مشروطه دور از مرکز
کتاب «ايران بين ناسيوناليسم اسلامي و سکولاريسم» نوشته ونسا مارتين به رابطه و كشمكش بين مذهب و سكولاريسم در انقلاب مشروطه ميپردازد. از اين كتاب اخيرا دو ترجمه فارسي منتشر شده، يكي به ترجمه غلامرضا علیبابایی در نشر اختران و ديگري به ترجمه محمدابراهیم فتاحی در نشر ني. نشست نقد و بررسی این کتاب با یادی از مترجم کتاب زندهیاد غلامرضا علیبابایی در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد. در این نشست حمید احمدی، رضا مختاریاصفهانی و حسینعلی نوذری سخنرانی کردند. در ادامه گزیدهای از سخنان احمدی و نوذری را به نقل از ایبنا میخوانید:
احمدی: شریعتی نمونهای از ناسیونالیسم اسلامی
یکی از نقاط قوت کتاب این است که نویسنده در بررسی واقعه مشروطه بر شهرهایی تاکید دارد که کمتر مورد توجه بوده است. پژوهشگران درباره انقلاب مشروطه به تهران و تبریز بیشتر توجه کردهاند و منابع مهمی در این زمینه داریم اما درباره کردستان، کرمانشاه، خوزستان و استانهای دور از مرکز کمتر کتاب مستقلی نوشته شده است. مارتین درباره بوشهر بحثهای جالبتوجهی مطرح میکند و میگوید بوشهریها تمایلی به مرکز نداشتند و این مساله بسیار مبهم ارائه میشود. در بوشهر به چهار عنصر قدرت اشاره میکند، دریابیگی، حاکم بنادر، نمایندگان مقیم و گمرکات و بسیار مبهم به آنها میپردازد، این مسائل نیاز به توضیح بیشتری دارد. بازه زمانی منتخب ونسا مارتین بسیار محدود است و به دو سال اول مشروطه پرداخته و هنگامی که مجلس بمباران میشود مطالب کتاب نیز به پایان میرسد. او باید به بازتاب انقلاب مشروطه طی ده سال میپرداخت، چون در این بازه برای بوشهریها حضور در مرکز چندان مهم نبود. کتاب نشان میدهد پیش از مشروطه خیزش عظیمی بین مردم وجود داشته و سلطه اقتصاد خارجی بهویژه واردات پررنگ بوده است.
نقطه قوت کتاب این است که به شهرهای دور از مرکز میپردازد. مارتین موشکافانه با استفاده از منابع دستاول و دادههای فراوان طرح بحث میکند. این کتاب پر از داده و اطلاعات است. البته نویسنده نمیگوید منظور او از ناسیونالیسم اسلامی چیست. او تعریفی در این زمینه ارائه نمیدهد. همچنین از سکولاریسم نیز تعریف درست و دقیقی ندارد. مارتین مدام به سکولاریسم اشاره میکند اما بهجز یکی دو نفر مانند تقیزاده اشارهای به سایر صاحبنظران در این زمینه نمیکند. او همچنین توضیحی درباره ناسیونالیسم اسلامی ندارد. در این زمینه تنها میتوان به اقبال لاهوری اشاره کرد که به صورت غیرمستقیم به ناسیونالیسم اسلامی اشاره میکند. ناسیونالیسم اسلامی در ایران بیشتر در جریانهای ملی- مذهبی نمود پیدا کرده است. علی شریعتی نمونهای در زمینه ناسیونالیسم اسلامی است. وی همچنین کتابی دارد که به بازشناسی هویت ایرانی- اسلامی میپردازد که تاکید بر تشیع و بسیج ملی دارد. مارتین سکولاریسم را نیز معنا نکرده است. او همچنین از اسلامگرایی بحث میکند و اینکه اسلامگرایی در ایران دوره مشروطه چیست؟ مفهوم دولت اسلامی مدرن در این عنوان نمیگنجد. مارتین به دعوای
مشروطه و مشروعه میپردازد. این دعوا بیشتر در تهران مطرح بوده است و شیخ فضلالله نوری در اکناف و اطراف چندان مورد توجه نبوده و بسیاری از روش وی انتقاد کردهاند. نویسنده نشان میدهد در اصفهان بحثهای مذهبی و محلیگرایی پررنگ بوده، در تبریز وجه سکولار و مبارزه طبقاتی و رادیکال، در شیراز تعادلی در این زمینه به چشم میخورد و بوشهر نیز از دید اقتصادی و تجارت در انقلاب مشروطه تاثیر داشته است. همچنین تاکید بر روزنامههای محلی، مظفری، حبلالمتین و کلکته بوده است.
نوذری: نگاه شتابزده مارتین
پیشتر در مقالهای به این مساله پرداخته بودم که مارتین هیچ تصویری از مفهوم مدرنیسم ارائه نمیدهد اما در این کتاب یک فصل اساسی را به چارچوبهای روششناختی اختصاص میدهد. گرچه اینجا هم شتابزده و گذرا به مفاهیم پرداخته است. در این کتاب در مورد ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم مفهومپردازی دقیقی نمیشود. سکولاریسم فراتر از چیزی است که مارتین طرح میکند، زیرا این مفهوم در دوره باستان، در قرون 4 و 5 میلادی، وجود داشته است. کتاب مارتین به لحاظ آکادمیک ارزشمند است و منابع بسیار زیادی را در نظر گرفته و این منابع را با دقت و وسواس از نظر میگذراند. وی به واقعنگاری و جزئیات سرگرم میشود و از کلیات غافل میماند. در تاریخنگاری سنتی و کلان نمیبینیم که این مقولات محلی از اعراب داشته باشند. واقعههای تاریخی را حکام و ثروتمندان میسازند و اشارهها وافی است اما کافی نیست. مارتین به حوزههایی که تاکنون در سایر تاریخها مغفول مانده پرداخته است. در اکثر تاریخنگاری مشروطه نقش برخی لایهها مغفول مانده است. مارتین به لایههایی که در مشروطه نقش داشتهاند اشارههای کوتاه و گذرا کرده است. نویسنده به انجمن تبریز اشارهای نمیکند و
اینکه در انجمن چه کسانی حضور دارند؟ رادیکالیسم تبریزیها در چیست؟ شاخصه این کتاب تمرکز مارتین بر شهرهایی است که تاکنون به آنها پرداخته نشده. همچنین نقش ماورای قفقاز اعم از سوسیالیستها و کارگرانی که از مناطق نفتخیز بودند، چپها و غیرچپها در این کتاب مطرح شده است. باید علل و انگیزههای اصلی مشروطهخواهان تشریح میشد. نفی استبداد تنها جریانی است که در تاریخ ایران نهادینه شده و دلیل اصلی مشروطهخواهان مبارزه با استبداد بوده است.
کتاب «ايران بين ناسيوناليسم اسلامي و سکولاريسم» نوشته ونسا مارتين به رابطه و كشمكش بين مذهب و سكولاريسم در انقلاب مشروطه ميپردازد. از اين كتاب اخيرا دو ترجمه فارسي منتشر شده، يكي به ترجمه غلامرضا علیبابایی در نشر اختران و ديگري به ترجمه محمدابراهیم فتاحی در نشر ني. نشست نقد و بررسی این کتاب با یادی از مترجم کتاب زندهیاد غلامرضا علیبابایی در سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب برگزار شد. در این نشست حمید احمدی، رضا مختاریاصفهانی و حسینعلی نوذری سخنرانی کردند. در ادامه گزیدهای از سخنان احمدی و نوذری را به نقل از ایبنا میخوانید:
احمدی: شریعتی نمونهای از ناسیونالیسم اسلامی
یکی از نقاط قوت کتاب این است که نویسنده در بررسی واقعه مشروطه بر شهرهایی تاکید دارد که کمتر مورد توجه بوده است. پژوهشگران درباره انقلاب مشروطه به تهران و تبریز بیشتر توجه کردهاند و منابع مهمی در این زمینه داریم اما درباره کردستان، کرمانشاه، خوزستان و استانهای دور از مرکز کمتر کتاب مستقلی نوشته شده است. مارتین درباره بوشهر بحثهای جالبتوجهی مطرح میکند و میگوید بوشهریها تمایلی به مرکز نداشتند و این مساله بسیار مبهم ارائه میشود. در بوشهر به چهار عنصر قدرت اشاره میکند، دریابیگی، حاکم بنادر، نمایندگان مقیم و گمرکات و بسیار مبهم به آنها میپردازد، این مسائل نیاز به توضیح بیشتری دارد. بازه زمانی منتخب ونسا مارتین بسیار محدود است و به دو سال اول مشروطه پرداخته و هنگامی که مجلس بمباران میشود مطالب کتاب نیز به پایان میرسد. او باید به بازتاب انقلاب مشروطه طی ده سال میپرداخت، چون در این بازه برای بوشهریها حضور در مرکز چندان مهم نبود. کتاب نشان میدهد پیش از مشروطه خیزش عظیمی بین مردم وجود داشته و سلطه اقتصاد خارجی بهویژه واردات پررنگ بوده است.
نقطه قوت کتاب این است که به شهرهای دور از مرکز میپردازد. مارتین موشکافانه با استفاده از منابع دستاول و دادههای فراوان طرح بحث میکند. این کتاب پر از داده و اطلاعات است. البته نویسنده نمیگوید منظور او از ناسیونالیسم اسلامی چیست. او تعریفی در این زمینه ارائه نمیدهد. همچنین از سکولاریسم نیز تعریف درست و دقیقی ندارد. مارتین مدام به سکولاریسم اشاره میکند اما بهجز یکی دو نفر مانند تقیزاده اشارهای به سایر صاحبنظران در این زمینه نمیکند. او همچنین توضیحی درباره ناسیونالیسم اسلامی ندارد. در این زمینه تنها میتوان به اقبال لاهوری اشاره کرد که به صورت غیرمستقیم به ناسیونالیسم اسلامی اشاره میکند. ناسیونالیسم اسلامی در ایران بیشتر در جریانهای ملی- مذهبی نمود پیدا کرده است. علی شریعتی نمونهای در زمینه ناسیونالیسم اسلامی است. وی همچنین کتابی دارد که به بازشناسی هویت ایرانی- اسلامی میپردازد که تاکید بر تشیع و بسیج ملی دارد. مارتین سکولاریسم را نیز معنا نکرده است. او همچنین از اسلامگرایی بحث میکند و اینکه اسلامگرایی در ایران دوره مشروطه چیست؟ مفهوم دولت اسلامی مدرن در این عنوان نمیگنجد. مارتین به دعوای
مشروطه و مشروعه میپردازد. این دعوا بیشتر در تهران مطرح بوده است و شیخ فضلالله نوری در اکناف و اطراف چندان مورد توجه نبوده و بسیاری از روش وی انتقاد کردهاند. نویسنده نشان میدهد در اصفهان بحثهای مذهبی و محلیگرایی پررنگ بوده، در تبریز وجه سکولار و مبارزه طبقاتی و رادیکال، در شیراز تعادلی در این زمینه به چشم میخورد و بوشهر نیز از دید اقتصادی و تجارت در انقلاب مشروطه تاثیر داشته است. همچنین تاکید بر روزنامههای محلی، مظفری، حبلالمتین و کلکته بوده است.
نوذری: نگاه شتابزده مارتین
پیشتر در مقالهای به این مساله پرداخته بودم که مارتین هیچ تصویری از مفهوم مدرنیسم ارائه نمیدهد اما در این کتاب یک فصل اساسی را به چارچوبهای روششناختی اختصاص میدهد. گرچه اینجا هم شتابزده و گذرا به مفاهیم پرداخته است. در این کتاب در مورد ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم مفهومپردازی دقیقی نمیشود. سکولاریسم فراتر از چیزی است که مارتین طرح میکند، زیرا این مفهوم در دوره باستان، در قرون 4 و 5 میلادی، وجود داشته است. کتاب مارتین به لحاظ آکادمیک ارزشمند است و منابع بسیار زیادی را در نظر گرفته و این منابع را با دقت و وسواس از نظر میگذراند. وی به واقعنگاری و جزئیات سرگرم میشود و از کلیات غافل میماند. در تاریخنگاری سنتی و کلان نمیبینیم که این مقولات محلی از اعراب داشته باشند. واقعههای تاریخی را حکام و ثروتمندان میسازند و اشارهها وافی است اما کافی نیست. مارتین به حوزههایی که تاکنون در سایر تاریخها مغفول مانده پرداخته است. در اکثر تاریخنگاری مشروطه نقش برخی لایهها مغفول مانده است. مارتین به لایههایی که در مشروطه نقش داشتهاند اشارههای کوتاه و گذرا کرده است. نویسنده به انجمن تبریز اشارهای نمیکند و
اینکه در انجمن چه کسانی حضور دارند؟ رادیکالیسم تبریزیها در چیست؟ شاخصه این کتاب تمرکز مارتین بر شهرهایی است که تاکنون به آنها پرداخته نشده. همچنین نقش ماورای قفقاز اعم از سوسیالیستها و کارگرانی که از مناطق نفتخیز بودند، چپها و غیرچپها در این کتاب مطرح شده است. باید علل و انگیزههای اصلی مشروطهخواهان تشریح میشد. نفی استبداد تنها جریانی است که در تاریخ ایران نهادینه شده و دلیل اصلی مشروطهخواهان مبارزه با استبداد بوده است.