یوزپلنگ؛ بومیسازی تولید به چه قیمتی
تکثیر در اسارت یا captive breeding ازجمله آخرین اقداماتی است که برای نجات یک گونه از خطر انقراض انجام میشود تا بیمهای در برابر انقراض در طبیعت باشد. در واقع هنگامی که تلاشهای حفاظتی برای بقا کارا نبوده و دیگر شانسی برای نجات در طبیعت نباشد، راهحل آخر، نگهداری گونه در یک محل محصور و تکثیر آن است.
غلامحسین یوسفی*: تکثیر در اسارت یا captive breeding ازجمله آخرین اقداماتی است که برای نجات یک گونه از خطر انقراض انجام میشود تا بیمهای در برابر انقراض در طبیعت باشد. در واقع هنگامی که تلاشهای حفاظتی برای بقا کارا نبوده و دیگر شانسی برای نجات در طبیعت نباشد، راهحل آخر، نگهداری گونه در یک محل محصور و تکثیر آن است. تکثیر اما برخلاف تصور برخی، بهویژه در مورد گونهای مانند یوزپلنگ که گربه بسیار حساس و بدقلق با ویژگیهای زیستشناسی ویژه است، بههیچوجه آسان نیست. بزرگکردن تولهها و آمادهکردن آنها برای رهاسازی، فرایندی پیچیده شامل رفتارهای پیچیده و آموختهشدهای مانند شکارگری و اجتناب از جانوران شکارگر دیگر و انسان و چندین و چند مورد مشابه است (که این مهارتها را از مادر یاد میگیرند) که تأثیر مستقیمی بر احتمال بقای آنها پس از رهاسازی دارد. گذشته از این، یوزهای موجود برای اجرای زادآوری و ادامه طرح کنونی و همچنین برای جلوگیری از خویشآمیزی جمعیتهای در اسارت در آینده کافی نیستند و باید افراد دیگری از طبیعت گرفته شوند که ضمن به خطر انداختن جان آنها حین زندهگیری، میتواند باعث انقراض آنها در طبیعت شود. تا همین جای کار هم متأسفانه این طرح بیبرنامه باعث حذف یک نر غالب توران از چرخه طبیعی زادآوری یوزها در این منطقه شد؛ آنهم برای بهدستآوردن تولههایی که حتی کمترین تمهیدات ممکن برای نگهداری آنها نشده بود. اما مهمتر اینکه حتی بر فرض که بشود یوز را تکثیر کرد، قرار است با این یوزها چه کار کرد؟ اگر هدف فرستادن به باغوحش است که هیچ، اما اگر هدف معرفی مجدد به زیستگاههای پیشین یا تقویت جمعیتهای طبیعی باشد (که باید هم باشد، چون هدف اصلی این نوع طرحها همین است)، باید پرسید قرار است این زادگان را در کدام زیستگاه رها کرد؛ توران، کویر، نایبندان، درهانجیر، بافق، میاندشت، خوشییلاق، کجا؟! بدیهی است اگر شرایط این مناطق طوری بود که بشود یوز در آن بقا پیدا کند که خب از بین نمیرفتند و این نمیشد که الان شده است. پس انجام تکثیر بدون درستکردن وضع این مناطق بیهوده است.
تکثیر در اسارت حتما میتواند چتر ایمنی مهمی برای جلوگیری از انقراض باشد، اما این به معنای انجام آن با هر شرایطی نیست. لازم است برنامه مدون و جامعی تهیه شود که مورد تأیید کارشناسان خبره و ناظران بینالمللی باشد تا از وقوع فجایعی مانند ازبینرفتن تولهها جلوگیری شود. شاید بهتر باشد به جای خارجکردن آخرین یوزهای زایا از طبیعت و گرفتن شانس بقای طبیعی آنها، برنامه تکثیر با ترکیبی از یوزهای موجود و چند یوز آفریقایی انجام شود.
شاید بهتر باشد برنامه تکثیر را از توران خارج کرد تا حفاظت در این منطقه را بیشتر از این تحت تأثیر قرار ندهد و حفاظت و مدیریت توران با جدیت و شدت بیشتری پیگیری شود. توران و مناطق اطراف آن هنوز جمعیت زادآوری دارند که قابلیت ازدیاد در زیستگاه طبیعی بدون دخل و تصرف انسان را دارد؛ اگر و فقط اگر تهدیدهای موجود، بهویژه مشکل دامهای اهلی در آن مدیریت شود. اینکه چرا متولیان یوز در استان سمنان به جای تلاش برای رفع این تهدید، در جهت تکثیر حرکت کردند، پرسشی است که هنوز بدون پاسخ مانده است. شاید چون حفاظت زیستگاهی در اینستاگرام خریدار ندارد! آنچه اتفاق افتاد، نشان داد نگرانی تعداد زیادی از کارشناسان بجا بود که هشدارهای لازم را چند ماه قبل در نامههایی هم به ریاست و هم به معاونت وقت سازمان حفاظت محیط زیست گوشزد کردند؛ اما دریغ از هر پاسخ یا توجهی. به نظر میرسد عدهای میخواهند به هر قیمتی در تولید یوزپلنگ به خودکفایی ملی برسند. متأسفانه در زمانهای که تب خودکفایی بالا گرفته و تولید آن نیز بینیاز از کمک و همفکری دیگران (مثالهایش را حتما خودتان بهتر سراغ دارید) تبدیل به مسابقه شده و همه در حال سبقتگرفتن از دیگری هستند تا در این افتخارآفرینیهای کذایی و صدالبته سودهای ناشی از آن سهمی داشته باشند، دشوار است گوش شنوایی پیدا شود؛ اما کاش که پیدا شود، پیش از آنکه دیر شود و یوزپلنگ از دست برود.
*پژوهشگر و کارشناس پیشین پروژه حفاظت از یوزپلنگ