گفتوگو با احمد طالبینژاد درباره سریال «دایی جان ناپلئون»
اثری که تاریخ اجتماعی ایران را روایت میکند
شاید تا پیش از ساخت سریال «دایی جان ناپلئون» کمتر کسی تصور میکرد ماحصل ترجمه تصویری رمان ایرج پزشکزاد، به سریالی بدل شود که در یاد و خاطره چند نسل ماندگار شود و همچنان یکی از باشکوهترین سریالهای تلویزیون لقب بگیرد. سینمای ناصر تقوایی منحصربهفرد است، آنچنان که تنها سریالش را هم با همان دقت و وسواس مثالزدنی در ساخت آثار سینمایی مقابل دوربین برد. «آنچه پزشکزاد و تقوایی با دقت ترسیم کردهاند، سیر تغییر و تحولی است که همگام با سیاست و تغییر سلسله پادشاهی در طبقات اجتماعی روی داده است»
بهناز شیربانی: شاید تا پیش از ساخت سریال «دایی جان ناپلئون» کمتر کسی تصور میکرد ماحصل ترجمه تصویری رمان ایرج پزشکزاد، به سریالی بدل شود که در یاد و خاطره چند نسل ماندگار شود و همچنان یکی از باشکوهترین سریالهای تلویزیون لقب بگیرد. سینمای ناصر تقوایی منحصربهفرد است، آنچنان که تنها سریالش را هم با همان دقت و وسواس مثالزدنی در ساخت آثار سینمایی مقابل دوربین برد. «آنچه پزشکزاد و تقوایی با دقت ترسیم کردهاند، سیر تغییر و تحولی است که همگام با سیاست و تغییر سلسله پادشاهی در طبقات اجتماعی روی داده است».1 دقت و تبحر تقوایی در اقتباس بر کسی پوشیده نیست و بومیکردن منابع اقتباس، ازجمله نکاتی است که آثارش را در زمره شاخصترینهای سینمای ایران دستهبندی میکند. «دایی جان ناپلئون» تنها سریالی است که او مقابل دوربین برد، چهبسا که اگر بخت با او یار بود و بهترین سالهای عمرش را در نبرد با سانسور از دست نمیداد و جایگاهش در سینمای ایران بهعنوان سینماگری مؤلف بیشتر فهم میشد، بدون شک شاهد آثار بیشتری از او بودیم. ناصر تقوایی از سینما خداحافظی کرد؛ درست در سالهایی که میتوانست بهترین آثارش را ارائه کند. با این حال همچنان فیلمهای ارزشمندش مرور میشود. این بار در تحلیل فیلمهای مهم تاریخ سینمای ایران به مرور سریال «دایی جان ناپلئون» ساخته ناصر تقوایی پرداختیم تا از چرایی محبوبیت این سریال ارزشمند صحبت کنیم.
احمد طالبینژاد منتقد باسابقه سینما در گفتوگو با «شرق» معتقد است که اساسا سریال «دایی جان ناپلئون» جزئی از تاریخ روزگار ماست. او ادامه داد: «تاکنون چهار نسل سریال «دایی جان ناپلئون» را دیدهاند و همچنان آن را به شکل شیفتهواری دنبال میکنند».
او که خود کتاب به روایت ناصر تقوایی را تألیف کرده است، در بخشی از صحبتهایش گفت: «رمان «دایی جان ناپلئون» نوشته ایرج پزشکزاد، یک اثر طنزآلود اجتماعی است و دربرگیرنده بخشی از تاریخ اجتماعی ایران، یعنی اواخر دوره قاجار و دوران پهلوی اول است. به هر تقدیر نمیتوان انکار کرد که قدرتهای خارجی بهخصوص انگلیس در این کشور حضور مؤثری داشته و به همین دلیل ذهنیت مردم این بود که حکومت ایران، دستنشانده انگلیسهاست و آنها هستند که توطئه میکنند. الگوی ایرج پزشکزاد در پرداختن به این رمان، بیگمان تأثیرگرفته از دنکیشوت اثر سروانتس است. در آن رمان نیز با شخص متوهمی به نام دنکیشوت روبهرو هستیم که از اشرافزادههای قدیمی است که دچار بیماری مالیخولیاست و تصور میکند که تمام ارکان جهان هستی علیه او شدهاند و با یک اسب چوبی به جنگ ارواح خبیثه میرود. به اصطلاح یک وردست به نام «سانچو پانزا» دارد که شخصی سادهلوح و البته هم کمی زرنگ است. سادهلوح از این جهت که هرچه را اربابش میگوید باور میکند و زرنگ از این جهت که فکر میکند از این راه میتواند در کنار آدم متمولی مثل دنکیشوت، زندگی بهتری داشته باشد. اساس و شاکله «دایی جان ناپلئون» از همین حال و هوا برخوردار است. با پیرمردی بازمانده از دوران قاجار روبهرو هستیم که نظامی بوده و بیشتر کار اداری انجام میداده و در توهماتش دائم در جنگ با بیگانگان و انگلیسیها بوده و فکر میکند انگلیسیها به دلیل صدماتی که از وجودش خوردهاند، حالا علیهاش بسیج شدند تا او را نابود کنند. دایی جان هم وردستی به نام «مشقاسم» دارد که مرد میانسالی است و این شخص نه تنها حرفهای ارباب را باور میکند، بلکه به قول قدیمیها دو تا هم میگذارد روش. گاهی وقتها هم متضاد با اربابش حرف میزند. اما آنچه این داستان را جذاب میکند و سرپا نگه میدارد، جزئیاتی است که هم در کتاب و هم سریال وجود دارد».
او درباره چرایی ایده تبدیل رمان به سریال گفت: «آنچه ناصر تقوایی از زمان پیش از ساخت سریال نقل میکند این است که روزی از دفتر قطبی (رئیس وقت رادیو و تلویزیون ملی ایران» با او تماس میگیرند که آقای قطبی کار مهمی با او دارد. در این جلسه آقای قطبی رمان دایی جان ناپلئون را از کشوی میزش بیرون میآورد و به تقوایی میگوید: «مگه تو جنوبی نیستی؟ مگه میونه تو با انگلیسها به دلیل خیانتهایی که به کشور کردند بد نیست؟ این رمان را بساز... این رمان ضد انگلیسی است...». تقوایی فرصت میخواهد تا کتاب را بخواند و چند روز بعد به درخواست آنها جواب مثبت میدهد و به این ترتیب این رمان به سریالی تبدیل میشود که در همه زمینهها پیشتاز بوده و سرشار از خلاقیت و نوآوری است. واقعیت این است که تا آن مقطع ناصر تقوایی همچنان کارمند تلویزیون بوده، چراکه کارش را با ساخت فیلمهای کوتاهی که وجوه پژوهشی و اجتماعی داشت، زیر نظر فرخ غفاری که رئیس یکی از بخشهای تلویزیون بود آغاز کرد و ادامه داد. حتی بخشی از سرمایه «آرامش در حضور دیگران» را هم تلویزیون تأمین کرد و البته مقداری دیگر از سرمایه را هم عواملی که در فیلم همکاری داشتند، ازجمله خود تقوایی، تقبل کردند و در نهایت فیلم ساخته شد. بنابراین بهعنوان یک کارمند تلویزیون و به سفارش رئیس وقت رادیو و تلویزیون ملی ایران از او میخواهند «دایی جان ناپلئون» را بسازد. البته آن زمان هم ناصر تقوایی پول نسبتا خوبی بابت ساخت سریال دریافت میکند و فراموش نکنیم که تا قبل از «دایی جان ناپلئون» یک فیلم موفق نیمهتجاری به نام «صادقکرده» را ساخته بود که فیلم پرطرفداری هم بود. در نتیجه به او اعتماد کردند و ساخت سریال را به او سپردند».
یکی از نکات مهم داستان، این است که با یک خانواده آریستوکرات روبهرو هستیم که برخی صاحب مقام در سیستم حکومتی هستند و برخی به اشرافیت گذشتهشان افتخار میکنند و آنچه اتفاق میافتد در درون همین خانواده است. بهرغم پسزمینهها و قدرت مالیشان، مشتی ابله و خرفت هستند. سعی دارند تا اشرافیت گذشتهشان را حفظ کنند، اما روزگار عوض شده و قادر به این کار نیستند. آنچه نکته اصلی درام را شکل میدهد، این است که دایی جان همچنان تصور میکند انگلیسها دنبال نابودی او هستند و هر اتفاق کوچکی را ناشی از توطئه انگلیسیها میداند و این توهم باعث شده نتواند به واقعیتهایی که دور و برش میگذرد، رسیدگی کند. یکجور دشمن فرضی برای خودش ساخته و خودش را آنقدر مهم جلوه میدهد که فکر میکند واکسی سر کوچه هم نوکر انگلیسها است. همین خلقیاتش به اضمحلال خانواده کمک میکند».
او در حین گفتوگو به ویژگی دیگر ناصر تقوایی در ساخت این سریال اشاره کرد و گفت: «کل سریال حتی کوچهوپسکوچههای آن در یک لوکیشن ساخته شده است. خانهای در خیابان لالهزار که متعلق به خاندان اتحادیه است. «دایی جان ناپلئون» طراحی صحنه دقیق و حیرتانگیزی دارد. فیلمبرداری علیرضا زریندست یکی از نقاط عطف این سریال است. گاهی شاهد حرکتهای دوربین پیچیده و مستمری هستیم که از ویژگیهای این سریال است. «دایی جان ناپلئون» با دوربین 16 میلیمتری و به صورت ریورسال فیلمبرداری شده است. نسخه اصلی سریال هم به صورت پوزتیوو هست و نسخه صوتیاش جدا از خود سریال است که تقوایی معتقد است نسخه کاملتری از سریال وجود داشته که بخشی از آن گم شده. به هر صورت با توجه به ارتقای سیستمهای دیجیتال، نسخه خوب و ارزشمندی از آن در دسترس است. اما یکی از رازهای ماندگاری این سریال بدون شک بازیگران آن هستند. دایی جان با بازی غلامحسین نقشینه از بازیگران تئاتر و سینما بود و پیش از این سریال چند سالی فعالیت هنری انجام نمیداد. نمیدانم تقوایی چطور بازیگر توانایی مثل او را انتخاب کرد و فکر میکنم هیچ بازیگر دیگری را نمیتوان جای او تصور کرد و خوشبختانه در سریال با صدای خودش صحبت کرد. نصرت کریمی و محمدعلی کشاورز بهترین نقشهایشان را ایفا کردند. شخصیت اسداللهمیرزا به نظرم شاهکار بازیگری پرویز صیاد است. اما بهترین بازی این سریال بدون شک متعلق به زندهیاد پرویز فنیزاده است. به نظرم او چه در نقشهای بلند و چه کوتاه درخشان بود و همچنان بیرقیب مانده است. هرچند پیش از بازی در سریال «دایی جان ناپلئون» در فیلمهایی چون «گوزنها» و «تنگسیر» نقش کوتاهی داشت و در اولین حضور سینماییاش در فیلم «رگبار» بهرام بیضایی نقش اصلی را تجربه کرد. البته دیگر چنین موقعیتی نصیبش نشد تا اینکه بالاخره در سریال «دایی جان ناپلئون» نقش مشقاسم را بازی کرد. میتوان گفت کمالیافتهترین شخصیت این سریال، مشقاسم است. اگر مشقاسم را حذف کنیم، قطعا یک پایه این سریال میلنگد. بازیگری و اکتها و زبان و گویش درست باعث شد که بهترین بازی را از او ببینیم. خوشبختانه صدای او هم دوبله نشد و هنر او را بهتر درک میکنیم. اگر پرویز فنیزاده به خودش صدمه نمیزد و زنده میماند، حتی امروز هم میتوانست یکی از پایههای بزرگ بازیگری کلاسیک ایران باشد. به هر حال او هم ازجمله بازیگرانی بود که از تئاتر کارش را آغاز کرد و اصول و قواعد خاص خودش را داشت و غریزه و خلاقیت فردی هم باعث شد تا بازیهای چشمگیری از او ببینیم».
طالبینژاد در بخش دیگری از صحبتهایش درباره چرایی ماندگاری این سریال گفت: «تردیدی نیست که معمولا کارهای طنز خیلی زود کهنه نمیشوند و از یاد نمیروند. هنوز هم مردم مجموعه صمد را به خاطر میآورند. اما نکته این است که این طنز آنقدر وزین و اصولی است که اگر تنها یک قسمت از آن را ببینید، نمیتوانید از آن دل بکنید. به این دلیل که شما را وارد یک زندگی منحصربهفرد و موقعیت خاص میکند و علاوه بر آشنایی با زندگی مردم در آن دوران، به امروز هم فکر میکنید. یکی از ویژگیهای فیلمها و سریالهای خوب این است که تنها در زمانه خودشان نمیمانند، وارد زمان میشوند و در طول تاریخ حرکت میکنند. «دایی جان ناپلئون» سال 1354 برای اولین بار نمایش داده شد. اما در همان سال متوقف نشد و همچنان با روزگار و زمان جلو آمد. آثار چاپلین هم چنین ویژگیهایی دارد و اساسا کمدی کلاسیکها، امروز هم دیده میشوند و میتوان همچنان با آنها احساس نزدیکی کرد. به خاطر داشته باشیم، این سریال در دهه 30 زندگی تقوایی ساخته شده است. فیلمسازی که بعدها به پختگی بیشتری در کارگردانی رسید. بعد از ساخت «دایی جان ناپلئون» پیشنهاد ساخت سریالی بر مبنای داستانهای نویسندگان معاصر ایران به او داده میشود. این سریال به پیشتولید هم رسید، اما به دلیل مخالفت با برخی داستانها مثلا «گیلهمرد» بزرگ علوی، ساخت آن متوقف شد. پس از انقلاب از او خواستند تا سریال «کوچک جنگلی» را بسازد و میدانیم که برای ساخت آن دو، سه سال تلاش کرد، اما این سریال را به دلایلی نساخت که در کتاب به روایت ناصر تقوایی مفصل به این موضوع پرداخته شده است. تقوایی روایت میکند زمانی که برای صحبت و پیشنویس قرارداد سریال «کوچک جنگلی» به تلویزیون رفت و بعد از بحثهای فراوان و شروط تقوایی برای ساخت سریال، یکی از مدیران خطاب به تقوایی گفت: «فراموش نکنید شما سریال «دایی جان ناپلئون» را ساختید» یعنی به عنوان متهم با او برخورد شد که مثلا لازم نیست با چنین سابقهای برای ما شرط بگذاری و تقوایی هم در جواب گفت: «اتفاقا شما به خاطر ساخت آن سریال از من دعوت به همکاری کردید».
او ادامه داد: «نکتههایی که در سریال میبینیم، اغلب در رمان نیست. کار آسانی نیست که یک رمان را که دارای فضای ذهنی است به یک فضای عینی تبدیل کنید. همیشه بین نویسندگان آثار ادبی و فیلمسازان از این جهت اختلاف نظر وجود خواهد داشت؛ چراکه دنیای ادبیات و تصویر تفاوتهای آشکاری با هم دارند. اما نتیجه کار آنقدر خوب بوده که وقتی پزشکزاد سریال را میبیند، احساس میکند تصویر آدمهایی که در سریال میبیند دقیقا همانهایی هستند که در ذهنش بوده و خلق کرده. همه میدانیم یک کارگردان خوب در وهله اول باید انتخابهای درستی داشته باشد و همه عوامل و بازیگران در سریال «دایی جان ناپلئون» کاملا درست انتخاب شدهاند. تنها در مورد شخصیت سعید، نظر متفاوتی دارم. این مورد را با ناصر تقوایی هم در میان گذاشتم که اساسا فکر میکنم میتوانست شخصیت سعید را به عنوان راوی داستان انتخاب نکند. سعید راوی داستان و اولشخص است و ویژگی اولشخص این است که در همه لحظهها حضور داشته باشد تا داستان را روایت کند. بهتر بود تقوایی راوی سومشخص و دانای کل را انتخاب میکرد».
1-سینمای ناصر تقوایی نوشته سعید عقیقی و رضا غیاث