تازههاي نشر نيلوفر در نمایشگاه
دفاع از جان خود
«بعدها همه به يادشان ميآمد، پيشخدمتهاي طبقه، هر دو خانم مسن در آسانسور، زن و شوهر در راهرو طبقه چهارم؛ گفتند، مرد غولپيكر بود و همه از بو صحبت ميكردند: بوي عرق. كوليني با آسانسور به طبقه چهارم رفت. دنبال شماره اتاق گشت، اتاق شماري 400، سوئيت براندنبورگ، در زد. بله؟ مردي كه ميان چهارچوب در ايستاده بود 85 سال داشت، اما بسيار جوانتر از آن مينمود كه كوليني انتظارش را داشت. عرق از پشت گردن كوليني سرازير شد...». اين آغاز رمان «پرونده كوليني» فرديناند فنشيراخ است كه به تازگي با ترجمه كامران جمالي توسط نشر نيلوفر منتشر شده است. همزمان، مجموعهداستاني از همين نويسنده نيز با نام «تبهكاري و جرم» با ترجمه جمالي در همين نشر بهچاپ رسيده است. فرديناند فنشيراخ در سال 1964 در مونيخ متولد شده و بعد از تحصيل در رشته حقوق در سال 1944 در برلين به وكالت در امور كيفري مشغول شد. او در سال 2009 و درحاليكه يكي از مشهورترين وكلايمدافع امور كيفري در آلمان بهشمار ميرفت، اولين اثرش را كه مجموعهداستاني با عنوان «تبهكاري» بود منتشر كرد. اين مجموعهداستان براي مدتي طولاني در ليست پرفروشهاي كتاب هفتهنامه اشپيگل قرار داشت و
با اقبال بسياري روبهرو شد. يكسال بعد، فنشيراخ دومين اثرش با عنوان «جرم» را كه اين نيز مجموعهاي از داستانهاي كوتاه بود به چاپ رساند و اين نيز با استقبال زيادي روبهرو شد. همچنين بر اساس بعضي از داستانهاي اين مجموعه فيلم هم ساخته شد. «پرونده كوليني» درواقع سومين اثر فنشيراخ و اولين رمان اوست كه در سال 2011 منتشر شد.
«پرونده كوليني» نيز جزو آثار پرفروش آن سال بهشمار ميرفت و تاكنون در قطعهاي مختلف حدود سيبار در آلمان بازچاپ شده است و در كشورهاي ديگر اروپايي و امريكا نيز مورد توجه قرار گرفته است. كامران جمالي در پيشگفتارش بر اين كتاب، ضمن توضيحي مختصر درباره نويسنده و آثارش، برخي از رويدادهاي سياسي آلمان پس از جنگ را كه آگاهي از آنها براي فهم بهتر رمان ضروري است شرح داده است. در بخشي از توضيح كتاب درباره اين رمان آمده: «آنچه به اين رمان پركشش و شگفت اهميت تاريخي هم ميدهد اين است كه وزير دادگستري آلمان خانم زابينه لويته ولسر اشتارنبرگر در 11 ژانويه 2012 گروهي از حقوقدانها را براي پژوهش درباره نازيها و حكمهايي كه در محكوميتشان صادر شده بود، تعيين و كتابهايي را كه براي اين پژوهش ضروري است معرفي كرد. رمان پرونده كوليني يكي از آن كتابهاست».
ترجمه ديگر كامران جمالي از فنشيراخ، مجموعهداستان «تبهكاري و جرم» است كه نامش برگرفته از دو مجموعهداستان نويسنده است و در اين ترجمه تقريبا نيمي از داستانهاي هر دو مجموعه ديده ميشود. مترجم در بخشي از پيشگفتاري بر اين كتاب درباره نثر آثار فنشيراخ نوشته: «نثر فرديناند فنشيراخ فاصله بسيار زيادي با اكسپرسيونيسم ادبي در ابتداي سده بيستم دارد. ميتوان گفت درست خلاف آن است؛ بيان شديد احساس و اشتياق در نثر او نيست، هرچند خواننده در محتواي داستانها شور و اشتياق را حس ميكند. از كاربرد صفت و قيد براي تشديد تاثير در خواننده پرهيز ميكند. در كاربرد علامت شگفتي امساك به خرج ميدهد. رويدادها را موجز اما موشكافانه مينويسد. مثلا 15 سال از زندگي شخصيتي را در يك پاراگراف وصف ميكند. جملههايش هم كوتاه است. اگر كاربرد صنايع ادبي و ساختار جملات بلند، خود، در داستاننويسي هنر به شمار ميآيد (مانند آثار تئودور فونتانه، هاينريش مان، توماس مان، گونتر گراس...)، سادهنويسي هم اگر رخديسي بر چهره بيمايگي نباشد، تا همان حد هنر است. كافكا شايد سادهنويسترين هنرمند در زبان آلماني باشد. فنشيراخ كه در داستانهايش فضاهاي
كافكايي - اما واقعي- دارد نثر ساده كافكا را هم به كار ميگيرد.» در اين كتاب، هفت داستان از مجموعه «تبهكاري» و نه داستان از مجموعه «جرم» ترجمه شده است. در بخشي از داستان كوتاه «مِيل» ميخوانيم: «صندلي را كنار پنجره گذاشت، دوست داشت چاياش را آنجا بخورد. از آنجا ميتوانست زمين بازي را ببيند. دختري چتر زد، دو پسر به او نگاه كردند. دختر كمي بزرگتر از پسرها بود. دختر زمين كه خورد گريه را سر داد. به سوي مادرش دويد و آرنج زخمياش را پاك كرد. دختر درحاليكه در دامان مادر ايستاده و دستاش را به سوي او گرفته بود، به پسرها نگاه ميكرد. يكشنبه بود. مرد بايد همراه با بچهها يكساعت ديگر بازگردد. او هم قرار است ميز قهوه را بچيند، دوستان براي ديدار ميآمدند....».
«درسگفتارهاي ادبيات جهان» با عنوان فرعي از حماسه گيلگمش تا هزارتوهاي بورخس از گرنت ال.وات با ترجمه گروهي از مترجمان و ويراستاري عظيم طهماسبي، »سربازان سالاميس» از خاوير سركاس با ترجمه محمد جوادي و «سفر پرسش» از پابلو نرودا با ترجمه كيوان نريماني از ديگر كتابهايي است كه نشر نيلوفر همزمان با نمايشگاه كتاب امسال بهچاپ رسانده است.
«بعدها همه به يادشان ميآمد، پيشخدمتهاي طبقه، هر دو خانم مسن در آسانسور، زن و شوهر در راهرو طبقه چهارم؛ گفتند، مرد غولپيكر بود و همه از بو صحبت ميكردند: بوي عرق. كوليني با آسانسور به طبقه چهارم رفت. دنبال شماره اتاق گشت، اتاق شماري 400، سوئيت براندنبورگ، در زد. بله؟ مردي كه ميان چهارچوب در ايستاده بود 85 سال داشت، اما بسيار جوانتر از آن مينمود كه كوليني انتظارش را داشت. عرق از پشت گردن كوليني سرازير شد...». اين آغاز رمان «پرونده كوليني» فرديناند فنشيراخ است كه به تازگي با ترجمه كامران جمالي توسط نشر نيلوفر منتشر شده است. همزمان، مجموعهداستاني از همين نويسنده نيز با نام «تبهكاري و جرم» با ترجمه جمالي در همين نشر بهچاپ رسيده است. فرديناند فنشيراخ در سال 1964 در مونيخ متولد شده و بعد از تحصيل در رشته حقوق در سال 1944 در برلين به وكالت در امور كيفري مشغول شد. او در سال 2009 و درحاليكه يكي از مشهورترين وكلايمدافع امور كيفري در آلمان بهشمار ميرفت، اولين اثرش را كه مجموعهداستاني با عنوان «تبهكاري» بود منتشر كرد. اين مجموعهداستان براي مدتي طولاني در ليست پرفروشهاي كتاب هفتهنامه اشپيگل قرار داشت و
با اقبال بسياري روبهرو شد. يكسال بعد، فنشيراخ دومين اثرش با عنوان «جرم» را كه اين نيز مجموعهاي از داستانهاي كوتاه بود به چاپ رساند و اين نيز با استقبال زيادي روبهرو شد. همچنين بر اساس بعضي از داستانهاي اين مجموعه فيلم هم ساخته شد. «پرونده كوليني» درواقع سومين اثر فنشيراخ و اولين رمان اوست كه در سال 2011 منتشر شد.
«پرونده كوليني» نيز جزو آثار پرفروش آن سال بهشمار ميرفت و تاكنون در قطعهاي مختلف حدود سيبار در آلمان بازچاپ شده است و در كشورهاي ديگر اروپايي و امريكا نيز مورد توجه قرار گرفته است. كامران جمالي در پيشگفتارش بر اين كتاب، ضمن توضيحي مختصر درباره نويسنده و آثارش، برخي از رويدادهاي سياسي آلمان پس از جنگ را كه آگاهي از آنها براي فهم بهتر رمان ضروري است شرح داده است. در بخشي از توضيح كتاب درباره اين رمان آمده: «آنچه به اين رمان پركشش و شگفت اهميت تاريخي هم ميدهد اين است كه وزير دادگستري آلمان خانم زابينه لويته ولسر اشتارنبرگر در 11 ژانويه 2012 گروهي از حقوقدانها را براي پژوهش درباره نازيها و حكمهايي كه در محكوميتشان صادر شده بود، تعيين و كتابهايي را كه براي اين پژوهش ضروري است معرفي كرد. رمان پرونده كوليني يكي از آن كتابهاست».
ترجمه ديگر كامران جمالي از فنشيراخ، مجموعهداستان «تبهكاري و جرم» است كه نامش برگرفته از دو مجموعهداستان نويسنده است و در اين ترجمه تقريبا نيمي از داستانهاي هر دو مجموعه ديده ميشود. مترجم در بخشي از پيشگفتاري بر اين كتاب درباره نثر آثار فنشيراخ نوشته: «نثر فرديناند فنشيراخ فاصله بسيار زيادي با اكسپرسيونيسم ادبي در ابتداي سده بيستم دارد. ميتوان گفت درست خلاف آن است؛ بيان شديد احساس و اشتياق در نثر او نيست، هرچند خواننده در محتواي داستانها شور و اشتياق را حس ميكند. از كاربرد صفت و قيد براي تشديد تاثير در خواننده پرهيز ميكند. در كاربرد علامت شگفتي امساك به خرج ميدهد. رويدادها را موجز اما موشكافانه مينويسد. مثلا 15 سال از زندگي شخصيتي را در يك پاراگراف وصف ميكند. جملههايش هم كوتاه است. اگر كاربرد صنايع ادبي و ساختار جملات بلند، خود، در داستاننويسي هنر به شمار ميآيد (مانند آثار تئودور فونتانه، هاينريش مان، توماس مان، گونتر گراس...)، سادهنويسي هم اگر رخديسي بر چهره بيمايگي نباشد، تا همان حد هنر است. كافكا شايد سادهنويسترين هنرمند در زبان آلماني باشد. فنشيراخ كه در داستانهايش فضاهاي
كافكايي - اما واقعي- دارد نثر ساده كافكا را هم به كار ميگيرد.» در اين كتاب، هفت داستان از مجموعه «تبهكاري» و نه داستان از مجموعه «جرم» ترجمه شده است. در بخشي از داستان كوتاه «مِيل» ميخوانيم: «صندلي را كنار پنجره گذاشت، دوست داشت چاياش را آنجا بخورد. از آنجا ميتوانست زمين بازي را ببيند. دختري چتر زد، دو پسر به او نگاه كردند. دختر كمي بزرگتر از پسرها بود. دختر زمين كه خورد گريه را سر داد. به سوي مادرش دويد و آرنج زخمياش را پاك كرد. دختر درحاليكه در دامان مادر ايستاده و دستاش را به سوي او گرفته بود، به پسرها نگاه ميكرد. يكشنبه بود. مرد بايد همراه با بچهها يكساعت ديگر بازگردد. او هم قرار است ميز قهوه را بچيند، دوستان براي ديدار ميآمدند....».
«درسگفتارهاي ادبيات جهان» با عنوان فرعي از حماسه گيلگمش تا هزارتوهاي بورخس از گرنت ال.وات با ترجمه گروهي از مترجمان و ويراستاري عظيم طهماسبي، »سربازان سالاميس» از خاوير سركاس با ترجمه محمد جوادي و «سفر پرسش» از پابلو نرودا با ترجمه كيوان نريماني از ديگر كتابهايي است كه نشر نيلوفر همزمان با نمايشگاه كتاب امسال بهچاپ رسانده است.