جنگ روسیه در اوکراین و تاتارهای کریمه
جنگ روسیه در اوکراین در کنار هدفهای ریز و درشت فراوان، بخشی از یک جهان خیالی و شاعرانهشده پانترکی را نیز نشانه گرفته است. این جهان با تاتارهای کریمه میآغازد و بخشی از سرنوشت تاتارهای درون روسیه با آنها پیوستگی مییابد. بسیار مهم است اگر درنگریم که تاتارهای کریمه نخستین کسانی بودند که به تبار ترکی خویش پی بردند و به انگارهپردازی برای ساختن یک جهان ترک از بالخاش در آسیای میانه تا بالکان در اروپا روی آوردند.
ناصر همرنگ: جنگ روسیه در اوکراین در کنار هدفهای ریز و درشت فراوان، بخشی از یک جهان خیالی و شاعرانهشده پانترکی را نیز نشانه گرفته است. این جهان با تاتارهای کریمه میآغازد و بخشی از سرنوشت تاتارهای درون روسیه با آنها پیوستگی مییابد. بسیار مهم است اگر درنگریم که تاتارهای کریمه نخستین کسانی بودند که به تبار ترکی خویش پی بردند و به انگارهپردازی برای ساختن یک جهان ترک از بالخاش در آسیای میانه تا بالکان در اروپا روی آوردند. جنبش الحاقگرای پانترکی که از دل اندیشههای جریانهای روشنفکری تاتاری بیرون جهید و بر آن بود تا همه ترکهای جهان را در زیر مجموعه یکانی سیاسی با نام انتزاعی و شاعرانهشده توران گرد بیاورد، تاتارها را در جایگاه یک قوم آوانگارد در رویارویی با توسعهطلبیهای روسی جانما کرده است. پانترکیسم آنها هرچند واکنش شتابزدهای بود در برابر پاناسلاویسم روسیشده، با این حال برای مدتها توانست در برابر امپراتوری روسیه شوروی در قفقاز و آسیای میانه مانند یک جلوگیر تاریخی، عمل بکند. افزون بر اینها تاتارها چهره ژئوپلیتیک منطقه در روزگاران پس از دو جنگ جهانی را نیز دیگرگون کردند. ترکیه نهتنها از خاکستر عثمانی بلکه از درون اندیشههای آنها بود که سر برآورد. برای مدتها در دوران پایانی دولتهای بزرگ در شرق اروپا از روسیه تزاری تا خلافت عثمانی، تاتارها در دل رخدادها جا گرفته بودند. اکنون در کشاکش رویارویی روسیه با غرب، یک بار دیگر آنها در کانون قرار گرفتهاند. از یک سو اوکراین که برای پاسداری از خود در برابر ابرروسیه تکاپو میکند، در کمال ناامیدی به آنها نیاز پیدا کرده است. هستندگی یک جمهوری بزرگ تاتار درست در قلب روسیه با شهرهایی آباد و ثروتمند و با مردمانی که انگیزههای تاریخی نیرومندی برای گریز از مرکز دارند، برای دولت نوبنیاد اوکراین بهویژه در شرایط رویارویی بزرگ و سرنوشتساز با روسیه بسیار وسوسهکننده است. بههمینخاطر دولت اوکراین همیشه روی تاتارهایی که پس از جداشدن اجباری کریمه به این کشور آمدهاند، حساب ویژهای باز کرده است. از دیگر سو دولت ترکیه نیز در یک بزنگاه تاریخی به عنصر تاتار برای توازنآفرینیاش در خلال رویاروییهای گستردهای که هماکنون با روسیه بهویژه در قفقاز و سوریه و لیبی دارد، نیاز آنی پیدا کرده است. با این حال این نیز مهم است که از یاد نبریم ترکیه در درازنای پیدایش خود در پهنای نیمسده گذشته، همواره ناگزیر بوده است جریانهای روشنفکری تاتار را در جایگاه سرچشمههای هویت خود بنگرد و ازاینرو مناسبتهای دمادم خود در زمینههای گسترده با همتباران تاتاریاش را بسیار جدی بگیرد. این مناسبتها بیاندازه رمانتیک و شاعرانه و به همان اندازه سیاسی و راهبردی هستند. در چنین شرایطی است که تاتارهای اوکراین به عنصری مهم و چالشی نهتنها در تداوم جنبش الحاقگرای پانترکی در سرتاسر منطقه اوراسیا و قفقاز بلکه به عاملی مهم در آغاز و انجام جنگ روسیه در اوکراین بدل شدهاند. این هستندگیها اگرچه رازآمیز و سایهوار به نظر میرسند؛ اما به رنگ پری از یک پانترکیسم جدی و الحاقگرا اندود شدهاند. تردیدی نیست که هرکدام از این اقدامات تنها در سایه همکاریهای بسیار گسترده دو دولت ترکیه و اوکراین شدنی بوده است. هر دو دولت در برابر ابرعامل روسی انگیزههای بسیاری برای همکاری و همپایی دارند. یکی بهعنوان رقیب و آن دیگری بهعنوان دشمن. درعینحال فرجام گستردگی کنشهای روسستیزانه تاتارها در اوکراین به طور ناگهانی این کشور را به یکی از کانونهای مهم جریانهای پانترک الحاقگرا نهتنها در منطقه بلکه برای همه جهان تبدیل کرده است. به گونهای طبیعی آن دسته از کشورهایی که در دسترس آسیبپذیری از پیامدهای نضجگرفتن احتمالی چنان جریانهایی در درون حاکمیت ملی خود هستند، در هرگونه نبرد علیه اوکراین با روسیه همذاتپنداری خواهند کرد. این کشورها میتوانند گسترهای به پهنای اوراسیا و حتی فراتر از آن از بلغارستان و مجارستان و یونان در اروپا و گرجستان و ارمنستان در قفقاز و قزاقستان و تاجیکستان و حتی افغانستان در آسیای میانه تا ایران و چین در دو سوی آسیا را در بر بگیرند. ازاینرو طبیعی خواهد بود اگر دولتهای مزبور نسبت به فهم دغدغههای اوکراین در رویاروییاش با روسیه با همه درستیها و نادرستیهایش بیاعتنایی کنند. پیروزی احتمالی روسیه در این جنگ در نظر بسیاری از این دولتها با همه بعدهای دیگر آن، میتواند به معنای ازمیانرفتن بخشی از تواناییها و اندوختههای جنبش الحاقگرای پانترکی نیز دانسته شود. تکیه معنادار و گسترده دولت اوکراین بر روی تاتارهای کریمه در رویارویی تاریخیاش با روسیه، میتواند حقانیت او در پدافند از خود دستکم در نگاه بسیاری از کشورها را که نسبت به جریان الحاقگرای پانترکی و توسعهطلبیهای دولت ترکیه حساسیت مزمن و ذهنیت تاریخی دارند، به خودی خود کمرنگ کند و به حاشیه براند. سهل است که در برهههایی حتی آنها را ناگزیر به همراهیهای ناخواسته با روسیه کند.