حیواناتی که در فکر ما کشته میشوند
در هفتهای که گذشت کشتن یک پلنگ در قائمشهر و یک خرس در اردبیل بازتاب زیادی در رسانهها داشت. یکی را مدیر اداره محیط زیست شهرستان کشت و دیگری به دست مردم کشته شد. برای جلوگیری از تکرار موارد مشابه، باید ضمن تحلیل این اتفاقها، در جهت حل آنچه ما را به اینجا رسانده است، بکوشیم. شوربختانه با وجود تلاش حامیان حیوانات و محیط زیست و با وجود آنکه در این حوزه پیشرفتهای چشمگیری نیز داشتهایم، همچنان بخش درخور توجهی از افراد جامعه حیوانستیز هستند.
سپهر سلیمی: در هفتهای که گذشت کشتن یک پلنگ در قائمشهر و یک خرس در اردبیل بازتاب زیادی در رسانهها داشت. یکی را مدیر اداره محیط زیست شهرستان کشت و دیگری به دست مردم کشته شد. برای جلوگیری از تکرار موارد مشابه، باید ضمن تحلیل این اتفاقها، در جهت حل آنچه ما را به اینجا رسانده است، بکوشیم. شوربختانه با وجود تلاش حامیان حیوانات و محیط زیست و با وجود آنکه در این حوزه پیشرفتهای چشمگیری نیز داشتهایم، همچنان بخش درخور توجهی از افراد جامعه حیوانستیز هستند.
نگاه ابزاری، کالایی و منفعتطلبانه به حیوانات از مهمترین دلایل گسترش حیوانستیزی در جامعه است. این دیدگاه باعث شده حیوانات صرفا وسیلهای برای لذت و بهرهکشی انسانها باشند و آنچه در اینجا اهمیت ندارد، جان و زندگی حیوان است. اینچنین است که در این شرایط حیوانات برای خوراک، پوشاک، تفریح و انواع خدمات به انسان مورد استفاده قرار میگیرند و در مقابل هیچ تعهدی از سوی انسانها برای احترام به حقوق آنها وجود ندارد. وقتی حیوانات بهعنوان ابزاری برای خدمت به انسان دیده شوند، در این شرایط امکانات و آموزشهای لازم برای نجات آنها در مواقع بحرانی وجود ندارد. آنچنان که جان پلنگ و خرس اهمیت نداشت و همه به دنبال این بودند که به شکلی از دست آنها خلاص شوند، حتی به قیمت جان آنها. گفته میشود در استان پهناوری مثل مازندران، با آن تنوع زیستی جانوری، تنها دو اسلحه بیهوشی وجود دارد؛ زیرا در شرایط خاص نیازی به زندهماندن حیوانات احساس نمیشود و کشتن با اسلحه جنگی را مقدم بر هر اقدامی میدانند.
وقتی زندگی و جان حیوانات اهمیت نداشته باشد، زیستگاه حیات وحش به بهانههای مختلف تخریب میشود. تخریب زیستگاه موجب ناامنشدن محیط، کاهش منابع غذایی و در نهایت افزایش تعارضات حیات وحش با انسان میشود که در این شرایط بازنده اصلی حیوانات هستند.
وقتی حیوانات به کالایی برای لذتجویی انسان تبدیل میشوند، شاهد کشتار، اسارت و زجر آنها خواهیم بود. جداکردن حیوانات از زیستگاه طبیعی و اسارت در قفس، یکی از روشهای خودخواهانه بشر در مواجهه با حیوانات است. در کنار مراکز عمومی نگهداری از حیوانات، شاهد افزایش باغوحشهای خانگی هستیم. نگهداری از حیوانات وحشی در منازل، یک بازی دو سر باخت است که علاوه بر تهدید سلامت انسانها، به زجر و مرگ حیوانات منجر میشود.
نگاه ابزاری و کالایی به حیوانات باعث حذف اصول اخلاقی در برخورد و مواجهه با حیوانات شده است و در این شرایط، مسئلهای مثل مدیریت جمعیت حیوانات شهری تنها از دیدگاه انسانی مورد توجه قرار میگیرد و توصیه به کشتار حیوانات به وفور توصیه میشود. دیدگاهی که در کنار آسیب به حیوانات، به ایجاد و گسترش وحشت و نفرت شهروندان از حیوانات منجر میشود.
آنچه گفته شد، نگاه ساده و اجمالی بخش درخور توجهی از شهروندان به حیوانات بود. بلاهایی که امروز بر سر حیوانات میآید، حاصل این تفکرات است. به عبارتی، حیوانات بیچاره بیش و پیش از آنکه با اسلحه و بیل کشته شوند، در مغز و اندیشه ما میمیرند.