برخورد نزدیک از جنس کیهانی
عبدالرضا ناصرمقدسی. متخصص مغز و اعصاب
استیون اسپیلبرگ یکی از نوابغ و استادان بلامنازع در عرصه فیلمسازی است. همه فیلمهای او شاهکاری به شمار میآید و هر یک نهفقط تحولی در عالم سینما، بلکه در بیان حقایق و تفکراتی است که میتواند انسان را عمری به خود مشغول دارد. دو فیلم او یعنی «برخورد نزدیک از نوع سوم» و «فرازمینی» فیلمهایی هستند که به موضوع بحثهای ما مرتبط هستند و این یادداشت و یادداشت بعدی به بررسی این دو فیلم اختصاص داده خواهد شد. اما از خوانندگان دعوت میکنم همه فیلمهای اسپیلبرگ را ببینند. از «گزارش اقلیت» و «هوش مصنوعی» گرفته تا «فهرست شیندلر» همه و همه به عمیقترین مفاهیم انسانی میپردازند. اسپیلبرگ در عین حال نشان داده است اولویتهای زمانه خود را میشناسد. فیلمی همچون «هوش مصنوعی» بسیار زودتر از هر کسی به بحث درباره پدیدهای میپردازد که اکنون دغدغه همه متفکران است. فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» ششمین فیلم اسپیلبرگ و محصول سال 1977 است. او که با فیلم «آروارهها» به موفقیت بزرگی در گیشه دست یافته بود، در این فیلم به تجربه متفاوتی دست میزند. باید توجه داشت در زمان ساخت این فیلم گزارشهای زیادی از گوشه و کنار دنیا مبنی بر دیدن یوفوها و ارتباط با بیگانگان فضایی منتشر میشد. خیلی از این گزارشها از ربودن آدمیان نیز صحبت میکرد. اما اسپیلبرگ گرچه محوریت بحث خود را همین یوفوها و مشاهده آنها میگذارد، اما کمی عمیقتر رفته و نوعی ارتباط کیهانی را بین انسانهای فضایی و انسانهای زمینی توصیف میكند؛ ارتباطی که مهمترین پیام این فیلم به شمار میآید. فیلم با گزارشاتی از دیدن یوفوها شروع میشود؛ گزارشاتی که دانشمندان در پی درک حقیقت آن هستند و دانشمندی فرانسوی مسئول رمزگشایی و بررسی آنها میشود. اما در ورای این جستوجوی علمی، نوعی رابطه الهامآمیز و عجیب بین این موجودات فضایی و انسانهای زمینی اتفاق میافتد. دانشمند فرانسوی پیامی بهصورت موسیقی دریافت میکند که مختصات منطقهای را که قرار است فضاییها در آنجا به دیدار آدمیان بیایند، اعلام میكند. از سوی دیگر، چند نفر از مردم عادی در الهامات عجیب خود متوجه همان مکان میشوند. آن مکان که اکنون منطقه ممنوعه اعلام شده، کوهی است که بهشدت از سوی ارتش و دانشمندان تحت نظر قرار گرفته است. اما این باعث نمیشود جیلیان و روی -دو نفر از قهرمانان اصلی فیلم- خود را به آنجا نرسانند؛ مکانی که قرار است دیداری بین انسانها و فرازمینیها اتفاق بیفتد؛ دیداری که در قاموس یوفوشناسی با عنوان «برخورد نزدیک از نوع سوم» شناخته میشود. وقتی فرازمینیها به مکان مورد نظر میرسند، نوعی ارتباط آوایی و موسیقیایی بین آنها و انسانها برقرار میشود. سپس آنها با دوستی تمام، داوطلبانی را سوار بر یوفو کرده و با خود میبرند. هیچگونه تهدید و آدمربایی رخ نمیدهد، بلکه ارتباطی عمیق بین انسانهای زمینی و فضایی برقرار میشود و اینگونه آنها مجذوب هم میشوند. «برخورد نزدیک از نوع سوم» بیان یک ارتباط کیهانی و فراتر از ذهنیت محدود انسانها با هم است. در فیلم اینطور به نظر میرسد که برقراری ارتباط بین انسانهای فضایی و زمینی، نمیتواند برخوردی عادی باشد زیرا انگار جنس آگاهی و تفکر آنها از یک نوع نیست. ما این موضوع را در تلاش برای برقراری ارتباط بین انسانهای فضایی و دانشمندان از طریق ایجاد نور و آوا شاهد هستیم. اما در همین صحنه طنزی نیز وجود دارد. دانشمندان چندان در برقراری ارتباط موفق نیستند و ارتباط آنها از این آواهای نوری و صداهای موسیقیایی فراتر نمیرود. ارتباط و تعامل نزدیک به شیوه دیگری رخ میدهد؛ ارتباطی که توضیح آن اصلا مقدور نیست. نوعی الهام که مبنای آن باید فراتر از درک انسان باشد. موضوعی بسیار مهم که از جنبه مطالعات «ستی» یا همان جستوجو برای تمدنهای فرازمینی قابل تحلیل است. ستی تا مدتهای دراز بر اساس جستوجوی پیامهای کیهانی به وسیله رادیوتلسکوپها انجام میشده است. دانشمندان با جستوجو در فضا به دنبال پیامهای احتمالیای بودهاند که بیگانگان برای ما ارسال کردهاند. این نوع جستوجو از این تفکر برمیآید که ما شیوه فکری بیگانگان را شبیه خودمان میدانستیم؛ واقعیتی که اکنون در پژوهشهای ستی زیر سؤال رفته است. اکنون دانشمندان به دنبال این هستند شیوه تفکر بیگانگانی که احتمالا تمدنی بسیار پیشرفتهتر از ما دارند را درک کنند. این موضوع عمیقا مورد توجه قرار گرفته که بیگانگان فضایی شاید از روشهایی برای تماس استفاده کنند که به هیچ وجه قابل درک و توضیح برای ما نباشد دقیقا مانند روشی که اسپیلبرگ در فیلم خود به تصویر میکشد. این فیلم گرچه قدیمی است، اما ارزش دیدن را دارد؛ فیلمی که روابط جدیدی را در عرصه کیهانی توضیح میدهد.
استیون اسپیلبرگ یکی از نوابغ و استادان بلامنازع در عرصه فیلمسازی است. همه فیلمهای او شاهکاری به شمار میآید و هر یک نهفقط تحولی در عالم سینما، بلکه در بیان حقایق و تفکراتی است که میتواند انسان را عمری به خود مشغول دارد. دو فیلم او یعنی «برخورد نزدیک از نوع سوم» و «فرازمینی» فیلمهایی هستند که به موضوع بحثهای ما مرتبط هستند و این یادداشت و یادداشت بعدی به بررسی این دو فیلم اختصاص داده خواهد شد. اما از خوانندگان دعوت میکنم همه فیلمهای اسپیلبرگ را ببینند. از «گزارش اقلیت» و «هوش مصنوعی» گرفته تا «فهرست شیندلر» همه و همه به عمیقترین مفاهیم انسانی میپردازند. اسپیلبرگ در عین حال نشان داده است اولویتهای زمانه خود را میشناسد. فیلمی همچون «هوش مصنوعی» بسیار زودتر از هر کسی به بحث درباره پدیدهای میپردازد که اکنون دغدغه همه متفکران است. فیلم «برخورد نزدیک از نوع سوم» ششمین فیلم اسپیلبرگ و محصول سال 1977 است. او که با فیلم «آروارهها» به موفقیت بزرگی در گیشه دست یافته بود، در این فیلم به تجربه متفاوتی دست میزند. باید توجه داشت در زمان ساخت این فیلم گزارشهای زیادی از گوشه و کنار دنیا مبنی بر دیدن یوفوها و ارتباط با بیگانگان فضایی منتشر میشد. خیلی از این گزارشها از ربودن آدمیان نیز صحبت میکرد. اما اسپیلبرگ گرچه محوریت بحث خود را همین یوفوها و مشاهده آنها میگذارد، اما کمی عمیقتر رفته و نوعی ارتباط کیهانی را بین انسانهای فضایی و انسانهای زمینی توصیف میكند؛ ارتباطی که مهمترین پیام این فیلم به شمار میآید. فیلم با گزارشاتی از دیدن یوفوها شروع میشود؛ گزارشاتی که دانشمندان در پی درک حقیقت آن هستند و دانشمندی فرانسوی مسئول رمزگشایی و بررسی آنها میشود. اما در ورای این جستوجوی علمی، نوعی رابطه الهامآمیز و عجیب بین این موجودات فضایی و انسانهای زمینی اتفاق میافتد. دانشمند فرانسوی پیامی بهصورت موسیقی دریافت میکند که مختصات منطقهای را که قرار است فضاییها در آنجا به دیدار آدمیان بیایند، اعلام میكند. از سوی دیگر، چند نفر از مردم عادی در الهامات عجیب خود متوجه همان مکان میشوند. آن مکان که اکنون منطقه ممنوعه اعلام شده، کوهی است که بهشدت از سوی ارتش و دانشمندان تحت نظر قرار گرفته است. اما این باعث نمیشود جیلیان و روی -دو نفر از قهرمانان اصلی فیلم- خود را به آنجا نرسانند؛ مکانی که قرار است دیداری بین انسانها و فرازمینیها اتفاق بیفتد؛ دیداری که در قاموس یوفوشناسی با عنوان «برخورد نزدیک از نوع سوم» شناخته میشود. وقتی فرازمینیها به مکان مورد نظر میرسند، نوعی ارتباط آوایی و موسیقیایی بین آنها و انسانها برقرار میشود. سپس آنها با دوستی تمام، داوطلبانی را سوار بر یوفو کرده و با خود میبرند. هیچگونه تهدید و آدمربایی رخ نمیدهد، بلکه ارتباطی عمیق بین انسانهای زمینی و فضایی برقرار میشود و اینگونه آنها مجذوب هم میشوند. «برخورد نزدیک از نوع سوم» بیان یک ارتباط کیهانی و فراتر از ذهنیت محدود انسانها با هم است. در فیلم اینطور به نظر میرسد که برقراری ارتباط بین انسانهای فضایی و زمینی، نمیتواند برخوردی عادی باشد زیرا انگار جنس آگاهی و تفکر آنها از یک نوع نیست. ما این موضوع را در تلاش برای برقراری ارتباط بین انسانهای فضایی و دانشمندان از طریق ایجاد نور و آوا شاهد هستیم. اما در همین صحنه طنزی نیز وجود دارد. دانشمندان چندان در برقراری ارتباط موفق نیستند و ارتباط آنها از این آواهای نوری و صداهای موسیقیایی فراتر نمیرود. ارتباط و تعامل نزدیک به شیوه دیگری رخ میدهد؛ ارتباطی که توضیح آن اصلا مقدور نیست. نوعی الهام که مبنای آن باید فراتر از درک انسان باشد. موضوعی بسیار مهم که از جنبه مطالعات «ستی» یا همان جستوجو برای تمدنهای فرازمینی قابل تحلیل است. ستی تا مدتهای دراز بر اساس جستوجوی پیامهای کیهانی به وسیله رادیوتلسکوپها انجام میشده است. دانشمندان با جستوجو در فضا به دنبال پیامهای احتمالیای بودهاند که بیگانگان برای ما ارسال کردهاند. این نوع جستوجو از این تفکر برمیآید که ما شیوه فکری بیگانگان را شبیه خودمان میدانستیم؛ واقعیتی که اکنون در پژوهشهای ستی زیر سؤال رفته است. اکنون دانشمندان به دنبال این هستند شیوه تفکر بیگانگانی که احتمالا تمدنی بسیار پیشرفتهتر از ما دارند را درک کنند. این موضوع عمیقا مورد توجه قرار گرفته که بیگانگان فضایی شاید از روشهایی برای تماس استفاده کنند که به هیچ وجه قابل درک و توضیح برای ما نباشد دقیقا مانند روشی که اسپیلبرگ در فیلم خود به تصویر میکشد. این فیلم گرچه قدیمی است، اما ارزش دیدن را دارد؛ فیلمی که روابط جدیدی را در عرصه کیهانی توضیح میدهد.