پیشنهادی برای افزایش صادرات نفت در دوران تحریم
محسن شالباف . پژوهشگر حقوق نفت و گاز
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری است که از تعداد زیادی از معاهدات بینالمللی خارج شده، بر بسیاری از متحدان خود سخت گرفته، به برخی باجهای کلان داده و منازعه با جمهوری اسلامی ایران را به سطح جدیدی کشانده است. سیاست خارجی او در رهاکردن نقش مدیریت و اولویتدادن به منافع کوتاهمدت، واکنشی به برآمدن قدرتهای منطقهای و جهانی ارزیابی میشود که قدرت فائقه آمریکا را به چالش کشیدهاند. باوجود تقلای ترامپ، دستهای از تحلیلگران معتقدند سیاست یکجانبهگرایی او درنهایت جایگاه و قدرت آمریکا را بیشازپیش تنزل میدهد. اما تا آن روز که دونالد ترامپ از قدرت کنار رود و آمریکا بر سر عقل آید یا تبدیل به قدرتی درجه دوم شود، هنوز چند سالی زمان باقی است. اما آیا راهی هست تا در میانه این نزاع سرمایهای برای نسلهای بعد اندوخت؟واضح است که تحریمها برای قطع دسترسی ایران به منابع مالیاش وضع شدهاند. تحریمهای نفتی اما فراتر از ایجاد تنگنای مالی مخاطرات امنیتی بهدنبال دارند. اعمال این تحریمها حضور ایران در بازار نفت را به حاشیه برده است؛ بهنحویکه تهدید ایران دیگر موجب تشویش بازارها نمیشود. نتیجه اینکه سایر دولتها حساسیت گذشته را نسبت به امنیت ایران ندارند. از سوی دیگر، ایران نیز نفع قابلتوجهی در تأمین امنیت آبراههای نزدیک به خود نمیبیند. این وضعیتی است که بالقوه میتواند سطح تنشها را بالا برد و موجب رویاروییهای ناخواسته شود. آیا راهی هست تا سطح تنشها را کنترل کرد؟برای اندوختن سرمایهای برای نسلی که ممکن است قصه مقاومت ایران در مقابل آمریکا را در کتابها بخواند و برای کنترل سطح تنشها، پیشنهاد میشود تا دولت ایران اعلام کند در صورت معافیت صادرات نفت آمادگی دارد بخشی از درآمد حاصله را در چارچوب راهکار «صندوق نفت ایران» در موارد معاف از تحریم هزینه یا سرمایهگذاری کند. بدیهی است ایران به تلاش برای فروش نفت خارج از این چارچوب نیز ادامه خواهد داد و درآمد حاصل از آن را هرجا که بخواهد صرف خواهد کرد.ایران میتواند عواید حاصل از صادرات را صرف سرمایهگذاری در بازارهای بینالمللی و پروژههای سودده خارجی کند. این قبیل سرمایهگذاریها، منابع نفتی را که ممکن است با افزایش نقش انرژیهای تجدیدپذیر اهمیت گذشته را نداشته باشند، به منابع پایدار ثروت برای آیندگان تبدیل خواهند کرد. این دقیقا همان سیاستی است که نروژ آگاهانه در ارتباط با منابع نفتی خود اتخاذ کرد تا منابع زیرزمینی را به روی زمین بیاورد، به ثروتی پایدار تبدیل کند و برای نسلهای آینده نگه دارد. صندوق نفت نروژ که ثروتی یکتریلیوندلاری در خود ذخیره کرده است، این کشور را به ثروتمندترین کشور اروپا بدل کرده که همه میخواهند توجه او را برای سرمایهگذاری جلب کنند.ایران قصد نبرد با آمریکا را ندارد اما میخواهد در برابر خواستههای یکجانبه او مقاومت کند. این پیشنهاد سایر دولتها را به امنیت ایران و مرزهای اطراف آن بیشازپیش علاقهمند میکند و سطح تنش را کاهش میدهد؛ بدون آنکه ایران و آمریکا از موارد مورد اختلاف عقبنشینی کرده باشند. همچنین هیچ خللی در سیاست قطع وابستگی به فروش نفت خام ایجاد نمیکند و در عوض ثروتی عظیم برای کشور نگه میدارد که میتواند مورد بهرهبرداری نسلهای آینده قرار گیرد. نسلهایی که در عصر انرژیهای جدید و افول قدرت آمریکا زندگی خواهند کرد.این راهکار با بازگرداندن بخشی از نفت ایران که از بازار حذف شده است، میتواند بیش از یک میلیون بشکه به عرضه نفت بیفزاید. بازگشت یک میلیون بشکه به بازار برای رئیسجمهور آمریکا که مشتاق قیمتهای پایین نفت است و بر این اساس همواره کشورهای تولیدکننده نفت را برای تزریق چندصد هزار بشکه نفت بیشتر تحتفشار گذاشته، خوشایند است. خصوصا که در نظر داشته باشیم که تحریم نفتی ایران و ونزوئلا موجب افزایش نقش عربستان سعودی در کنترل بازار شده که اتفاقی خلاف ملاحظات امنیت انرژی است. عربستان از نظر داخلی و روابط خارجی در معرض بیثباتی است و دولت آمریکا از اینکه از بیم اختلال در عرضه نفت نتواند در صورت لزوم بر عربستان فشار بیاورد، ناراضی است. ایران جزء معدود تولیدکنندگان بزرگ عضو اوپک است که زیر تسلط عربستان قرار ندارد و این راهکار با واردکردن ایران به بازار، نهتنها به بهبود امنیت انرژی در سطح جهانی کمک میکند که دست آمریکا را برای کنترل نقش غیرسازنده عربستان در منطقه باز میکند.
این دلایل کافی هستند تا آمریکا را برای پذیرش این پیشنهاد قانع کنند.در شرایطی که ایران حدود 15 میدان نفتی مشترک با همسایگان دارد که همه یا در حال برداشت یا در حال برنامهریزی تولید هستند، کنارهگیری ایران از تولید نفت موجب برداشت دیگران از منابعی میشود که حق مردم ایران است. این پیشنهاد راه را برای تولید حداکثری از میدانهای مشترک باز میگذارد. البته هزینههای تولید نفت در این چارچوب باید از محل فروش پوشش داده شود. مثلا میتوان درصدی از پول فروش نفت را برحسب توافق برای حفظ سطح تولید به داخل بازگرداند.طبیعی است اولویت سرمایهگذاری «صندوق نفت ایران» پروژههای داخلی خواهد بود. پروژههایی که هماکنون نیز از تحریمها معاف هستند، مثل پروژه توسعه بندر چابهار یا پروژههایی که میتوانند در آینده در لیست معافیتها قرار گیرند. جزئیات بیشتر سازوکار تأسیس یا نحوه عمل این صندوق در یادداشتهای دیگر قابل بسط است.ثروتی که در «صندوق نفت ایران» جمع خواهد شد، در میانمدت آنقدر اهمیت خواهد یافت که دولت آمریکا در طمع ترغیب ایران به سرمایهگذاری در این کشور یا خرید کالاهای واسطهای از این کشور برای عادیسازی روابط گام بردارد.
بهاینترتیب «صندوق نفت ایران» پیشنهادی به نفع کاهش تنشها، تقویت قدرت ایران و ذخیره ثروت برای آیندگان است. سفر نخستوزیر ژاپن به ایران فرصت مغتنمی برای طرح این پیشنهاد با اوست. راه دیگر اما این است که ایران داوطلبانه در تأسیس صندوق نفت پیشقدم شود و ضمن طراحی اولیه سازوکار صندوق نفت، آن را با طرفهای خارجی مطرح کند. در این زمینه میتوان از تجربه موفق نروژ استفاده کرد و حتی از این کشور خواست تا ضمن ایفای نقش دیپلماتیک به عملکرد بهتر «صندوق نفت ایران» کمک کند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری است که از تعداد زیادی از معاهدات بینالمللی خارج شده، بر بسیاری از متحدان خود سخت گرفته، به برخی باجهای کلان داده و منازعه با جمهوری اسلامی ایران را به سطح جدیدی کشانده است. سیاست خارجی او در رهاکردن نقش مدیریت و اولویتدادن به منافع کوتاهمدت، واکنشی به برآمدن قدرتهای منطقهای و جهانی ارزیابی میشود که قدرت فائقه آمریکا را به چالش کشیدهاند. باوجود تقلای ترامپ، دستهای از تحلیلگران معتقدند سیاست یکجانبهگرایی او درنهایت جایگاه و قدرت آمریکا را بیشازپیش تنزل میدهد. اما تا آن روز که دونالد ترامپ از قدرت کنار رود و آمریکا بر سر عقل آید یا تبدیل به قدرتی درجه دوم شود، هنوز چند سالی زمان باقی است. اما آیا راهی هست تا در میانه این نزاع سرمایهای برای نسلهای بعد اندوخت؟واضح است که تحریمها برای قطع دسترسی ایران به منابع مالیاش وضع شدهاند. تحریمهای نفتی اما فراتر از ایجاد تنگنای مالی مخاطرات امنیتی بهدنبال دارند. اعمال این تحریمها حضور ایران در بازار نفت را به حاشیه برده است؛ بهنحویکه تهدید ایران دیگر موجب تشویش بازارها نمیشود. نتیجه اینکه سایر دولتها حساسیت گذشته را نسبت به امنیت ایران ندارند. از سوی دیگر، ایران نیز نفع قابلتوجهی در تأمین امنیت آبراههای نزدیک به خود نمیبیند. این وضعیتی است که بالقوه میتواند سطح تنشها را بالا برد و موجب رویاروییهای ناخواسته شود. آیا راهی هست تا سطح تنشها را کنترل کرد؟برای اندوختن سرمایهای برای نسلی که ممکن است قصه مقاومت ایران در مقابل آمریکا را در کتابها بخواند و برای کنترل سطح تنشها، پیشنهاد میشود تا دولت ایران اعلام کند در صورت معافیت صادرات نفت آمادگی دارد بخشی از درآمد حاصله را در چارچوب راهکار «صندوق نفت ایران» در موارد معاف از تحریم هزینه یا سرمایهگذاری کند. بدیهی است ایران به تلاش برای فروش نفت خارج از این چارچوب نیز ادامه خواهد داد و درآمد حاصل از آن را هرجا که بخواهد صرف خواهد کرد.ایران میتواند عواید حاصل از صادرات را صرف سرمایهگذاری در بازارهای بینالمللی و پروژههای سودده خارجی کند. این قبیل سرمایهگذاریها، منابع نفتی را که ممکن است با افزایش نقش انرژیهای تجدیدپذیر اهمیت گذشته را نداشته باشند، به منابع پایدار ثروت برای آیندگان تبدیل خواهند کرد. این دقیقا همان سیاستی است که نروژ آگاهانه در ارتباط با منابع نفتی خود اتخاذ کرد تا منابع زیرزمینی را به روی زمین بیاورد، به ثروتی پایدار تبدیل کند و برای نسلهای آینده نگه دارد. صندوق نفت نروژ که ثروتی یکتریلیوندلاری در خود ذخیره کرده است، این کشور را به ثروتمندترین کشور اروپا بدل کرده که همه میخواهند توجه او را برای سرمایهگذاری جلب کنند.ایران قصد نبرد با آمریکا را ندارد اما میخواهد در برابر خواستههای یکجانبه او مقاومت کند. این پیشنهاد سایر دولتها را به امنیت ایران و مرزهای اطراف آن بیشازپیش علاقهمند میکند و سطح تنش را کاهش میدهد؛ بدون آنکه ایران و آمریکا از موارد مورد اختلاف عقبنشینی کرده باشند. همچنین هیچ خللی در سیاست قطع وابستگی به فروش نفت خام ایجاد نمیکند و در عوض ثروتی عظیم برای کشور نگه میدارد که میتواند مورد بهرهبرداری نسلهای آینده قرار گیرد. نسلهایی که در عصر انرژیهای جدید و افول قدرت آمریکا زندگی خواهند کرد.این راهکار با بازگرداندن بخشی از نفت ایران که از بازار حذف شده است، میتواند بیش از یک میلیون بشکه به عرضه نفت بیفزاید. بازگشت یک میلیون بشکه به بازار برای رئیسجمهور آمریکا که مشتاق قیمتهای پایین نفت است و بر این اساس همواره کشورهای تولیدکننده نفت را برای تزریق چندصد هزار بشکه نفت بیشتر تحتفشار گذاشته، خوشایند است. خصوصا که در نظر داشته باشیم که تحریم نفتی ایران و ونزوئلا موجب افزایش نقش عربستان سعودی در کنترل بازار شده که اتفاقی خلاف ملاحظات امنیت انرژی است. عربستان از نظر داخلی و روابط خارجی در معرض بیثباتی است و دولت آمریکا از اینکه از بیم اختلال در عرضه نفت نتواند در صورت لزوم بر عربستان فشار بیاورد، ناراضی است. ایران جزء معدود تولیدکنندگان بزرگ عضو اوپک است که زیر تسلط عربستان قرار ندارد و این راهکار با واردکردن ایران به بازار، نهتنها به بهبود امنیت انرژی در سطح جهانی کمک میکند که دست آمریکا را برای کنترل نقش غیرسازنده عربستان در منطقه باز میکند.
این دلایل کافی هستند تا آمریکا را برای پذیرش این پیشنهاد قانع کنند.در شرایطی که ایران حدود 15 میدان نفتی مشترک با همسایگان دارد که همه یا در حال برداشت یا در حال برنامهریزی تولید هستند، کنارهگیری ایران از تولید نفت موجب برداشت دیگران از منابعی میشود که حق مردم ایران است. این پیشنهاد راه را برای تولید حداکثری از میدانهای مشترک باز میگذارد. البته هزینههای تولید نفت در این چارچوب باید از محل فروش پوشش داده شود. مثلا میتوان درصدی از پول فروش نفت را برحسب توافق برای حفظ سطح تولید به داخل بازگرداند.طبیعی است اولویت سرمایهگذاری «صندوق نفت ایران» پروژههای داخلی خواهد بود. پروژههایی که هماکنون نیز از تحریمها معاف هستند، مثل پروژه توسعه بندر چابهار یا پروژههایی که میتوانند در آینده در لیست معافیتها قرار گیرند. جزئیات بیشتر سازوکار تأسیس یا نحوه عمل این صندوق در یادداشتهای دیگر قابل بسط است.ثروتی که در «صندوق نفت ایران» جمع خواهد شد، در میانمدت آنقدر اهمیت خواهد یافت که دولت آمریکا در طمع ترغیب ایران به سرمایهگذاری در این کشور یا خرید کالاهای واسطهای از این کشور برای عادیسازی روابط گام بردارد.
بهاینترتیب «صندوق نفت ایران» پیشنهادی به نفع کاهش تنشها، تقویت قدرت ایران و ذخیره ثروت برای آیندگان است. سفر نخستوزیر ژاپن به ایران فرصت مغتنمی برای طرح این پیشنهاد با اوست. راه دیگر اما این است که ایران داوطلبانه در تأسیس صندوق نفت پیشقدم شود و ضمن طراحی اولیه سازوکار صندوق نفت، آن را با طرفهای خارجی مطرح کند. در این زمینه میتوان از تجربه موفق نروژ استفاده کرد و حتی از این کشور خواست تا ضمن ایفای نقش دیپلماتیک به عملکرد بهتر «صندوق نفت ایران» کمک کند.