سرنوشت نیاوران و سعدآباد؟
شرق: در خبرها آمده بنیاد مستضعفان در شلوغی انتخابات، دنبال گرفتن کاخ سعدآباد و نیاوران از دولت است و بعید نیست حتی کار از کار گذشته باشد. این اولین بار نیست که برخی نهادها در تلاش برای گرفتن این کاخهای استراتژیک و مهم از دست دولتمردان و سپردن آن به نهادهای دیگر هستند؛ اما مگر یک کاخ تاریخی که در گوشهای از شهر افتاده و تا این حد بیفروغ است که آمار بازدیدکنندگان موزههایش از بسیاری از موزههای مدرن دنیا کمتر است، چقدر اهمیت دارد که نهادی مانند بنیاد مستضعفان بخواهد آن را از آن خود کند.
پرسش اول این است که بنیاد مستضعفان چرا به دنبال این دو کاخ است؟ پاسخ به این پرسش شاید چندان سخت نباشد. در اواخر دولت احمدینژاد هم بعضی از نیروهای همسو با یک نهاد خاص به دنبال گرفتن کاخ سعدآباد بودند و سعی داشتند با از رونقانداختن وجهه گردشگری این کاخ، زمینه واگذاری آن را از سازمان میراث فرهنگی به آن نهاد خاص فراهم کنند و تا حدودی هم موفق به این کار شدند؛ چراکه رئیس سازمان میراث فرهنگی وقت به آنها چراغ سبز نشان داده بود. قطع درختان کهنسال کاخ، تعطیلکردن رستورانها و نقاط خدماترسانی و... بخشی از آن اقدامها بود که به خاطر کمبود وقت و رویکارآمدن دولت یازدهم، بینتیجه ماند.
بنیاد مستضعفان، در شرایطی برای گرفتن کاخهای پهلوی تهران وارد عمل شده که کارنامه تلخی از مدیریتش بر پلاسکو در خاطر تهرانیها مانده است. عجیب اما اینجاست که استدلال آنها برای مدیریت کاخ سعدآباد و نیاوران، همان استدلال تاریخی است که سالهاست به شکل یک دعوای حقوقی مطرح شده است. جوابهایی که میتوان به این ادعا داد، بسیار روشن و مطابق قانون هستند؛ مثلا معاون میراث فرهنگی کشور اعلام کرده: «کاخموزههای سعدآباد و نیاوران در دوران پهلوی به وزارت دربار تعلق داشته و با هزینه بیتالمال احداث شده است؛ بنابراین جزء اموال خاندان پهلوی بهحساب نمیآید و جزء بیتالمال است و به استناد فرمان حضرت امامخمینی(ره) مورخ 13/12/1357، مالکیت این دو کاخ بر عهده دولت است». به گفته او «بر اساس ماده یک لایحه قانونی مصوب شورای انقلاب به تاریخ 23/1/1359، کلیه کاخها ازجمله نیاوران و سعدآباد، با محوطه و تأسیسات آنها برای ایجاد موزه در اختیار وزارت فرهنگ و آموزش عالی وقت قرار گرفت. ضمن اینکه بر اساس ماده دو همین لایحه، کلیه اشیای عتیقه برای حفظ و نگهداری در موزهها تحویل وزارت فرهنگ و آموزش عالی (سازمان میراث فرهنگی) میشود و از سال
1359 تاکنون تمامی مجموعه موزههای موصوف، در حال ارائه خدمات به عموم است». با این همه، بهنظر میرسد بنیاد مستضعفان درحالیکه کاملا به گزارش دولت از حادثه پلاسکو بیتوجهی نشان میدهد، یک بار دیگر سعی کرده با مطرحکردن طرح واگذاری کاخ سعدآباد و نیاوران در روزهای شلوغ انتخاباتی، از این آب گلآلود ماهی بگیرد. یادمان نرود در کارنامه «مؤسسه فرهنگی موزههای بنیاد» که نماینده بنیاد مستضعفان در امر موزهداری است، اداره موزه دفینه قرار دارد؛ موزهای که معمار آن بهشدت به دخلوتصرفهای بنیاد مستضعفان در سازهاش شکایت کرد و دست آخر، بخشی از آن را به بانکی تحت اداره همین بنیاد واگذار کردند. نگاهی به سرنوشت دیگر موزههای بنیاد نیز حکایت از آن دارد که در نهایت، یک سازمان تخصصی مانند سازمان میراث فرهنگی بهتر میتواند نگهدارنده میراث کشور باشد.
شرق: در خبرها آمده بنیاد مستضعفان در شلوغی انتخابات، دنبال گرفتن کاخ سعدآباد و نیاوران از دولت است و بعید نیست حتی کار از کار گذشته باشد. این اولین بار نیست که برخی نهادها در تلاش برای گرفتن این کاخهای استراتژیک و مهم از دست دولتمردان و سپردن آن به نهادهای دیگر هستند؛ اما مگر یک کاخ تاریخی که در گوشهای از شهر افتاده و تا این حد بیفروغ است که آمار بازدیدکنندگان موزههایش از بسیاری از موزههای مدرن دنیا کمتر است، چقدر اهمیت دارد که نهادی مانند بنیاد مستضعفان بخواهد آن را از آن خود کند.
پرسش اول این است که بنیاد مستضعفان چرا به دنبال این دو کاخ است؟ پاسخ به این پرسش شاید چندان سخت نباشد. در اواخر دولت احمدینژاد هم بعضی از نیروهای همسو با یک نهاد خاص به دنبال گرفتن کاخ سعدآباد بودند و سعی داشتند با از رونقانداختن وجهه گردشگری این کاخ، زمینه واگذاری آن را از سازمان میراث فرهنگی به آن نهاد خاص فراهم کنند و تا حدودی هم موفق به این کار شدند؛ چراکه رئیس سازمان میراث فرهنگی وقت به آنها چراغ سبز نشان داده بود. قطع درختان کهنسال کاخ، تعطیلکردن رستورانها و نقاط خدماترسانی و... بخشی از آن اقدامها بود که به خاطر کمبود وقت و رویکارآمدن دولت یازدهم، بینتیجه ماند.
بنیاد مستضعفان، در شرایطی برای گرفتن کاخهای پهلوی تهران وارد عمل شده که کارنامه تلخی از مدیریتش بر پلاسکو در خاطر تهرانیها مانده است. عجیب اما اینجاست که استدلال آنها برای مدیریت کاخ سعدآباد و نیاوران، همان استدلال تاریخی است که سالهاست به شکل یک دعوای حقوقی مطرح شده است. جوابهایی که میتوان به این ادعا داد، بسیار روشن و مطابق قانون هستند؛ مثلا معاون میراث فرهنگی کشور اعلام کرده: «کاخموزههای سعدآباد و نیاوران در دوران پهلوی به وزارت دربار تعلق داشته و با هزینه بیتالمال احداث شده است؛ بنابراین جزء اموال خاندان پهلوی بهحساب نمیآید و جزء بیتالمال است و به استناد فرمان حضرت امامخمینی(ره) مورخ 13/12/1357، مالکیت این دو کاخ بر عهده دولت است». به گفته او «بر اساس ماده یک لایحه قانونی مصوب شورای انقلاب به تاریخ 23/1/1359، کلیه کاخها ازجمله نیاوران و سعدآباد، با محوطه و تأسیسات آنها برای ایجاد موزه در اختیار وزارت فرهنگ و آموزش عالی وقت قرار گرفت. ضمن اینکه بر اساس ماده دو همین لایحه، کلیه اشیای عتیقه برای حفظ و نگهداری در موزهها تحویل وزارت فرهنگ و آموزش عالی (سازمان میراث فرهنگی) میشود و از سال
1359 تاکنون تمامی مجموعه موزههای موصوف، در حال ارائه خدمات به عموم است». با این همه، بهنظر میرسد بنیاد مستضعفان درحالیکه کاملا به گزارش دولت از حادثه پلاسکو بیتوجهی نشان میدهد، یک بار دیگر سعی کرده با مطرحکردن طرح واگذاری کاخ سعدآباد و نیاوران در روزهای شلوغ انتخاباتی، از این آب گلآلود ماهی بگیرد. یادمان نرود در کارنامه «مؤسسه فرهنگی موزههای بنیاد» که نماینده بنیاد مستضعفان در امر موزهداری است، اداره موزه دفینه قرار دارد؛ موزهای که معمار آن بهشدت به دخلوتصرفهای بنیاد مستضعفان در سازهاش شکایت کرد و دست آخر، بخشی از آن را به بانکی تحت اداره همین بنیاد واگذار کردند. نگاهی به سرنوشت دیگر موزههای بنیاد نیز حکایت از آن دارد که در نهایت، یک سازمان تخصصی مانند سازمان میراث فرهنگی بهتر میتواند نگهدارنده میراث کشور باشد.