتشر می‌شد تا مورد نقد و بررسی قرار گیرد، امکان اصلاحات بهتری فراهم می‌شد. این فرصت بیشتر می‌توانست به تدوین شیوه‌نامه‌ای منسجم‌تر و متضمن حفظ حقوق دانشجویان و سایر ذی‌نفعان بینجامد.

حداقل در عمل، مشخص نیست که شیوه‌نامۀ جدید چه میزان در تضمین حقوق دانشجویان موفق خواهد بود، چراکه بخشی از این مسئله به شیوه‌نامه بازمی‌گردد و بخشی دیگر به نحوه اجرای آن توسط مسئولان و میزان پایبندی آن‌ها به قوانین، عرف‌ها و سنت‌های دانشگاهی. واقعیت این است که در ماه‌های اخیر، دانشگاه شاهد موقعیت‌هایی همچون اعتراضات سال 1401 نبوده است که بتوان بر اساس آن بررسی کرد که این شیوه‌نامه تا چه اندازه در عمل اجرا شده یا حذف برخی از مفاد آن، چه تأثیری بر فضای دانشگاه داشته است. برخی مطالبات مطرح‌شده تا حدی موردتوجه قرار گرفته، اما در برخی حوزه‌ها نیز تغییر محسوسی مشاهده نشده است.

برای مثال، در سال‌های اخیر روند سیاست‌زدایی از فضای دانشگاه و دشوارتر شدن فعالیت‌های دانشجویی و تشکلی به‌وضوح قابل‌مشاهده بود. باوجود تغییراتی که در فضا و انتخابات ایجاد شده، به نظر می‌رسد برخی از نیروهایی که پیش‌تر به‌صورت آشکار مانع فعالیت‌های دانشجویی بودند، اکنون به‌صورت غیرعلنی و چراغ خاموش به فعالیت خود ادامه می‌دهند. همچنان در این حوزه چالش‌هایی وجود دارد که می‌توان به مواردی نظیر استعلام‌های متعدد و سخت‌گیرانه برای دعوت از مهمانان برنامه‌های دانشگاهی، دخالت در جزئیات برنامه‌ها، از جمله تعیین عنوان برنامه و انتخاب سخنرانان، اشاره کرد. به طور خاص، در دانشگاه تهران، اوج این مداخلات را در برنامه ۱۶ آذر شاهد بودیم، جایی که این مراسم در آستانه لغو قرار گرفت و تنها با مداخله وزیر علوم و حضور وی در سالن، امکان برگزاری آن فراهم شد. این موارد نشان می‌دهد که مشکلات در این زمینه همچنان ادامه دارد و یکی از مطالبات اصلی ما این است که اگر فضای دانشگاه قرار نیست پیشرفت کند، حداقل به وضعیت قبل از سال‌های اخیر بازگردد.

مثال دیگر، محدودیت‌هایی است که در روند ورود به دانشگاه ایجاد شده است. به‌عنوان دانشجویی که ورودی سال ۱۳۹۹ هستم، به‌خاطر دارم که پس از بازگشایی دانشگاه‌ها پس از دوران کرونا، در ورودی دانشگاه تنها به‌صورت تصادفی، آن‌ هم هرازگاهی، کارت‌های دانشجویی بررسی می‌شد. اما در شرایط فعلی، علاوه بر نصب گیت‌های ورود، بررسی کارت دانشجویی به‌صورت دائمی انجام می‌شود. این سخت‌گیری‌ها مشکلاتی را برای ورود به دانشگاه ایجاد کرده است. به‌عنوان‌مثال، دانشجویان دیگر دانشگاه‌ها برای ورود، ملزم به ارائه دلیل یا دریافت مجوز هستند، در حالی‌که پیش‌تر چنین محدودیت‌هایی وجود نداشت. حداقل در دانشگاه تهران، آن‌گونه که دانشجویان قدیمی‌تر روایت می‌کنند، ورود به دانشگاه تا این حد محدود و انحصاری نبود و ارتباط دانشجویان سایر دانشگاه‌ها با فضای دانشگاهی ساده‌تر و آزادتر صورت می‌گرفت. این محدودیت که در ظاهر فیزیکی به نظر می‌رسد، در واقع تأثیرات عمیقی بر ارتباط دانشگاه با جامعه و سایر مراکز دانشگاهی دارد.

 

در خصوص بازگشت اساتید نیز پیگیری‌هایی انجام شده، اما چالش‌هایی در این مسیر وجود دارد. در سال‌های گذشته، به‌ویژه در دوران ناآرامی‌ها، برخی از اساتیدی که همکاری آن‌ها با دانشگاه قطع شد، به‌صورت قراردادی فعالیت می‌کردند و استخدام رسمی نبودند. پیگیری وضعیت این اساتید دشوارتر است، چراکه دلایل مختلفی برای قطع همکاری با آن‌ها عنوان شده است. بازگشت این اساتید، به‌ویژه آن‌هایی که در میان دانشجویان مقبولیت داشتند و از نظر علمی نیز شایستگی بالایی داشتند، نه‌تنها نیازمند ایجاد بسترهای قانونی است، بلکه باید از آن‌ها دلجویی نیز صورت گیرد. بسیاری از این اساتید، در حوزه تخصصی خود چهره‌های برجسته‌ای هستند و نیازی به اشتغال در دانشگاه ندارند، بلکه از روی علاقه و تعهد علمی و آموزشی، فعالیت دانشگاهی را انتخاب کرده‌اند.

به‌هرحال یکی از موانعی که باید مورد پیگیری قرار گیرد، وضعیت اساتیدی است که با اتهامات سنگین مواجه شده‌اند و حتی صرف حضورشان در دانشگاه هم به چالش تبدیل شده است.

دانشجویان دانشگه تهرانآقای حسن‌زاده، با توجه به تغییرات پس از انتخابات، دانشجویان دانشگاه شریف چه انتظاراتی داشتند و چقدر این مطالبات برآورده شده است؟ آیا می‌توان گفت وضعیت مدیریتی و فضای دانشگاهی در شریف نسبت به سایر دانشگاه‌ها متفاوت است؟

 

تصمیم‌گیری درباره مدیریت دانشگاه، تعیین‌کننده آینده فضای فرهنگی و دانشجویی است

 

همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، بخشی از مطالبات مطرح‌شده در زمان انتخابات و انتظاراتی که از دولت جدید وجود داشت، شامل مواردی کاملاً بنیادین و بدیهی بود، از جمله بازگشت حداقلی به وضعیت پیش از سال ۱۴۰۱ و همچنین بازگشت اساتید و دانشجویانی که روند حذف، تعلیق یا ممانعت از فعالیت آن‌ها چندان شفاف نبود و با انتقادات جدی مواجه بود. با این وجود، تغییرات صورت‌گرفته همچنان با مشکلات و چالش‌هایی همراه بوده و اصلاح شیوه‌نامه نیز به‌صورت کامل محقق نشده است. در نهایت، دامنه تغییرات عمدتاً محدود به مواردی بدیهی باقی ماند، درحالی‌که خود شیوه‌نامه سال 98 نیز ایرادات اساسی داشت، چه در فرآیند تصمیم‌گیری و چه در احکامی که صادر کرده بود.

این وضعیت به‌ویژه در دانشگاه شریف بیشتر از سایر دانشگاه‌های تهران مشهود است. در شریف، هرچه زمان گذشت، روند تغییر کندتر شد و در حال حاضر، به دلیل عدم تغییر در سطوح مدیریتی دانشگاه، عملاً هیچ تحولی در این دانشگاه مشاهده نمی‌شود. درحالی‌که ممکن است در دانشگاه تهران یا برخی دیگر از دانشگاه‌های کشور تغییرات مثبتی رخ‌داده باشد، اما در دانشگاهی مانند شریف، شرایط به همان منوال سابق باقی‌مانده است. بسیاری از افرادی که در سال‌های گذشته در فعالیت‌های دانشجویی مشارکت داشتند، انتظار وقوع تغییرات گسترده‌تری را داشتند و این مطالبه را بارها در ارتباط با وزارت علوم و نهادهای مرتبط مطرح کرده‌اند، اما همچنان نتیجه‌ای حاصل نشده است.

در دانشگاه شریف، برجسته‌ترین مطالبه همچنان تغییر ریاست دانشگاه است. این مسئله بیش از هر زمان دیگری به دغدغه اصلی دانشجویان تبدیل شده است، چراکه تا زمانی که ریاست دانشگاه تغییر نکند، معاونت‌ها و مدیران نیز همچنان در جای خود باقی خواهند ماند. در این میان، مشکلاتی از جمله استعلام‌های متعدد، فشارهای بیرونی بر وزارت علوم، برخی فرآیندهای غیرشفاف و مداخلاتی که از سوی گروه‌های مختلف داخل دانشگاه صورت می‌گیرد، از جمله چالش‌هایی است که بر سر راه این تغییرات قرار دارد.

 

به طور خاص، در دانشگاه شریف، تیم مدیریتی فعلی تغییر چندانی نکرده است. در ابتدای دولت قبل، ریاست دانشگاه بر عهده دکتر جلیلی بود و پس از آن، با انتصاب دکتر موسوی به‌عنوان رئیس جدید دانشگاه، دکتر جلیلی نیز به سمت مشاور ایشان منصوب شد. این روند نشان می‌دهد که ساختار مدیریتی دانشگاه همچنان همان مسیر گذشته را دنبال می‌کند و تغییرات مورد انتظار در این حوزه تحقق‌نیافته است.

دکتر موسوی و حامیان وی تلاش‌های بسیاری کرده‌اند تا جایگاه او در دانشگاه حفظ شود. در این راستا، روندهای بررسی گزینه‌های ریاست دانشگاه نیز به‌شدت مخدوش و مورد انتقاد بوده است، به‌گونه‌ای که هم از سوی اساتید و هم از سوی دانشجویان ایرادات جدی به این فرآیند وارد شده است. در ماه‌های اخیر، در ارتباط با وزارت علوم و شورای دانشگاه، کمیته‌ای تحت عنوان «کمیته جستجو» در شریف تشکیل شد و پس از بررسی‌ها، چند نام به‌عنوان گزینه‌های پیشنهادی معرفی شدند. این اسامی پس از رأی‌گیری در کمیته جستجو، به شورای دانشگاه ارسال و سپس به وزارت علوم ابلاغ شد.

بااین‌حال، در این فرآیند چندین نقطه ابهام وجود دارد که اساتید و دانشجویان بارها به آن اشاره کرده‌اند. درخواست‌هایی برای توضیح از سوی مسئولان مرتبط مطرح شده، اما همچنان این مسأله لاینحل باقی‌مانده است. با وجود اینکه وزارت علوم نام‌های پیشنهادی را دریافت کرده، اما تغییری در ریاست دانشگاه ایجاد نشده است. اکنون نزدیک به یک ماه از معرفی این اسامی می‌گذرد، اما همچنان تصمیمی دراین‌خصوص اتخاذ نشده است. انتظار می‌رود که پیش از آغاز ترم جدید، این وضعیت تعیین تکلیف شود، چراکه تا زمانی که تغییر مدیریتی صورت نگیرد، فضای فرهنگی دانشگاه نیز در رکود باقی خواهد ماند.

مدیران فعلی دانشگاه، چه در سطح معاونت و چه در سطوح پایین‌تر، فاقد شایستگی لازم و بینش صحیح نسبت به فضای فرهنگی دانشگاه هستند. این مسئله باعث کاهش انگیزه فعالان دانشجویی، علمی و فرهنگی شده و آن‌ها را با چالش‌های متعددی روبه‌رو ساخته است. علاوه بر این، همچنان شاهد دخالت‌های بی‌مورد در برنامه‌های تشکل‌ها و کانون‌های دانشجویی هستیم. بهانه‌جویی‌های مکرر، حتی در مواردی که گروه‌های دانشجویی با شرایط سخت کنار می‌آیند، مانع از اجرای برنامه‌های آن‌ها می‌شود. این در حالی است که این ممانعت‌ها خلاف آیین‌نامه‌های موجود بوده و در بسیاری از موارد، بدون توجیه منطقی اعمال می‌شوند.

ترکیب هیئت نظارت بر تشکل‌ها، معاونت فرهنگی و سایر جایگاه‌های مدیریتی هیچ تغییری نکرده و در نتیجه، همان موانع و محدودیت‌های دوره‌های قبل همچنان پابرجا هستند. این وضعیت، چه در قالب درگیری‌های مقطعی و چه درگیری‌های مستمر، همواره برای دانشجویان فعال مشکل‌ساز بوده است. تغییراتی که تاکنون صورت‌گرفته، بسیار محدود و منحصر به تغییرات عمومی در دانشگاه‌ها بوده و عملاً تأثیر چندانی بر بهبود شرایط نداشته است.

از سوی دیگر، دانشگاه شریف همچنان با مسائل گسترده‌ای در زیست دانشجویی مواجه است. دوربین‌های نظارتی در جای‌جای دانشگاه، چه در داخل دانشکده‌ها و چه در فضای بیرونی، بدون هیچ تغییری باقی‌مانده‌اند. همچنین، گیت‌های ورودی و نظارت‌های سخت‌گیرانه برای ورود به دانشگاه همچنان برقرار است. در مقایسه با سایر دانشگاه‌های تهران، به نظر می‌رسد که در شریف، این محدودیت‌ها نه‌تنها کاهش نیافته، بلکه همچنان با شدت گذشته ادامه دارد. همه این مسائل، در نهایت، وابسته به تصمیم‌گیری درباره جایگاه مدیریتی دانشگاه است.

 

دانشجویان دانشگه تهرانآقای آقایی، فضای دانشگاه امیرکبیر در سال‌های اخیر چه تغییراتی را تجربه کرده است؟ وضعیت فعالیت‌های دانشجویی و تشکل‌ها در این دانشگاه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

 

فضای عمومی دانشگاه امیرکبیر در سال‌های اخیر با تغییرات متعددی روبه‌رو بوده است

 

این مشکلات تنها مختص دانشگاه شریف نیست، بلکه در دانشگاه‌هایی مانند امیرکبیر نیز شرایط مشابهی حاکم است. برای مثال، پس از سال ۱۳۹۸، تشکل‌های دانشجویی دانشگاه امیرکبیر عملاً تعطیل شدند و مانع از برگزاری انتخابات تشکل‌ها شدند. شرایط به‌گونه‌ای سخت و بسته شد که تمامی تشکل‌های دانشجویی از فعالیت بازماندند. پس از این مقطع، هرگونه فعالیت دانشجویی به‌صورت غیررسمی و خارج از نظارت دانشگاه ادامه یافت. به‌عبارت‌دیگر، مرجعیت کنش‌های دانشجویی از فضای رسمی تشکل‌ها به فضای غیررسمی منتقل شد. این روند محدود به دانشگاه امیرکبیر نبوده و در سایر دانشگاه‌ها نیز مشاهده می‌شود.

پس از وقایع سال ۱۴۰۱، مشکلات فراوانی برای تشکل‌های دانشجویی در بسیاری از دانشگاه‌ها به وجود آمد. برخی گروه‌های دانشجویی ناچار شدند فعالیت‌های خود را به فضاهای غیررسمی، از جمله کانال‌های تلگرامی، منتقل کنند. این وضعیت نتیجه سیاستی بود که به‌تدریج در دانشگاه‌ها اجرا شد؛ سیاستی که در نهایت به تعطیلی تشکل‌های دانشجویی انجامید. در نگاه مسئولان، حذف تشکل‌ها به معنای پایان کنشگری دانشجویی است، اما واقعیت این است که این فعالیت‌ها همچنان ادامه دارد، هرچند در قالبی غیررسمی و بدون مرجعیت مشخص.

در این شرایط، دانشجویان بیشترین هزینه را می‌پردازند. فعالیت‌های آنان که دیگر در بستر تشکل‌های رسمی انجام نمی‌شود، بهانه‌ای به دست دانشگاه می‌دهد تا آنان را به اتهامات واهی، همچون همکاری با گروه‌های غیرقانونی، تحت‌فشار قرار دهد. این روند تنها محدود به دانشگاه امیرکبیر نیست؛ هرچند دانشگاه‌هایی مانند تهران و شریف، به دلیل پیشینه قوی تشکل‌هایشان، کمتر تحت‌تأثیر این محدودیت‌ها قرار گرفته‌اند، اما در سایر دانشگاه‌ها این سیاست با شدت بیشتری اعمال شده است. در بسیاری از دانشگاه‌ها، تمامی تشکل‌های دانشجویی تعطیل شده‌اند، به‌گونه‌ای که دیگر هیچ مرجعیت مشخصی برای فعالیت‌های دانشجویی وجود ندارد.

 

با این‌حال، در دولت چهاردهم، پس از تلاش‌های فراوان و تضمین‌های متعدد، موفق شدیم یکی از این تشکل‌ها، یعنی «مجمع اسلامی»، را در دانشگاه احیاء کنیم. بااین‌حال، همچنان بسیاری از تشکل‌ها نتوانسته‌اند فعالیت خود را از سر بگیرند. در برخی دانشگاه‌هایی که هنوز تشکل‌های دانشجویی فعال هستند-مانند دانشگاه علم و صنعت، آرمان، و رویش-فشارهای گسترده‌ای از سوی مسئولان بر فعالیت‌های آن‌ها اعمال می‌شود. این فشارها عمدتاً در قالب دخالت‌های مستقیم حراست و هیئت نظارت صورت می‌گیرد که تحت عنوان «مصلحت دانشگاه» توجیه می‌شود.

مسأله اصلی این است که اگر فضا بر روی تشکل‌ها بسته شود و محدودیت‌های بیشتری بر فعالیت‌های دانشجویی اعمال گردد، صدای جنبش دانشجویی خاموش نخواهد شد، بلکه صرفاً به سمت جریان‌ها و گروه‌های غیررسمی سوق پیدا می‌کند. این وضعیت، بیشترین آسیب را به خود دانشگاه وارد خواهد کرد، زیرا چنین فعالیت‌هایی دیگر تحت هیچ نظارت و مدیریتی نخواهند بود و دانشجویان، به‌عنوان حلقه بیرونی این جریان‌ها، هزینه‌های سنگینی خواهند پرداخت.

این موضوع یکی از مسائل جدی‌ای بود که ما در دانشگاه امیرکبیر تجربه کردیم. من که ورودی ۱۴۰۲ هستم، پس از وقایع ۱۴۰۱ وارد دانشگاه شدم و با فضایی یأس‌آلود، بسته و ناامیدکننده روبه‌رو شدم؛ فضایی که تاکنون نیز تغییری نکرده است. یکی از مهم‌ترین نمودهای این وضعیت، دوربین‌های نظارتی دانشگاه است. در هرگونه برخورد یا مواجهه با حراست، اولین چیزی که مورد استناد قرار می‌گیرد، تصاویر ضبط‌شده توسط این دوربین‌هاست. این شرایط، نه‌تنها حس ناامنی را در محیط دانشگاه افزایش داده، بلکه فضای آزاداندیشی و فعالیت‌های دانشجویی را نیز به‌شدت محدود کرده است.

از همان گذشته، ورود و خروج به دانشگاه امیرکبیر دشوار بود، اما اکنون این فرآیند به‌مراتب پیچیده‌تر شده است. در حال حاضر، اگر دانشجویی از دانشگاهی دیگر بخواهد وارد امیرکبیر شود، یکی از دانشجویان این دانشگاه باید شخصاً به حراست مراجعه کرده و دلایل حضور او را توضیح دهد. علاوه بر این، کارت شناسایی فرد ثبت می‌شود و تنها برای مدت‌زمان محدودی مجاز به حضور در دانشگاه خواهد بود. حتی در صورت رعایت این مراحل، اگر گشت‌های حراست در داخل دانشگاه فرد را مشاهده کنند، ممکن است مجدداً او را به حراست ارجاع دهند و توجیهات جدیدی لازم باشد. این نظارت‌های سخت‌گیرانه و محدودیت‌های فزاینده، رفت‌وآمد میان دانشگاه‌ها را با دشواری‌های بسیاری مواجه کرده است.

 

کیان حسن‌زاده، دانشگاه صنعتی شریف: در ماه‌های اخیر، در سطح شهر نظارت‌های رسمی کمتر شده است، اما همچنان در برخی دانشگاه‌ها، مانند شریف، نظارت‌های مرتبط با پوشش وجود دارد. در این میان، امیدی ایجاد شده بود که با تغییرات مدیریتی در برخی دانشگاه‌ها، فضا بهبود یابد، اما تأخیرهای فراوان و روند فرسایشی حاکم موجب شد که تغییرات مورد انتظار محقق نشود.

 

دانشجویان دانشگه تهرانفضای دانشگاه امیرکبیر در سال‌های اخیر چه تغییراتی را تجربه کرده است و این تغییرات چه تأثیری بر زندگی دانشجویی و فعالیت‌های فرهنگی و تشکلی داشته‌اند؟

 

محدودیت‌های خوابگاه‌های امیرکبیر افزایش یافته؛ نصب اسکنرهای شناسایی و افزایش هزینه میزبانی از مهمانان، زندگی دانشجویی را سخت‌تر کرده است

 

 فشار وزارت علوم بر تغییر برخی معاونین دانشگاه، می‌تواند گامی مثبت در جهت بازتر شدن فضای دانشجویی باشد

 

سیاست‌های محدودکننده، به‌ویژه در زمینه رفت‌وآمد بین دانشگاه‌ها و مسائل اداری، همچنان پابرجاست و در برخی موارد حتی شرایط سخت‌تر نیز شده است.

در مورد خوابگاه‌ها نیز محدودیت‌ها افزایش‌یافته است. برای مثال، در خوابگاه‌های دانشگاه امیرکبیر، سخت‌گیری‌های بیشتری اعمال شده است. در برخی خوابگاه‌ها، از جمله خوابگاه شهید، اسکنرهای شناسایی برای دانشجویان دختر نصب شده است. همچنین، فرآیند میزبانی از مهمانان در خوابگاه‌ها پیچیده‌تر شده و هزینه اقامت مهمانان به طور ناگهانی چندین برابر افزایش‌یافته است.

 

یکی دیگر از مسائل دانشگاه امیرکبیر، افزایش دامنه نظارت‌های حراست است. منطقه‌ای خارج از فضای اصلی دانشگاه، موسوم به «کوچه سعید» که محل استقرار چند دانشکده است، اکنون تحت کنترل و نظارت مستقیم حراست قرار گرفته است. در این محل، دانشجویانی که به طور عادی در حال گفت‌وگو و تبادل نظر هستند نیز با تذکرات حراست مواجه می‌شوند. چنین محدودیت‌هایی تا پیش‌ازاین وجود نداشت، اما در دولت جدید این روند سخت‌گیرانه نیز به اجرا درآمده است. این موضوع نشان می‌دهد که نه‌تنها تغییر مثبتی در وضعیت دانشگاه‌ها ایجاد نشده، بلکه شرایط با شیبی منفی در حال وخیم‌تر شدن است.

موضوع دیگری که باید موردتوجه قرار گیرد، وضعیت فعالیت‌های فرهنگی در دانشگاه است. پیش از ورود به فضای تشکلی، در کانون‌های فرهنگی دانشگاه فعالیت داشتم و تجربه کردم که این مسائل هیچ ارتباطی به گرایش‌های سیاسی ندارد. مشکل اصلی اینجاست که هیئت‌رئیسه دانشگاه‌ها درک درستی از فعالیت‌های دانشجویی ندارند، خواه این فعالیت‌ها در قالب تشکل‌های سیاسی باشد یا در کانون‌های فرهنگی، انجمن‌های علمی و صنفی. آنان این فعالیت‌ها را امری زائد و بی‌فایده تلقی می‌کنند و در نتیجه، روند اخذ مجوزها را دشوار ساخته و بودجه برنامه‌ها را به حداقل رسانده‌اند.

به‌عنوان‌مثال، برای دریافت بودجه‌ای چندمیلیونی (۴ تا ۱۰ میلیون تومان) برای یک برنامه فرهنگی، نیاز به انجام مکاتبات متعدد و رفت‌وآمدهای مکرر است. این وضعیت نه‌تنها در کانون‌های فرهنگی، بلکه در تشکل‌های دانشجویی نیز دیده می‌شود، به‌طوری‌که این تشکل‌ها از لحاظ منابع مالی در مضیقه قرار دارند. البته، ما که به‌تازگی فعالیت خود را از سر گرفته‌ایم، هنوز با چالش‌هایی که سایر دوستان تجربه کرده‌اند مواجه نشده‌ایم، اما فضای کلی دانشگاه همچنان همان فضای محدودکننده گذشته است.

ما اخیراً یک برنامه برگزار کردیم که با چالش‌هایی جزئی مواجه شد، اما آن‌قدر جدی نبود که مشکل‌ساز شود. در همین حال، برخی تغییرات در معاونت‌های دانشگاه صورت گرفت؛ اگرچه رئیس دانشگاه تغییری نکرد، اما برخی معاونین عوض شدند که احتمالاً این تغییرات تحت‌فشار وزارتخانه انجام شده است.

حداقلی‌ترین مطالبه‌ای که ما از وزارت علوم داریم، این است که اگر امکان تغییر ریاست دانشگاه وجود ندارد یا نمی‌توانند آن را انجام دهند، حداقل فشار بیاورند تا معاونین تغییر کنند. به‌ویژه، معاون فرهنگی دانشگاه باید نگرشی صحیح و واقع‌بینانه نسبت به فعالیت‌های فرهنگی داشته باشد تا بتواند برنامه‌های فرهنگی را تحلیل کند و دیدگاهی مثبت به آن‌ها داشته باشد. اما وقتی انتصابات از همان نگاه سنتی و بسته صورت می‌گیرد، نتیجه چیزی جز محدودیت بیشتر برای فعالیت‌های دانشجویی نخواهد بود. یکی از دوستان به کنایه می‌گفت که احساس می‌کند «دکتر رهایی» تصور می‌کند اختصاص بودجه به کانون‌های فرهنگی نوعی هدردادن منابع است. وقتی چنین طرز فکری در مدیریت دانشگاه وجود دارد، طبیعتاً افرادی که برای پست‌های مدیریتی منصوب می‌شوند نیز همان دیدگاه را دنبال خواهند کرد. ازاین‌رو، تغییر معاونین دانشگاه حداقلی‌ترین خواسته‌ای است که داریم و امیدواریم هرچه سریع‌تر اتفاق بیفتد، چراکه این تغییر می‌تواند به بازتر شدن فضای دانشگاه کمک کند.

 

خانم سهراب‌پور، تجربه شما از تغییر رئیس دانشگاه تهران چگونه بوده است؟ آیا این تغییر توانسته تأثیرات مثبتی بر فضای دانشگاه و فعالیت‌های دانشجویی بگذارد؟

 

تعداد پرونده‌های انضباطی بیشتر از آمارهای اعلام‌شده است؛ بسیاری از دانشجویان از حقوق خود بی‌اطلاع‌اند

 

نکته مهم این است که تجربه تهران نشان داده که تغییر رئیس دانشگاه تا چه حد می‌تواند بر فضای یک دانشگاه تأثیر بگذارد. برخلاف تصور رایج که تغییر یک نفر ممکن است تغییر چندانی در اوضاع ایجاد نکند، در واقعیت این تغییرات تأثیرات بسیار تعیین‌کننده‌ای دارند. به همین دلیل، تغییر ریاست دانشگاه تهران خود عامل اصلی بسیاری از تغییرات اخیر بوده است.

اگر قرار باشد از وزارت علوم مطالبه‌ای مشخص برای دانشگاه تهران داشته باشیم، اولویت اصلی سرعت‌بخشیدن به روند انتصاب رؤسای دانشکده‌هاست. همان‌طور که تغییر رئیس دانشگاه به‌سرعت فضای کلی آن را تحت‌تأثیر قرارداد، تغییر رؤسای دانشکده‌ها نیز می‌تواند نتایج مشابهی داشته باشد. بااین‌حال، روند تغییر رؤسای دانشکده‌ها بسیار کند پیش می‌رود که ظاهراً این مسئله به مسائل مربوط به استعلام‌ها ارتباط دارد.

طبق اطلاعاتی که ما کسب کرده‌ایم، در بسیاری از دانشکده‌ها، انتخابات داخلی برای تعیین رئیس جدید برگزار شده و گزینه‌های موردنظر اساتید مشخص شده‌اند. این روند دانشگاهی که سنتی قدیمی محسوب می‌شود، در زمان انتصاب دکتر مقیمی نیز وجود داشت. ایشان در اواخر تابستان به‌عنوان رئیس دانشگاه منصوب شدند، درحالی‌که انتخابات رؤسای دانشکده‌ها اوایل همان تابستان برگزار شده بود و رؤسای جدید عملاً تعیین شده بودند. البته، این مسئله خود داستان مفصلی دارد، اما بر اساس اطلاعاتی که از اساتید و افراد حاضر در جلسات به دست آورده‌ایم، دکتر مقیمی جلساتی را در دانشگاه برگزار کرده و از اساتید درباره انتصاب رؤسای دانشکده‌ها نظرسنجی کرده بودند.

در برخی دانشکده‌ها، این نظرسنجی با مخالفت‌هایی مواجه شد، چراکه پیش‌تر اساتید رؤسای دانشکده‌ها را انتخاب کرده بودند. اما در نهایت، دکتر مقیمی اعلام کرد که انتصاب رؤسای دانشکده‌ها برعهده اوست و صرفاً نظر اساتید را دریافت می‌کند. زمانی که اساتید همکاری لازم را نداشتند، ایشان خودشان اقدام به انتصاب رؤسای دانشکده‌ها کردند. اکنون، این روند به روال سابق بازگشته و در دانشکده‌ها، اساتید در جلسات داخلی خود اقدام به انتخاب رؤسای جدید کرده‌اند.

تا هفته گذشته، بسیاری از دانشکده‌ها هنوز منتظر تعیین تکلیف نهایی بودند، هرچند در هفته گذشته، گویا دو دانشکده دیگر نیز رؤسای جدید خود را معرفی کرده‌اند.

بدون تردید، این تغییرات از اهمیت بالایی برخوردارند. در مجموع، حمایت وزارت علوم از فعالیت‌های تشکلی صرفاً در انتصابات، چه در سطح دانشکده‌ها و چه در دانشگاه‌ها، خلاصه نمی‌شود؛ بلکه نحوه رفتار اعضای تصمیم‌گیرنده در امور فرهنگی نیز نقش مهمی ایفا می‌کند.

واقعیت این است که در درجهٔ اول، تشکلی‌ها انتظار حمایت مالی یا اجرایی از سوی معاونت فرهنگی دانشگاه را ندارد، بلکه تنها خواسته آن‌ها این است که موانع و محدودیت‌های غیرضروری از سر راهشان برداشته شود. در شرایط کنونی، برای تشکل‌ها این امر یک مطالبه اساسی محسوب می‌شود. برای مثال، در خصوص حمایت مالی، سال‌هاست که بسیاری از دانشکده‌ها دیگر بودجه‌ای برای فعالیت‌های فرهنگی اختصاص نمی‌دهند و دانشجویان مجبورند از راه‌های دیگر منابع لازم را تأمین کنند تا بتوانند برنامه‌های فرهنگی را اجرا نمایند.

البته در برخی دانشکده‌ها همچنان این حمایت‌های مالی ادامه دارد، اما در اکثر موارد، به دلایلی همچون بدهی‌های دانشکده یا تخصیص بودجه فرهنگی به سایر امور، این حمایت‌ها قطع شده است. از سوی دیگر، دانشکده‌هایی که منابع درآمدی مستقل دارند-مانند دانشکده‌های فنی و مدیریت-تا حدودی از توانایی بیشتری برای حمایت مالی از فعالیت‌های فرهنگی برخوردارند.

با این‌ حال، موضوع اساسی‌تر این است که مزاحمت‌ها و سخت‌گیری‌های بی‌مورد در مسیر فعالیت‌های دانشجویی کاهش یابد. در نهایت، افرادی که در چارچوب‌های رسمی فعالیت می‌کنند، الزامات و ملاحظات مربوطه را درک کرده‌اند و مسئولیت برنامه‌هایی را که برگزار می‌کنند، می‌پذیرند؛ بنابراین، اگر فرآیند صدور مجوزها تسهیل شود، این‌گونه نخواهد بود که تشکل‌های دانشجویی بدون هیچ قید و بندی دست به هر اقدامی بزنند.

در واقع، سخت‌گیری بیش از حد در اعطای مجوزها، دو پیامد عمده به دنبال دارد:

۱. فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی از محیط دانشگاه خارج می‌شود و دانشجویان پس از پایان کلاس‌هایشان، دانشگاه را ترک کرده و ترجیح می‌دهند فعالیت‌های خود را در خارج از فضای دانشگاه دنبال کنند.

۲. فعالیت‌های دانشجویی به جای آنکه در چارچوب تشکل‌های رسمی سازمان‌دهی شوند، به صورت غیررسمی و خارج از نظارت دانشگاه ادامه می‌یابند، که این موضوع می‌تواند تبعاتی به مراتب جدی‌تر از فعالیت در ساختارهای رسمی داشته باشد.

در همین راستا، پس از انتخابات، برخی تشکل‌ها مانند انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران گزارشی درباره وضعیت دانشکده‌ها، اساتید اخراجی و مسائل دانشجویی تهیه کردند. هرچند این گزارش منتشر نشده، اما اطلاعاتی در این زمینه گردآوری شده است. با این‌وجود، باید توجه داشت که مرجع اصلی دسترسی به این اطلاعات، کمیته‌های دانشگاهی و وزارت علوم هستند.

در جلسات برگزارشده، وزارت علوم آمار کلی از تعداد پرونده‌های دانشجویی ارائه داد و اعلام کرد که بخشی از این پرونده‌ها نیازمند بررسی مجدد هستند. همچنین از دانشجویان خواسته شد که برای پیگیری پرونده‌هایشان به سازمان امور دانشجویان مراجعه کنند.

البته اطلاعاتی که ما از طریق پرس‌وجو و گفت‌وگو با دانشجویان به دست آورده‌ایم، تنها بخش کوچکی از واقعیت را نشان می‌دهد. برای مثال، در برخی موارد، اطلاعات رسمی مربوط به پرونده‌های دانشجویی که به طور اتفاقی به دست ما رسیده، نشان داده است که تعداد دانشجویانی که با مشکلات انضباطی مواجه شده‌اند، بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما تصور می‌کردیم؛ به‌طوری‌که در برخی دانشکده‌ها، لیست‌های تهیه‌شده توسط دانشجویان کمتر از یک‌دهم آمار واقعی را شامل می‌شده است.

یکی از دلایل این مسأله، عدم تمایل برخی دانشجویان به علنی شدن وضعیت پرونده‌های انضباطی‌شان است. از سوی دیگر، برخی دانشجویان حتی از این موضوع بی‌اطلاع هستند که ممکن است امکان تجدیدنظر در پرونده آن‌ها وجود داشته باشد. این موضوع به‌ویژه در مورد پرونده‌های مرتبط باحجاب صادق است که تعداد آن‌ها قابل‌توجه بوده و بسیاری از دانشجویان دختر با آن مواجه شده‌اند. نکته مهم این است که ایرادات واردشده به این پرونده‌ها، صرفاً به مسائل امنیتی و سیاسی محدود نمی‌شود، بلکه برخی از این پرونده‌ها دارای اشکالات جدی در روند بررسی و صدور احکام نیز هستند.

در روند رسیدگی به پرونده‌ها، مشکلاتی در رعایت شیوه‌نامه‌های کمیته‌های انضباطی وجود داشته است. از مرحله اطلاع‌رسانی و دعوت دانشجو به کمیته گرفته تا ارائه مدارک و حتی امضاهای پای احکام، بسیاری از این فرآیندها به‌درستی اجرا نشده‌اند. این امر موجب شده است که بسیاری از دانشجویانی که احکام انضباطی دریافت کرده‌اند، از این حق خود بی‌اطلاع باشند که امکان درخواست تجدیدنظر دارند.

ابوالفضل آقایی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر: علاوه بر این، مشکلاتی که تشکل‌های دانشجویی با آن مواجه‌اند، تنها محدود به یک دانشگاه خاص نیست. دانشگاه‌های دیگری همچون شهید بهشتی، علامه طباطبایی و الزهرا نیز با چنین چالش‌هایی روبه‌رو هستند. در این میان، وزارت علوم، به‌ویژه معاونت فرهنگی، می‌تواند نقش مستقیمی در بهبود فضای فرهنگی دانشگاه‌ها ایفا کند. اما عملکرد این وزارتخانه تاکنون نشان داده است که در برخی موارد نه‌تنها تغییر مثبتی در شرایط ایجاد نشده، بلکه حتی برخی مشکلات نیز تشدید شده‌اند.

کیان حسن‌زاده، دانشگاه صنعتی شریف: به طور خاص، در دانشگاه صنعتی شریف ساختار مدیریتی دچار مشکلات اساسی است. معاونت فرهنگی این دانشگاه در یک سلسله‌مراتب نادرست و نامنظم اداره می‌شود که موقعیت‌هایی غیررسمی در آن شکل‌گرفته‌اند. این ساختار مدیریتی نامناسب، باعث شده است که برخی افراد خارج از حیطه وظایف خود در امور مختلف دخالت کنند، به‌طوری که تصمیم‌گیری‌ها تحت‌تأثیر سلیقه‌های شخصی قرار گرفته و فعالیت‌های گروه‌های فرهنگی و دانشجویی به‌شدت محدود شده‌اند.

این ضعف مدیریتی نه‌تنها بر حوزه فرهنگی دانشگاه تأثیر گذاشته، بلکه موجب شده است که نهادهای دیگری نیز در تصمیم‌گیری‌های فرهنگی دانشگاه دخالت کنند. برای مثال، در برخی موارد، حتی کارمندان دفتر نهاد رهبری نیز در مسائلی ورود کرده‌اند که ارتباطی با شرح وظایف آن‌ها ندارد. دانشگاه نیز گاه ترجیح می‌دهد به‌جای اجرای رویکردی مستقل، نظر این نهادها را اخذ کرده و مطابق با آن عمل کند.

رفتار هیئت نظارت بر برنامه‌های دانشگاه نیز در این مدت نشان داده است که این هیئت در برابر درخواست‌ها و برنامه‌های دانشجویی، رویکردی سخت‌گیرانه و بعضاً همراه با سنگ‌اندازی اتخاذ کرده است. ترکیب این هیئت شامل رئیس دانشگاه، نماینده وزارت علوم، نماینده نهاد رهبری است. بااین‌حال، در خصوص نحوه صدور رأی در این هیئت شفاف‌سازی نشده و آرای صادره نیز برخلاف قانون به‌صورت کتبی به اطلاع تشکل‌های دانشجویی نمی‌رسد که خود زمینه‌ساز اعمال سلیقه و کنترل بیشتر بر فعالیت‌های دانشجویی شده است.

 

با توجه به این تغییرات، به نظر شما رویکرد مدیریتی دانشگاه امیرکبیر نسبت به فعالیت‌های دانشجویی و فرهنگی چگونه بوده است؟ آیا این رویکرد حمایتی بوده یا همچنان با محدودیت‌هایی همراه است؟

 

فاصله میان دانشگاه و دولت، مشکلات مدیریتی و ارتباطی دانشگاه‌ها را تشدید کرده است

 

در دانشگاه امیرکبیر، دیدگاه کلی هیئت‌رئیسه نسبت به فعالیت‌های فرهنگی دانشجویی، صرف‌نظر از جناح‌بندی‌های سیاسی، رویکردی خشک و فنی است. به نظر می‌رسد که نگاه آن‌ها به دانشگاه بیشتر سازه‌ای و مهندسی بوده و درک درستی از اهمیت کنش‌های فرهنگی و دانشجویی ندارند. این مسئله باعث شده است که فضای فرهنگی دانشگاه به‌شدت محدود شده و دانشجویان برای فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی با چالش‌های فراوانی روبه‌رو باشند.

درخواست ما از وزارت علوم این است که اگر تغییری قرار است در دانشگاه‌ها اتفاق بیفتد، با دیدگاه فراجناحی اقدام کند و افرادی را به کار گیرد که دیدگاه درستی نسبت به دانشگاه، فضای دانشجویی و فعالیت‌های دانشجویی دارند. این افراد، کارشناسانی هستند که برخاسته از دولت شهید رئیسی و در دانشگاه‌ها همکاری دارند. حالا جدا از اختلافات سیاسی که با آنان داریم، همکاری‌های متعددی صورت می‌گیرد؛ بنابراین، اگر قرار است تغییراتی صورت گیرد، باید تلاش شود تا افرادی روی کار بیایند که دیدگاه‌های درستی داشته باشند.

مسأله دوم این است که در خصوص هیأت نظارت، باید شفافیت بیشتری در تصمیم‌گیری‌ها وجود داشته باشد. باید بدانیم چرا برنامه‌ها رد می‌شود و از روند جلسات آگاه شویم. همچنین، باید اطلاع داشته باشیم که آرا به چه شکل‌گرفته می‌شود تا بتوانیم دیدگاه شفاف‌تری نسبت به هیئت‌رئیسه دانشگاه داشته باشیم.

سومین مسأله این است که وزارت علوم باید دیدگاه درستی نسبت به تشکل‌ها داشته باشد. دیگر ما تشکل اصلاح‌طلب نداریم، مثلاً همان‌طور که در دهه 70 بود، دیگر آن دیدگاه‌های قدیمی از میان رفته است. تشکل‌های دانشجویی یا فعالان دانشجویی در حال حاضر عموماً نگاه فراجناحی دارند و بالاتر از جناح‌های درون کشور ایستاده‌اند. بنابراین، وزارت علوم یا حتی دولت باید دیدگاهی صحیح نسبت به مسائل روز و فضای دانشگاه داشته باشد تا در اجرای برنامه‌ها دچار مشکل نشویم.

درخواست دیگری که داریم این است که وزارت علوم مانع‌هایی را که جلوی ارتباطات درون‌دانشگاهی و برون‌دانشگاهی قرار دارد، برطرف کند. اگر تشکل‌ها بتوانند ارتباط برقرار کنند، طبیعتاً فواید زیادی برای دانشگاه خواهد داشت. جنبش دانشجویی که روزی یک کل متحد بود، اکنون به جزیره‌های پراکنده تبدیل شده است و هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند. ما توقع نداریم که همه تشکل‌ها زیر یک پرچم قرار بگیرند، چرا که اختلاف‌نظرها وجود دارد، اما باید تلاش کنیم که تشکل‌ها با یکدیگر ارتباط داشته باشند تا این ارتباط سازنده باشد.

در نهایت، وزارت علوم باید جلسات هدفمند برگزار کند، نه‌تنها در روز 16 آذر، بلکه به طور منظم با حضور تشکل‌های دانشجویی، کانون‌های فرهنگی، انجمن‌های علمی و دیگر گروه‌ها. این جلسات می‌تواند چالش‌ها و دغدغه‌های دانشجویان و اساتید را از زبان خودشان بشنود و بتواند دیدگاه بهتری نسبت به مسائل پیدا کند. اگر این مشکلات به هیئت رئیسه دانشگاه برسد و از آنجا به مسئولین بالاتر منتقل شود، احتمالاً تغییرات زیادی رخ خواهد داد.

متأسفانه، ما احساس می‌کنیم وزارت علوم هنوز دیدگاه درستی نسبت به ساختار تشکل‌ها، فعالیت‌های فعالان دانشجویی و دغدغه‌های آنان ندارد. همیشه مشکلاتی نظیر کمیته انضباطی، دخالت حراست و مسائل مشابه وجود داشته، اما در برخی دانشگاه‌ها و برخی برنامه‌ها چالش‌هایی به وجود آمده که اگر موردتوجه قرار گیرد، می‌تواند دیدگاه بهتری برای حل مشکلات ارائه کند.

در جمع‌بندی، ما امیدواریم که آینده وضعیت دانشجویی و دانشگاه‌ها باتوجه‌به رویکردهای وزارت علوم به طور مثبت ارزیابی شود.

فکر می‌کنید که روند فعلی مثبت است، چون اکنون به نظر می‌رسد که دانشگاه امیرکبیر در حال باز شدن است، هرچند هنوز تغییرات ریاستی ممکن است رخ نداده باشد. ممکن است در دانشگاه شریف وضعیت بدتر از این باشد و تغییرات ریاستی در آنجا جدی‌تر باشد. دانشگاه‌هایی مانند بهشتی و خواجه‌نصیر هم هنوز درگیر مشکلات زیادی هستند. من خودم دانشگاه علامه را می‌بینم که به‌نوعی به زمین افتاده است و انرژی برای رفتن به سر کلاس‌ها دیگر وجود ندارد. این وضعیت نشان‌دهنده نوعی فاصله میان دانشگاه و دولت است که باعث مشکلات ارتباطی و رویکردی می‌شود.

 

خانم سهراب‌پور، با توجه به تأثیرپذیری دانشگاه‌ها از تغییرات دولت‌ها، به نظر شما چه راهکاری وجود دارد که استقلال تشکل‌های دانشجویی و نقش دانشجویان در تصمیم‌گیری‌ها حفظ شود، بدون اینکه این استقلال تحت تأثیر سیاست‌های مقطعی قرار گیرد؟

 

آیین‌نامه‌های دانشگاهی باید به‌گونه‌ای تنظیم شوند که نقش دانشجویان در تصمیم‌گیری‌ها پررنگ و غیرقابل‌چشم‌پوشی باشد

 

موضوع دیگری که می‌خواستم اشاره کنم، بحث تغییرات در آیین‌نامه‌های صنفی است. این تغییرات در سال‌های گذشته استقلال فعالیت‌های صنفی را کاهش داده و حتی عنوان آن از «صنفی رفاهی» به «انجمن رفاهی»تغییر کرده است. این موضوع برای ما همچنان مسأله‌ساز است. تغییرات در آیین‌نامه‌ها به جمع‌بندی‌های نهایی منجر خواهد شد و نشان می‌دهد که در ایران، تغییرات دولت‌ها تأثیر زیادی در دانشگاه‌ها دارد. حتی اگر تغییرات دولت‌ها در دیگر بخش‌ها کم‌اثر باشد، در دانشگاه‌ها این تغییرات به‌وضوح حس می‌شود، خصوصاً برای تشکل‌ها و دانشجویان که این تغییرات را به طور ملموس‌تر درک می‌کنند.

بنابراین، درک این موضوع که تغییرات دولت‌ها می‌تواند بر فضای فعالیت‌های دانشجویی تأثیر داشته باشد، کاملاً قابل‌قبول است. برخی اوقات فضای فعالیت بازتر می‌شود و گاهی مشکلات بیشتری به وجود می‌آید، اما آنچه باید حفظ شود، استقلال و آزادی عمل تشکل‌های دانشجویی است. این استقلال نباید با تغییرات دولت‌ها تغییر کند. ساختارهایی که برای فعالیت‌های دانشجویی طراحی می‌شوند باید به‌قدری تثبیت شده باشند که هیچ دولتی نتواند به آن‌ها دست بزند.

در خصوص انتخاب رئیس دانشکده‌ها، باید تأکید کنیم که این انتخاب به منطق و عرف اساتید مربوط می‌شود و باید به‌گونه‌ای باشد که در هر شرایطی قابل‌احترام باشد. همین‌طور، اگر بخواهیم عملکرد دولت‌ها را در زمینه تشکل‌های دانشجویی ارزیابی کنیم، باید بگوییم که حتی با فرض این که دولت فعلی وزیر خوبی انتخاب کرده یا مسئولان تشکلی را انتخاب کرده که تخصص لازم را دارند، همچنان نیاز تشکل‌های دانشجویی به یک ساختار مستقل و تثبیت‌شده باقی خواهد ماند. این نیاز امروز ماست که ساختارهایی طراحی شوند که حتی با تغییرات دولت‌ها، استقلال و آزادی عمل تشکل‌ها حفظ شود.

در نهایت، هدف ما این است که استقلال دانشگاه‌ها حفظ شود، به‌طوری‌که حتی در شرایطی که دولتی جدید روی کار می‌آید، دانشگاه‌ها همچنان فضایی آزاد و مستقل داشته باشند که در آن تولید دانش، نقد و فعالیت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی به‌درستی انجام شود. اگر آیین‌نامه‌ای قرار است تنظیم شود، باید به‌گونه‌ای تنظیم شود که نقش دانشجو در آن برجسته باشد و این نقش باید به طور کامل نمایان باشد. چرا که این تشکل‌ها از دل دانشجوها برخاسته‌اند و باید صدای دانشجویان باشند. به همین دلیل، حضور افرادی که تضاد منافع دارند و نقش‌های خود را با منافع تشکل‌های دانشجویی تطابق نمی‌دهند، در این جلسات منطقی نیست.

 

با توجه به چالش‌هایی که درباره آیین‌نامه‌های انضباطی، از جمله شیوه‌نامه ۴۰۱ و ۴۰۳، مطرح شده است، به نظر شما چه تغییراتی باید در این مقررات اعمال شود تا حقوق دانشجویان بهتر رعایت شود و تصمیمات دانشگاه منصفانه‌تر باشد؟

 

نظرات دانشجویان بارها به وزارت علوم منتقل شده، اما اصلاحات به‌موقع انجام نمی‌شود

 

این مسأله‌ای که در قالب هیئت نظارت و مشکلاتی که با آن مواجه هستیم به‌وضوح تسری پیدا می‌کند. فارغ از اینکه اکنون دانشگاه تهران سرپرست جدیدی دارد که در برخی موارد همراهی کرده و فضا را برای ایجاد تغییرات مثبت آماده کرده است، انتظار می‌رود دانشگاه‌های دیگر نیز چنین فضایی را تجربه کنند. به‌ویژه باید از نمایش و کارنامه سازی‌هایی که تنها به‌خاطر تغییرات در ریاست دانشگاه‌ها صورت می‌گیرد، پرهیز کرد. همان‌طور که اشاره شد، باید معیارها مشخص باشد، نه‌تنها تغییرات ریاست، بلکه معیارهایی مانند فعالیت علمی، مقبولیت فرد در دانشگاه و توانایی‌های مدیریتی او هستند که نشان می‌دهند آیا فردی برای ریاست دانشگاه شایسته است یا خیر.

اما در خصوص آیین‌نامه ۴۰۱، موضوع بسیار جدی‌تری مطرح است. آیین‌نامه‌ای که به‌ویژه برای تأسیس و اداره گروه‌های تلگرامی و گروه‌های مجازی با بیش از ۱۰۰ عضو نیاز به اجازه از دانشگاه دارد. این بند در واقع می‌تواند زمینه‌ساز سوءاستفاده شود، به‌ویژه در مواردی که فرد به کمیته انضباطی ارجاع داده شود. تصور کنید که با استفاده از چنین بندهایی، حتی اگر مدارک و شواهد کافی وجود نداشته باشد، فرد می‌تواند حکم ناعادلانه‌ای دریافت کند. اگر قرار باشد دانشجویی به‌صورت تصادفی انتخاب شود و به کمیته انضباطی ارجاع داده شود، می‌تواند هر حکمی دریافت کند، حتی اگر چنین حکمی منطقی نباشد. این مسئله به‌وضوح نشان‌دهنده این است که باید ساختارهایی ایجاد کنیم که فارغ از افراد، به طور اصولی و منصفانه عمل کنند.

شیوه‌نامه ۴۰۱ در مسیر اشتباهی قرار دارد، درحالی‌که شیوه‌نامه ۴۰۳ شاید تا حدی پیشرفت‌هایی ایجاد کرده باشد، اما هنوز به‌اندازه کافی مؤثر نبوده است. مهم‌ترین مسأله همچنان اصلاح ساختارهای مدیریتی است. پس از این، باید تصمیمات دانشگاه به بدنه دانشجویی و اساتید سپرده شود. این مسئله بسیار مهم است که خود دانشجویان و اساتید باشند که تعیین کنند چه تصمیماتی باید گرفته شود. این نظرات بارهاوبارها به وزارت علوم و از طریق رسانه‌ها ابراز شده، اما هنوز هم برخی مسائل وجود دارند که این نظرات به‌درستی اعمال نمی‌شود و اصلاحات به‌موقع انجام نمی‌گیرد.

 

در مورد دانشگاه شریف چطور؟

در حال حاضر، بی‌نظمی در ساختار دانشگاه‌ها به‌وضوح دیده می‌شود. بخشی از روندهای مدیریتی در دانشگاه شریف این تصور را ایجاد می‌کند که مدیران دانشگاه، تنها برای حفظ صندلی خود تلاش می‌کنند. این نوع رفتارهای سلیقه‌ای اگر اصلاح نشود، باعث تشدید وضعیت موجود می‌شود. فضای دانشگاهی به‌ویژه در کانون‌ها، انجمن‌های علمی و تشکل‌های سیاسی دچار رخوت و افت شده است. اگر این وضعیت ادامه یابد، نه‌تنها سرعت این افت بیشتر خواهد شد، بلکه افسردگی و فضای منفی در دانشگاه گسترش می‌یابد. اگر مسئولین دانشگاه همچنان بخواهند که مدیران صددرصد فضای فرهنگی دانشگاه باشند و هیچ فرصتی برای دانشجویان ایجاد نکنند، در واقع چیزی از فعالیت‌های دانشجویی باقی نخواهد ماند.

در دانشگاه شریف به‌ویژه، باتوجه‌به شرایط کلی کشور و فضای حاکم بر دانشگاه‌ها، دانشجویان و اساتید به طور خاص به سمت مهاجرت سوق داده می‌شوند. درگیری‌هایی که با ساختار دانشگاه دارند، باعث می‌شود که حتی تعلقات کوچکشان نسبت به دانشگاه از بین برود. اگر اصلاحات ادامه نیابد، این فضا هر روز بیشتر دچار افسردگی می‌شود و فرصت‌های اصلاح محدودتر می‌شود. فضای ارتباطات علمی در دانشگاه شریف محدود شده و مجاری ارتباطات بین‌المللی بسته شده است. این وضعیت برای اساتید و دانشجویانی که فقط می‌خواهند کار علمی انجام دهند،  راهی جز مهاجرت و ترک وطن باقی نمی‌گذارد.

مسأله اصلاح ساختار دانشگاه‌ها و حمایت وزارت علوم، نیازمند تغییرات عمیق و بنیادین است. هرچه این اصلاحات دیرتر انجام شود، مشکلات پیچیده‌تر و حل آن‌ها دشوارتر خواهد شد.

 

ابوالفضل آقایی، دانشگاه صنعتی امیر کبیر: در ادامه صحبت‌های دوستم، باید اشاره کرد که طی سه سال گذشته، ۲۵ درصد از اعضای هیئت‌علمی دانشگاه امیرکبیر مهاجرت کرده‌اند. این آمار نتیجه مستقیم سیاست‌گذاری‌های نادرست در نظام آموزش عالی است. از سوی دیگر، وضعیت دانشجویان نیز بحرانی شده است؛ دانشجویانی که دیگر هیچ احساس تعلقی نسبت به دانشگاه و محیط تحصیلی خود ندارند و تنها به دنبال راهی برای خروج از این فضا هستند.

البته برخی از اقدامات وزارت علوم مانند تغییر شیوه‌نامه بازگشت دانشگاه گامی مثبت بوده است، اما این اقدامات تنها حکم مُسکّن را برای بیماری‌ای دارد که در حال احتضار است. دانشگاه به اصلاحات اساسی و نجات واقعی نیاز دارد، نه سیاست‌های نمایشی و اصلاحات جزئی که نتواند مشکلات بنیادین را حل کند.

حداقلی‌ترین درخواست این است که افرادی که در مسئولیت‌های کلیدی قرار می‌گیرند—چه در سطح دانشگاه، چه در وزارت علوم—درک درستی از فضای دانشگاه داشته باشند و بتوانند ارتباط مؤثری با دانشجویان و اساتید برقرار کنند.

در جمع‌بندی، دو خواسته اصلی مطرح است:

۱. دانشجویان باید محور دانشگاه باشند. در حال حاضر، متأسفانه دانشجویان هیچ نقشی در تصمیم‌گیری‌ها ندارند، درحالی‌که این آن‌ها هستند که باید بر عملکرد رئیس دانشگاه نظارت داشته باشند، نه اینکه رئیس دانشگاه عملکرد خود را تأیید کند. دانشگاه باید به فضایی تبدیل شود که دانشجویان بتوانند به طور فعال در آن نقش‌آفرینی کنند.

۲. مدیریت دانشگاه باید فراتر از گرایش‌های سیاسی باشد. مهم نیست که افراد از چه جناحی هستند؛ اصلاح‌طلب، اصول‌گرا یا از هر دولت دیگری، بلکه آنچه اهمیت دارد، داشتن دیدگاه صحیح و درک واقع‌بینانه از مشکلات دانشگاه است. مسأله، سیاسی نیست؛ ما مطالباتی مشخص داریم که اگر در این ساختار برآورده شود، از آن استقبال می‌کنیم، اما اگر این ساختار قادر به حل مشکلات نیست، باید تغییر کند و آن هم به شکلی که در نهایت به بهبود واقعی وضعیت دانشگاه منجر شود.

از سوی دیگر، بودجه فرهنگی دانشگاه‌ها به‌شدت ناکافی است و این مشکل نیز ناشی از همان ساختار معیوب مدیریتی است. این بودجه به‌درستی تخصیص داده نمی‌شود و مشخص نیست که منابع مالی در اختیار چه نهادهایی قرار می‌گیرد. برای نمونه، در بحث امکانات رفاهی دانشجویان، غذا و خوابگاه‌ها، همچنان مشکلات گذشته پابرجاست و بهبودی در این زمینه‌ها دیده نمی‌شود. حتی اقداماتی مانند نصب گیت‌های ورودی در برخی فضاهای دانشگاه، گواهی بر این مسئله است که اولویت‌ها به‌درستی تعیین نشده‌اند.

در نهایت، تا زمانی که افرادی که باید تغییر ایجاد کنند، خودشان تغییر نکنند، هیچ گشایشی در این وضعیت حاصل نخواهد شد.

انتخابات صنفی ما هنوز برگزار نشده، درحالی‌که قرار بود در پاییز انجام شود. باوجود موانع و چالش‌های مختلف، این انتخابات همچنان به‌تعویق‌افتاده است. علاوه بر این، با شیوه‌نامه جدید شورای صنفی که پیش‌تر به آن اشاره شد، این شورا عملاً از کارکرد اجرایی ساقط شده است.

در حال حاضر، نهادی که شورای صنفی مستقیماً با آن در ارتباط است، معاونت دانشجویی دانشگاه است. اما وقتی طرف دعوا خود این معاونت باشد و خودش رأی بدهد و خودش قضاوت کند، طبیعی است که مشکلات همچنان پابرجا بمانند. مسائل خوابگاه‌ها و اعتراضات دانشجویی از جمله این مشکلات هستند.

دانشجویان نسبت به کیفیت خوابگاه‌ها معترض بوده‌اند، اما در پاسخ به این اعتراضات، کمیته انضباطی تشکیل و برای برخی دانشجویان معترض پرونده‌سازی شده است. یعنی دانشجویان در یک اعتراض صنفی مسالمت‌آمیز شرکت کرده‌اند، اما دانشگاه به‌جای رسیدگی به خواسته‌های آن‌ها، با کمیته انضباطی و برخورد انضباطی، فضای اعتراض را سرکوب کرده است.

دانشجویان دانشگه تهران

با توجه به چالش‌های مطرح‌شده در حوزه خوابگاه‌ها و فعالیت‌های صنفی، چه راهکارهایی می‌توان برای بهبود وضعیت دانشجویان و تقویت نقش شوراهای صنفی پیشنهاد کرد؟

 

مدیریت خوابگاه‌ها باید رویکردی منطقی‌تر و انسانی‌تر در قبال دانشجویان اتخاذ کند

 

زینب سهراب‌پور، دانشگاه تهران: مسائل مربوط به خوابگاه‌ها تنها به کیفیت و امکانات محدود نمی‌شود، بلکه مشکلات مدیریتی نیز وجود دارد. برای مثال، برخی دانشجویان دختر گزارش کرده‌اند که در صورت تأخیر در ورود به خوابگاه، مجبور به امضای تعهدنامه می‌شوند و درصورتی‌که این تأخیر چندین بار تکرار شود، با برخوردهای شدیدتری مواجه خواهند شد. در نتیجه، بسیاری از دانشجویان دختر که دیر به خوابگاه می‌رسند، ترجیح می‌دهند شب را در منزل دوستان و آشنایان بگذرانند تا اینکه با مشکلات ورود به خوابگاه روبه‌رو شوند.

به عنوان نمونه، یکی از دانشجویان که ساعت ۱۰:۱۵ شب به خوابگاه رسیده بود، اجازه ورود پیدا نکرد و مجبور شد همان شب به کرج بازگردد. این در حالی است که انتظار می‌رود مدیریت خوابگاه‌ها در چنین شرایطی رویکردی منطقی‌تر و انسانی‌تر اتخاذ کند.

در دانشگاه تهران، تشکل صنفی خوابگاه‌ها تشکیل شده است، اما همچنان چالش‌های متعددی در مسیر فعالیت‌های صنفی دانشجویی وجود دارد. شیوه‌نامه‌ها و آیین‌نامه‌های جدید، دست شورای صنفی را در بسیاری از حوزه‌ها بسته‌اند و محدودیت‌های زیادی برای آن‌ها ایجاد کرده‌اند.

البته در برخی موارد، افرادی در مدیریت خوابگاه‌ها هستند که از دانشجویان حمایت می‌کنند. برای مثال، پس از اتفاقی که درباره عدم اجازه ورود یکی از دانشجویان دختر رخ داد، فردی از مسئولان خوابگاه پیگیری کرد که چرا این دانشجو را راه نداده‌اند. اما در مجموع، مشکلات صنفی خوابگاه‌ها همچنان پابرجاست و دانشجویان با چالش‌های جدی در این حوزه مواجه هستند.

 

نبود کمیته ناظر بر نشریات، نشان‌دهنده کم‌توجهی دانشگاه به حداقل‌های فعالیت دانشجویی است

کیان حسن‌زاده، دانشگاه صنعتی شریف: فارغ از مسائل مالی و امکانات خوابگاهی، از نظر مدیریتی نیز می‌توان تصمیماتی اتخاذ کرد که هزینه‌بر نباشند اما به بهبود شرایط منجر شوند. در حال حاضر، دانشگاه در برخی حوزه‌ها به‌شدت دچار رخوت و رکود شده است و برای حل مشکلات، بیش از حد به کمک نهادهای مختلف متکی است.

یکی از نشانه‌های این فضای سرد و بی‌تحرک در دانشگاه، عدم استقبال دانشجویان از فعالیت‌های صنفی و فرهنگی است. برای مثال، در دانشگاه شریف، در بسیاری از دانشکده‌ها حتی حد نصاب کاندیداهای شورای صنفی نیز تأمین نمی‌شود. این امر نشان می‌دهد که دانشجویان هیچ انگیزه‌ای برای فعالیت دانشجویی ندارند، در حالی که مسئولان فرهنگی و دانشجویی دانشگاه نیز هیچ اقدامی برای تقویت این فضا انجام نمی‌دهند.

در یکی دو سال اخیر، دانشگاه حتی کمیته ناظر بر نشریات نداشت، در حالی که وجود چنین کمیته‌ای یکی از بدیهی‌ترین الزامات در ساختار تعیین‌شدۀ وزارت علوم است. این شرایط باعث شده که فضای فعالیت دانشجویی با مشقت فراوان زنده بماند، زیرا امید و انگیزه به‌شدت کاهش یافته است. وقتی شورای صنفی کارکردی نداشته باشد، طبیعی است که کسی تمایلی به عضویت در آن نداشته باشد.

 

وعده شام پنجشنبه در امیرکبیر حذف شد و برخی دروس تنها با پرداخت هزینه ارائه می‌شوند

ابوالفضل آقایی، دانشگاه صنعتی امیرکبیر: برای مثال، در دانشگاه امیرکبیر، در عرض تنها دو ترم، وعده شام روز پنجشنبه حذف شد و برخی دروس به‌صورت پولی ارائه شدند. در این سیستم جدید، دانشجویان فقط یک‌بار می‌توانستند یک درس را رایگان اخذ کنند و در صورت افتادن، باید برای اخذ مجدد آن هزینه پرداخت می‌کردند. این تغییرات باعث شد بسیاری از دانشجویان ترم نهم را به خوابگاه‌هایی منتقل کنند که شرایط نامناسبی داشتند و هیچ امکانات رفاهی برایشان فراهم نشد. همچنین، برخی خوابگاه‌ها حذف شدند و در روزهای پنجشنبه، غذای سلف دانشگاه ارائه نشد. با این حال، شورای صنفی هیچ اقدامی مؤثر انجام نداد. تلاش‌هایی صورت گرفت، اما وقتی ساختار به گونه‌ای طراحی شده که شورا قادر به تأثیرگذاری نیست، عملاً دانشگاه می‌تواند هر اقدامی که بخواهد انجام دهد.

در نتیجه، این وضعیت منجر به برگزاری دو اعتراض صنفی در دانشگاه شد. رسانه‌ها نیز نقش مهمی در این شرایط دارند. همان‌طور که در تهران و شریف، دانشگاه‌ها برند محسوب می‌شوند، حضور رسانه‌ها در فضای دانشگاه‌ها می‌تواند بر بهبود شرایط تأثیر بگذارد. دانشگاه‌های دیگر نیز باید فرصت داشته باشند که فعالان دانشجویی خود را معرفی کنند و چالش‌هایشان را بیان نمایند. برای مثال، جای خالی نمایندگان دانشگاه علم و صنعت در این نشست احساس شد. در دانشگاه‌هایی که تشکل‌های دانشجویی فعال نیستند، فعالان دانشجویی می‌توانند در چنین فضاهایی مشکلات خود را مطرح کنند.

یکی از چالش‌های بزرگ پس از سال ۹۸ این بوده که رسانه‌ها از دانشگاه‌هایی مانند امیرکبیر فاصله گرفته‌اند. عدم پوشش رسانه‌ای باعث شده که هیئت‌رئیسه دانشگاه دست بازتری برای اعمال تصمیمات خود داشته باشد. این شرایط در دانشگاه‌هایی مانند خواجه نصیر نیز دیده می‌شود. در گفت‌وگویی با نمایندگان انجمن علمی این دانشگاه، مطرح شد که مسئولان به دنبال تغییر و جایگزینی افراد در این انجمن هستند. در مجموع، رسانه‌ها تأثیر بسزایی در ایجاد فشار بر دانشگاه‌ها برای بهبود شرایط دارند. به‌عنوان مثال، در دانشگاه شهید بهشتی نیز، شرکت در برخی برنامه‌های دانشجویی به دلیل عدم تمایل رسانه‌ها با چالش مواجه شده است. در برخی موارد، یا شرایط زمانی مناسب نبوده یا ملاحظاتی در میان بوده که موجب عدم حضور فعالان شده است. با این حال، تلاش شده که در صورت برگزاری برنامه‌های دیگر، اطلاع‌رسانی لازم به آن‌ها انجام شود. 

منبع: جماران