آینه
دنیای اقتصاد
شیوع ویروسها؛ چالش جدید شهرها
محمد سالاری: ... عملیات قرنطینهکردن شهرها تا پیش از این با انتقاداتی مواجه شده بود. از جمله اینکه این راهکار قابلیت اجرائی پایینی دارد و از دیگر سو جریان کمکرسانی را نیز کند میکند. تجربه اخیر چین اما نشان داد این کشور توانسته این سیاست را به شکل مؤثری به کار بگیرد، بدون آنکه جریان کمکرسانی را به مناطق درگیر بیماری مختل کند. گرچه قضاوت درباره عملکرد دولت چین در کنترل بحران کرونا و بهکارگیری سیاست قرنطینه شهرها هنوز زود است و نیاز به بررسیهای بیشتر دارد، اما آنچه مشخص است این است که اعمال قرنطینه بر شهرها آنچنان که چین به آن عمل کرد، مختص این کشور است و دیگر کشورها قادر به اجرای این سیاست به این کیفیت نیستند. دلیلش هم در نوع حکومت چین و ساختار مدیریت شهری آن است. چنان که میدانیم حکومت چین تمرکزگرا و تکحزبی است. عمده سازمانهای خدماتدهنده در اختیار دولت هستند و تحت فرماندهی واحد عمل میکنند... میتوان گفت سیاست تمرکززدایی و محلهگرایی (بهویژه اگر همراه با هوشمندسازی شهر باشد) میتواند پاسخی از سوی برنامهریزی علمی و طراحی شهری به چالش شیوع بیماریهای مسری در شهرها باشد؛ بدون آنکه مجبور شویم کل
شهر را قرنطینه کنیم.
کیهان
دوم اسفند «مجلس مقاومت»
سعدالله زارعی: ... پیروزی قاطع طرفداران مقاومت و از جمله، «محمدباقر قالیباف»، برای مردم منطقه یک پیام مهمی نیز بههمراه آورد و آن، اینکه یک شخصیت همسو با قاسم سلیمانی در انتخابات ایران به بیشترین آرا دست پیدا کرده است. البته نمیخواهیم درباره قالیباف اغراق کنیم و ایشان را در تراز سردار سلیمانی قرار دهیم. پیام پیروزی طرفداران مقاومت، بهخصوص پس از شهادت مظلومانه سردار سلیمانی به دست آمریکا که یک نوعی افسردگی را در منطقه پدید آورده بود، روح تازهای به حساب میآمد که در کالبد نظام دمیده شده است و از رویکرد قاطع ملت به نامزدهای طرفدار مقاومت خبر میداد. پیروزی قاطع اصولگرایان حامی مقاومت در انتخابات تهران و بسیاری از استانها و شهرهای دیگر کشور حاکی از آن بود که روال جاری در ایران پس از یک دوره هشتساله در حال بازگشت به مدار اصلی خود است.
ایران
نگرانی خیر، حساسیت بله
آیا باید مردم را نسبت به ویروس کرونا نگران کرد یا از نگرانی درآورد؟ آیا حساسیتهای مردم درباره این پدیده یکسان و مشابه است؟ سیاست کلی حکومت و رسانهها چه باید باشد؟ اولین نکتهای که باید رعایت کرد، اطلاعرسانی صحیح است، چه درباره نحوه برخورد با پدیده و رعایت اصول بهداشتی و چه در زمینه آمارها و اطلاعات آن. دراینباره وزارت بهداشت باید سیاست اطلاعرسانی خود را تکمیل کند. همه میدانیم که تعداد مبتلایان به ایدز در ایران حدود ۴۰ هزار نفر است. این آمار ثبتشده و رسمی است، ولی کارشناسان یقین دارند که ۶۰ تا ۷۰ درصد افراد مبتلا به ایدز در این آمار نیستند یا تشخیص داده نشدهاند یا مراجعه نکردهاند... نکته دوم تعیین مسئله محوری کرونا است. مسئله کرونا حداقل در مراحل اول درمان آن یا میزان مرگومیر نیست، بلکه مسئله اصلی جلوگیری از اشاعه آن است... نکته سوم این است که میان حساسیت و ترس فاصله بزرگی است. ترس از عوامل منفی در مبارزه با این بیماری است. اتفاق نظر وجود دارد که ترس و نگرانی و نیز تخلیه روانی، موجب تضعیف سیستم دفاعی بدن میشود و تلفات را بیشتر میکند. ولی حساسیتداشتن چنین نیست. یک امر لازم است.
جوان
چرا حوصلهمان سر میرود؟
«سررفتن حوصله» نشانهای از کاهش ظرفیتهای وجودی است. شوپنهاور در قرن نوزدهم در کتاب «در باب حکمت زندگی» پیشبینی میکند که تا پایان قرن بیستم در پی کاهش تدریجی ظرفیتهای وجودی و درونی، آدمها کمحوصلهتر میشوند... اگر بخواهیم مفهوم «حوصلهام سر رفته» را بیشتر واکاویم، میتوانیم به کتاب لارس اسونسن تحت عنوان «فلسفه ملال» (ترجمه افشین خاکباز) مراجعه کنیم... از مباحث اسونسن میتوان استنباط کرد که «ملال» یا «سررفتن حوصله» نوعی فرهنگ است که فقدان معنای شخصی در زندگی را بر ما آدمها تحمیل میکند. به تعبیر اسونسن «ملال» برچسب سفیدی است که آدمی بر روی هر چیزی که نتواند توجه و علاقهاش را برانگیزاند و جلب کند، الصاق میکند... بیحوصلگی بیان دیگری از فقدان کیفیت است... «ملال» همچنین ممکن است از «ازخودبیگانگی» سرچشمه گیرد. گاهی با زمان، مکان و فعالیتی که انجام میدهیم هیچ نوع پیوند وجودی و اصیلی برقرار نمیکنیم. گویی ما را به زور به آن کار یا حضور در آن موقعیت واداشتهاند... در کنار توصیف ملال باید به این بیندیشیم که چگونه باید با آن مواجه شویم... چیزی که میتواند ملال را کاهش دهد، تلاش ما برای خودشکوفایی است. ما باید تلاش کنیم تا زندگی برایمان جالب شود... چیزی که ما را از ملال و بیحوصلگی آزاد میکند قبول مسئولیت است.
دنیای اقتصاد
شیوع ویروسها؛ چالش جدید شهرها
محمد سالاری: ... عملیات قرنطینهکردن شهرها تا پیش از این با انتقاداتی مواجه شده بود. از جمله اینکه این راهکار قابلیت اجرائی پایینی دارد و از دیگر سو جریان کمکرسانی را نیز کند میکند. تجربه اخیر چین اما نشان داد این کشور توانسته این سیاست را به شکل مؤثری به کار بگیرد، بدون آنکه جریان کمکرسانی را به مناطق درگیر بیماری مختل کند. گرچه قضاوت درباره عملکرد دولت چین در کنترل بحران کرونا و بهکارگیری سیاست قرنطینه شهرها هنوز زود است و نیاز به بررسیهای بیشتر دارد، اما آنچه مشخص است این است که اعمال قرنطینه بر شهرها آنچنان که چین به آن عمل کرد، مختص این کشور است و دیگر کشورها قادر به اجرای این سیاست به این کیفیت نیستند. دلیلش هم در نوع حکومت چین و ساختار مدیریت شهری آن است. چنان که میدانیم حکومت چین تمرکزگرا و تکحزبی است. عمده سازمانهای خدماتدهنده در اختیار دولت هستند و تحت فرماندهی واحد عمل میکنند... میتوان گفت سیاست تمرکززدایی و محلهگرایی (بهویژه اگر همراه با هوشمندسازی شهر باشد) میتواند پاسخی از سوی برنامهریزی علمی و طراحی شهری به چالش شیوع بیماریهای مسری در شهرها باشد؛ بدون آنکه مجبور شویم کل
شهر را قرنطینه کنیم.
کیهان
دوم اسفند «مجلس مقاومت»
سعدالله زارعی: ... پیروزی قاطع طرفداران مقاومت و از جمله، «محمدباقر قالیباف»، برای مردم منطقه یک پیام مهمی نیز بههمراه آورد و آن، اینکه یک شخصیت همسو با قاسم سلیمانی در انتخابات ایران به بیشترین آرا دست پیدا کرده است. البته نمیخواهیم درباره قالیباف اغراق کنیم و ایشان را در تراز سردار سلیمانی قرار دهیم. پیام پیروزی طرفداران مقاومت، بهخصوص پس از شهادت مظلومانه سردار سلیمانی به دست آمریکا که یک نوعی افسردگی را در منطقه پدید آورده بود، روح تازهای به حساب میآمد که در کالبد نظام دمیده شده است و از رویکرد قاطع ملت به نامزدهای طرفدار مقاومت خبر میداد. پیروزی قاطع اصولگرایان حامی مقاومت در انتخابات تهران و بسیاری از استانها و شهرهای دیگر کشور حاکی از آن بود که روال جاری در ایران پس از یک دوره هشتساله در حال بازگشت به مدار اصلی خود است.
ایران
نگرانی خیر، حساسیت بله
آیا باید مردم را نسبت به ویروس کرونا نگران کرد یا از نگرانی درآورد؟ آیا حساسیتهای مردم درباره این پدیده یکسان و مشابه است؟ سیاست کلی حکومت و رسانهها چه باید باشد؟ اولین نکتهای که باید رعایت کرد، اطلاعرسانی صحیح است، چه درباره نحوه برخورد با پدیده و رعایت اصول بهداشتی و چه در زمینه آمارها و اطلاعات آن. دراینباره وزارت بهداشت باید سیاست اطلاعرسانی خود را تکمیل کند. همه میدانیم که تعداد مبتلایان به ایدز در ایران حدود ۴۰ هزار نفر است. این آمار ثبتشده و رسمی است، ولی کارشناسان یقین دارند که ۶۰ تا ۷۰ درصد افراد مبتلا به ایدز در این آمار نیستند یا تشخیص داده نشدهاند یا مراجعه نکردهاند... نکته دوم تعیین مسئله محوری کرونا است. مسئله کرونا حداقل در مراحل اول درمان آن یا میزان مرگومیر نیست، بلکه مسئله اصلی جلوگیری از اشاعه آن است... نکته سوم این است که میان حساسیت و ترس فاصله بزرگی است. ترس از عوامل منفی در مبارزه با این بیماری است. اتفاق نظر وجود دارد که ترس و نگرانی و نیز تخلیه روانی، موجب تضعیف سیستم دفاعی بدن میشود و تلفات را بیشتر میکند. ولی حساسیتداشتن چنین نیست. یک امر لازم است.
جوان
چرا حوصلهمان سر میرود؟
«سررفتن حوصله» نشانهای از کاهش ظرفیتهای وجودی است. شوپنهاور در قرن نوزدهم در کتاب «در باب حکمت زندگی» پیشبینی میکند که تا پایان قرن بیستم در پی کاهش تدریجی ظرفیتهای وجودی و درونی، آدمها کمحوصلهتر میشوند... اگر بخواهیم مفهوم «حوصلهام سر رفته» را بیشتر واکاویم، میتوانیم به کتاب لارس اسونسن تحت عنوان «فلسفه ملال» (ترجمه افشین خاکباز) مراجعه کنیم... از مباحث اسونسن میتوان استنباط کرد که «ملال» یا «سررفتن حوصله» نوعی فرهنگ است که فقدان معنای شخصی در زندگی را بر ما آدمها تحمیل میکند. به تعبیر اسونسن «ملال» برچسب سفیدی است که آدمی بر روی هر چیزی که نتواند توجه و علاقهاش را برانگیزاند و جلب کند، الصاق میکند... بیحوصلگی بیان دیگری از فقدان کیفیت است... «ملال» همچنین ممکن است از «ازخودبیگانگی» سرچشمه گیرد. گاهی با زمان، مکان و فعالیتی که انجام میدهیم هیچ نوع پیوند وجودی و اصیلی برقرار نمیکنیم. گویی ما را به زور به آن کار یا حضور در آن موقعیت واداشتهاند... در کنار توصیف ملال باید به این بیندیشیم که چگونه باید با آن مواجه شویم... چیزی که میتواند ملال را کاهش دهد، تلاش ما برای خودشکوفایی است. ما باید تلاش کنیم تا زندگی برایمان جالب شود... چیزی که ما را از ملال و بیحوصلگی آزاد میکند قبول مسئولیت است.