سرنخ در دانشگاههای هنر
تورج صابریوند
در بازگشت به اندیشههای اندیشمندانی از شیلر تا بوردیو که در نوشتههای پیشین این ستون آمده، سلیقه جمعی ما، تابع زندگی روزمره ماست و زندگی روزمره ما پر از اشیا و اشکال است؛ اشیا و اشکالی که سلیقه ما را میسازند؛ از تابلوها و تبلیغات شهری تا مبلمان شهری و خانگی، لباسهای خودمان و دیگران، معماری ادارات و مراکز خرید و خانهها و بستهبندیهایی که هر روز باز میکنیم، در سطلهای زباله پرتاپ میکنیم اما اثرش در چشم و ذهن سلیقه ما میماند. پس ضروری است برای فهمیدن کیفیت سلیقه جمعی یک جامعه سراغ دانشگاههایی برویم که مسئول آموزش آدمهایی است که تولید این اشیا و اشکال را بر عهده دارند.
این رشتهها همان رشتههای دیزاین* هستند که به اشتباه در دانشگاههای هنر قرار گرفتهاند؛ اشتباهی که از یک قرن پیش در باهاوس شروع شد و به اشتباه مصطلحی در سراسر جهان تبدیل شد. بعدها بسیاری از دانشگاهها رویکردهای آموزشی آن رشتهها را تغییر دادند و بعضی دانشکدههای دیزاین را از دانشکدههای هنر جدا کردند. هنوز بسیاری نهتنها هیچ تغییری نکردهاند و در همان سالهای باهاوس ماندهاند، بعضیها هم هنوز به خود باهاوس نیز نرسیدهاند! بیداوری اینکه نسبت دانشگاههای ایرانی در رشتههای دیزاین با باهاوس چیست، عجالتا همان رشتههای معماری، گرافیک، طراحی صنعتی، طراحی لباس و... مورد توجه این نوشته است. برای داوری سلیقه دانشگاهها میتوان سراغ ژوژمانهای این رشتهها رفت. ژوژمان همان Judgment در معنای داوری است. انتخاب ژوژمان برای کار ما هم با مسماست، یعنی درخور نامی که به او دادهاند هست. ژوژمانها جلساتی هستند که در پایانترمها در کلاسهای درس دانشگاههای هنر برگزار میشود و دانشجویان آثاری را که در طول چند ماه یک ترم به همراهی و راهنمایی استادانشان ساختهاند، به نمایش میگذارند تا خود همان استادان کارهایی را که خودشان
راهنمایی کردهاند، به داوری بنشینند. از طنز ماجرا بگذریم. گرچه به نظر میرسد که این ژوژمانها محل خوبی برای داوری استادان است، تا داوریشان کنیم که در چند ماه گذشته چطور توانستهاند دانشجویان را آموزش دهند و آنها را چطور از حالت قبل به حالت جدید تبدیل کنند، اما این نوشته ژوژمانها را نه به داوری دانشجویان و نه به داوری استادان که به داوری سلیقه دانشگاهها به نقد مینشیند. ژوژمانها برای دانشجویان رشتههای دیزاین یعنی دقیقه 90، یعنی تأخیر، یعنی شببیداری. چنین وضعیتی، نه بینظمی ژوژمان را که بینظمی چهار ماه گذشته را نشان میدهد. عادتی است که در تمام ترمها تکرار میشود و عادتی که در دانشگاه تمرین میشود و بعد تبدیل به عادت حرفهای و کاری آنها میشود و در تجربهها و پروژههای کاری عین به عین به مدت سالهای طولانی تکرار میشود. نتیجه این شده است که همه پذیرفتهاند معمارها و گرافیستها و طراحها آدمهای «بینظمی» هستند، عجبا که خودشان هم چنین معلولیتی را به عنوان ویژگی طبیعی خود به رسمیت شناختهاند؛ بینظمیای که نه ماهیت کار هنر یا دیزاین بلکه حاصل آموزش غلط است. آشکار است که در بینظمی نه هیچ اندیشه جدیای
شکل میگیرد، نه آموخته میشود و نه سلیقهای ساخته میشود. بینظمی کرونای کشنده همهچیز است از جمله سلیقه. در مورد ژوژمانها هم چنین است. با وجود اینکه آثاری که ژوژمان میشوند، هم به دور از سلیقه بازار هستند، هم از سفارشدهندههای بدسلیقه در اماناند و علیرغم اینکه راهنمای دانشجویان استادان دانشگاههای هنر هستند و نه مدیران دولتی یا شرکتهای خصوصی بدسلیقه و با اینکه موضوعها و سوژهها را هم خود دانشجویان یا استادانشان تعیین کردهاند، آنچه میبینیم کارها و ارائههای شلخته، آثاری بیجسارت، بیسلیقه، سهلانگار و ناشیانه است. دانشجویان جوان و جسوری که درگیر معادلات بازاری نیستند، در محیط دانشگاه هنر هستند، همراهانشان استادان دانشگاههای هنرند، فرصتی چهارماهه برای ژوژمان دارند و حاصل کارشان چنین بیسلیقه است و سالها در دانشگاهها چنین وضعیتی را زندگی میکنند، میتوان حدس زد که بعد از ورود به بازار چه چیزی را و چگونه دیزاین میکنند. دانشگاههای هنر یا چنان بیسلیقهاند که نمیدانند بیسلیقهاند، یا چنان سربههوا که به سلیقهشان نگاهی هم نمیکنند. اولی فسخ سلیقه دانشگاه است و دومی فسخ صلاحیت دانشگاه.
هر کدام باشد بخش مهمی از تقصیر بیسلیقگی کشور بر گردن دانشگاههای هنر است. دانشجویان هم قربانیهای معصوم دانشگاهها نیستند، دانشجویان همدست دانشگاهها و همدست بیسلیقگی جامعهاند. اگر دانشگاهها خوابزدهاند، دانشجوها که زندهترند بیدار شوند. اگر استادها خستهاند، دانشجویان باید خودشان، خودشان را نجات دهند. دانشجویان زندانی دانشگاهها نیستند، عابران پیاده دانشگاهها هستند. اگر دانشگاه راه نجاتی نیست، راه نجات دیگری را برای خودشان و برای جامعه باید پیدا کنند.
* از آنجا که «طراحی» معادل فارسی Drawing است و از Design معنای دیگری جز Drawing مراد است، پس در متنهای فارسی Design را دیزاین مینویسیم.
در بازگشت به اندیشههای اندیشمندانی از شیلر تا بوردیو که در نوشتههای پیشین این ستون آمده، سلیقه جمعی ما، تابع زندگی روزمره ماست و زندگی روزمره ما پر از اشیا و اشکال است؛ اشیا و اشکالی که سلیقه ما را میسازند؛ از تابلوها و تبلیغات شهری تا مبلمان شهری و خانگی، لباسهای خودمان و دیگران، معماری ادارات و مراکز خرید و خانهها و بستهبندیهایی که هر روز باز میکنیم، در سطلهای زباله پرتاپ میکنیم اما اثرش در چشم و ذهن سلیقه ما میماند. پس ضروری است برای فهمیدن کیفیت سلیقه جمعی یک جامعه سراغ دانشگاههایی برویم که مسئول آموزش آدمهایی است که تولید این اشیا و اشکال را بر عهده دارند.
این رشتهها همان رشتههای دیزاین* هستند که به اشتباه در دانشگاههای هنر قرار گرفتهاند؛ اشتباهی که از یک قرن پیش در باهاوس شروع شد و به اشتباه مصطلحی در سراسر جهان تبدیل شد. بعدها بسیاری از دانشگاهها رویکردهای آموزشی آن رشتهها را تغییر دادند و بعضی دانشکدههای دیزاین را از دانشکدههای هنر جدا کردند. هنوز بسیاری نهتنها هیچ تغییری نکردهاند و در همان سالهای باهاوس ماندهاند، بعضیها هم هنوز به خود باهاوس نیز نرسیدهاند! بیداوری اینکه نسبت دانشگاههای ایرانی در رشتههای دیزاین با باهاوس چیست، عجالتا همان رشتههای معماری، گرافیک، طراحی صنعتی، طراحی لباس و... مورد توجه این نوشته است. برای داوری سلیقه دانشگاهها میتوان سراغ ژوژمانهای این رشتهها رفت. ژوژمان همان Judgment در معنای داوری است. انتخاب ژوژمان برای کار ما هم با مسماست، یعنی درخور نامی که به او دادهاند هست. ژوژمانها جلساتی هستند که در پایانترمها در کلاسهای درس دانشگاههای هنر برگزار میشود و دانشجویان آثاری را که در طول چند ماه یک ترم به همراهی و راهنمایی استادانشان ساختهاند، به نمایش میگذارند تا خود همان استادان کارهایی را که خودشان
راهنمایی کردهاند، به داوری بنشینند. از طنز ماجرا بگذریم. گرچه به نظر میرسد که این ژوژمانها محل خوبی برای داوری استادان است، تا داوریشان کنیم که در چند ماه گذشته چطور توانستهاند دانشجویان را آموزش دهند و آنها را چطور از حالت قبل به حالت جدید تبدیل کنند، اما این نوشته ژوژمانها را نه به داوری دانشجویان و نه به داوری استادان که به داوری سلیقه دانشگاهها به نقد مینشیند. ژوژمانها برای دانشجویان رشتههای دیزاین یعنی دقیقه 90، یعنی تأخیر، یعنی شببیداری. چنین وضعیتی، نه بینظمی ژوژمان را که بینظمی چهار ماه گذشته را نشان میدهد. عادتی است که در تمام ترمها تکرار میشود و عادتی که در دانشگاه تمرین میشود و بعد تبدیل به عادت حرفهای و کاری آنها میشود و در تجربهها و پروژههای کاری عین به عین به مدت سالهای طولانی تکرار میشود. نتیجه این شده است که همه پذیرفتهاند معمارها و گرافیستها و طراحها آدمهای «بینظمی» هستند، عجبا که خودشان هم چنین معلولیتی را به عنوان ویژگی طبیعی خود به رسمیت شناختهاند؛ بینظمیای که نه ماهیت کار هنر یا دیزاین بلکه حاصل آموزش غلط است. آشکار است که در بینظمی نه هیچ اندیشه جدیای
شکل میگیرد، نه آموخته میشود و نه سلیقهای ساخته میشود. بینظمی کرونای کشنده همهچیز است از جمله سلیقه. در مورد ژوژمانها هم چنین است. با وجود اینکه آثاری که ژوژمان میشوند، هم به دور از سلیقه بازار هستند، هم از سفارشدهندههای بدسلیقه در اماناند و علیرغم اینکه راهنمای دانشجویان استادان دانشگاههای هنر هستند و نه مدیران دولتی یا شرکتهای خصوصی بدسلیقه و با اینکه موضوعها و سوژهها را هم خود دانشجویان یا استادانشان تعیین کردهاند، آنچه میبینیم کارها و ارائههای شلخته، آثاری بیجسارت، بیسلیقه، سهلانگار و ناشیانه است. دانشجویان جوان و جسوری که درگیر معادلات بازاری نیستند، در محیط دانشگاه هنر هستند، همراهانشان استادان دانشگاههای هنرند، فرصتی چهارماهه برای ژوژمان دارند و حاصل کارشان چنین بیسلیقه است و سالها در دانشگاهها چنین وضعیتی را زندگی میکنند، میتوان حدس زد که بعد از ورود به بازار چه چیزی را و چگونه دیزاین میکنند. دانشگاههای هنر یا چنان بیسلیقهاند که نمیدانند بیسلیقهاند، یا چنان سربههوا که به سلیقهشان نگاهی هم نمیکنند. اولی فسخ سلیقه دانشگاه است و دومی فسخ صلاحیت دانشگاه.
هر کدام باشد بخش مهمی از تقصیر بیسلیقگی کشور بر گردن دانشگاههای هنر است. دانشجویان هم قربانیهای معصوم دانشگاهها نیستند، دانشجویان همدست دانشگاهها و همدست بیسلیقگی جامعهاند. اگر دانشگاهها خوابزدهاند، دانشجوها که زندهترند بیدار شوند. اگر استادها خستهاند، دانشجویان باید خودشان، خودشان را نجات دهند. دانشجویان زندانی دانشگاهها نیستند، عابران پیاده دانشگاهها هستند. اگر دانشگاه راه نجاتی نیست، راه نجات دیگری را برای خودشان و برای جامعه باید پیدا کنند.
* از آنجا که «طراحی» معادل فارسی Drawing است و از Design معنای دیگری جز Drawing مراد است، پس در متنهای فارسی Design را دیزاین مینویسیم.