در حوالی میدان سرخ
صلح؛ فضیلتی که هنگام جنگ دشوار میشود
اگر بپذیریم که تهدید، سلاح کسانی است که تهدید میشوند؛ به پیچیدگی بحران اوکراین بیشتر پی خواهیم برد؛ در سطح دوجانبه، مسکو و کییف دیگری را تهدیدی مقابل منافع ملی و امنیتی همدیگر میدانند و همین دیدگاه را میتوان در سطح منطقهای میان روسیه و اتحادیه اروپا و فرامنطقهای کرملین و کاخ سفید نیز بسط داد.
اگر بپذیریم که تهدید، سلاح کسانی است که تهدید میشوند؛ به پیچیدگی بحران اوکراین بیشتر پی خواهیم برد؛ در سطح دوجانبه، مسکو و کییف دیگری را تهدیدی مقابل منافع ملی و امنیتی همدیگر میدانند و همین دیدگاه را میتوان در سطح منطقهای میان روسیه و اتحادیه اروپا و فرامنطقهای کرملین و کاخ سفید نیز بسط داد. در این میان کافی است به این نکته نیز توجه داشته باشیم که تهدید مفهومی انتزاعی دارد و هریک از طرفین میتوانند دامنه متفاوتی از رفتارهای طرف مقابل خویش را زیر چتر تهدید تعریف کنند. مبتنی بر این وضعیت، نگاه خیر و شر از سوی هریک از آنها به سوی دیگری تثبیت شده و مطابق همین رویکرد، کییف با عدم پایبندی به توافق مینسک، روسیه با ورود نظامی به اوکراین و غرب با تقابل اقتصادی و رسانهای با روسیه، جنگ در طیفهای مختلف آن را به عنوان راهی برای گشودن گرههای سیاسی انتخاب کردهاند و البته هریک معتقد هستند که ناگزیر در این مسیر قرار گرفتهاند.
بدیهی است که از جنگ نمیتوان انتظار خوبی داشت و حتی پیروزمندانهترین نبردها نیز شری است که باید از آن جلوگیری شود. اگرچه صلح، مفهوم زیبایی است که همه کشورها در دوران آرامش از آن به زیبایی سخن میگویند و بر آشتی و روابط مسالمتآمیز در روابط بینالملل تأکید دارند؛ اما از لحظه آغاز هر جنگی، این فضیلت یکباره به جرمی بزرگ تبدیل میشود که علاقهمندان به آن ممکن است به طیفی از تهمتها و جرائم مبتلا شوند که دامنه آن از سازش شروع میشود و تا خیانت ادامه دارد. از این رو، مذاکره و صلح که ما از آن به عنوان درمان جنگ یاد میکنیم، در هنگام نبرد میتواند به مراتب دشوارتر از ادامه منازعه باشد.
• نگاه جامعه روسیه به مذاکرات
به نظر میرسد نتایج موقت مذاکرات مسکو و کییف موجی از شوق را در میان همه کسانی که دیپلماسی را ابزار اصلی دستیابی به صلح میدانند؛ برانگیخت و در محافل کارشناسی نه فقط از احتمال مذاکرات در سطح پوتین و زلنسکی سخن به میان آمد؛ بلکه درخصوص مکانیسمهای لازم برای ارائه تضمینهای امنیتی چندجانبه و حتی چشمانداز بازسازی اوکراین نیز صحبتهایی میشد. اما به موازات همین نگاه طرفداران رویکرد مذاکره که دیپلماسی را ابزار تحقق رفع تهدید و دستیابی به صلح میدانند؛ طیف دیگری قاطعانه بر ادامه حضور نظامی روسیه در اوکراین تأکید دارند و معتقد هستند که طرف اوکراینی اصلا به دنبال مذاکره نیست و کییف تنها بهظاهر دم از مذاکره میزند تا زمان بخرد و مبتنی بر این نگاه حتی آنها طیف خواهان مذاکره را زودباور میخوانند. طبیعی است که طیف نخست معتقد هستند که باید هریک از طرفین برای دستیابی به آتشبس امتیازاتی بدهند و در مقابل اما پایان درگیری را مبتنی بر تسلیم کامل کییف ترسیم میکنند.
در این مجال اگر بر رویکرد طرفداران دیپلماسی و برونرفت از بحران اوکراین از مسیر مذاکره معطوف شویم؛ این طیف معتقدند درست است که عطف به مستنداتی زلنسکی بازیگر بایدن است و در مسیر تهدیدزایی مقابل منافع ملی روسیه گام برمیدارد؛ اما باید پذیرفت که او اکنون رئیسجمهور قانونی اوکراین است. از سوی دیگر اگرچه اوکراین یک کشور جوان است، اما باید استقلال آن به عنوان یک کشور مستقل شناسایی شود و سپس مبتنی بر دیپلماسی مطالبات امنیتی روسیه مبتنی بر توافق مینسک پیگیری شود.
در این میان به نظر میرسد که مسکو مبتنی بر هر دو دیدگاه پیش میرود؛ در سوی دیپلماسی، در عین حال که به مذاکره توجه دارد، اما ملاحظاتی را نیز به عنوان شرایط اساسی خود مطرح میکند: از جمله اینکه کیکیف نیروهای نظامی خود را از دونتسک و لوگانسک خارج کند، استقلال آنها را به رسمیت بشناسد و البته بر الحاق کریمه به روسیه نیز تأکید دارد؛ موضوعی که ویاچسلاو والودین، رئیس مجلس دومای روسیه نیز بار دیگر بر آن تأکید کرد. با وجود این باید توجه داشت که هیچ توافقی کامل نیست و با گذر زمان و تغییر شرایط، بسیاری از مسائل جدید ممکن است در آینده ظهور کند. موضوعی که تولستوی نیز در کتاب جنگ و صلح با این تعبیر از آن یاد کرد: هیچ چیز قویتر از آن دو جنگجو یعنی صبر و زمان نیست، آنها همه کار خواهند کرد... .