چه کسانی تراپیست نیستند؟
اغلب افراد مشهوری که در حوزه سلامت روان فعالیت میکنند و فهرست اسامی برخی از آنها را نظام روانشناسی منتشر کرده، با درآمدهای کلان و با وصلشدن به بخشی از قدرت به این درجه از معروفیت رسیدهاند و اغلب این افراد رواندرمانگران رانتیری هستند که حرفهایشان از حداقل آموزههای سلامت روان هم بهرهای ندارد؛ البته به خوبی میدانند جامعه تشنه چه حرفهایی است.
علی نیکجو*: اغلب افراد مشهوری که در حوزه سلامت روان فعالیت میکنند و فهرست اسامی برخی از آنها را نظام روانشناسی منتشر کرده، با درآمدهای کلان و با وصلشدن به بخشی از قدرت به این درجه از معروفیت رسیدهاند و اغلب این افراد رواندرمانگران رانتیری هستند که حرفهایشان از حداقل آموزههای سلامت روان هم بهرهای ندارد؛ البته به خوبی میدانند جامعه تشنه چه حرفهایی است.
اینها کممایههایی هستند که مورد وثوق بخشی از سیستماند؛ آن که قدرت این ایده را دارد که بخشی از نبض جامعه در اختیار این سلبریتیهای روانشناس است که میتوان بهموقع از آن بهره برد.
در جامعهای که راحتترین شکل ارتزاق، حرکت در جهت منویات سیستم غالب است، میتوان با فداکردن علم و فربهکردن شبهعلم و لمپنیسم علمی، به مدارج بالایی رسید.
چاهی که این آقایان حفر کردهاند، بیش از آنکه آبی برای ساحت تشنه روانشناختی مردمان داشته باشد، نانی برای مدعیان بهبود سلامت روان مردم دارد.
من اقدام نظام روانشناسی را تمجید میکنم، اما تأکید میکنم مشکل فعالان حوزه رواندرمانی، تنها کسانی نیستند که مدرک علمی ندارند، بلکه بیش از آن فعالانی هستند که از انبوه دانشگاههای بیکیفیت و استادان کمسواد فارغالتحصیل شدهاند و حظی از دانش و اندیشه از یک سو و اخلاق حرفهای از دیگر سو نبردهاند.
باید توجه کرد که با بدترشدن وضعیت اقتصادی و بیآیندگی پیشرو و احساس استیصال مردم از اوضاع مبتلابه، میزان آسیبدیدگی ذهنی جامعه افزایش مییابد و به همین نسبت احتمال رواج رواندرمانیهای غیرعلمی، غیرتخصصی و آسیبزننده نیز افزون میشود.
رشتههای علوم انسانی در این سالها بهشدت تخفیف و تحقیر شدهاند. روانپزشکی از آنجا که زیرشاخه یکی از رشتههای تخصصی پزشکی است، همچنان از آسیب مصون مانده، اما بخش رواندرمانی آن نحیف مانده است و بیشتر بهمثابه دارودرمانی و پردازش عملکرد مغزی عمل میکند که منظر آن کافی نیست.
روانشناسی هم بهعنوان یک رشته علوم انسانی از ضعف بنیه عمدهای در رنج است.
دولت همواره روانپژوهی را یک رقیب برای خودش قلمداد کرده و مانع از پیشرفت و شکوفایی این رشته شده است.
دانشگاهها انبوهی از دانشجویان روانشناسی پذیرفتهاند که حقیقتا قابلیت پرورش علمی و عملی ایشان را ندارند. در این شرایط باید توجه کرد که چه کسانی تراپیست نیستند.
افرادی که مدام در اینستاگرام در حال تبلیغ خویش هستند و فالوورهای چند کا دارند، عملا فرصتی برای تعمیق علمی ندارند.
کسانی که نمایشهای سراسری و چندهزارنفره برگزار میکنند، بیشتر شومن هستند تا افرادی صاحب اندیشه، کسانی که راهکارهای قالبی و از پیش تعیینشده برای افراد مختلف با پیشینههای متفاوت ارائه میکنند، ربات هستند تا روانپژوه.
افرادی که اعضای مختلف یک خانواده را بدون درنظرگرفتن پرنسیب رازداری ویزیت میکنند، بههیچعنوان قابلیت اعتماد ندارند؛ چراکه اصول اولیه حرفهایگری را رعایت نمیکنند.
کسانی که جوابهای صریح، مستقیم و تکخطی برای پرسشهای غامض و پیچیده مردمان دارند، بیشتر فالگیر هستند تا تراپیست و بیتردید بر این فهرست بسیار میشود افزود، اما تأکید میکنم اگر درمانجو به تراپیست مراجعه نکند بهتر از آن است که به شبهدرمانگرانی مراجعه کند که حظی از حقیقت نبردهاند.
*متخصص روانپزشکی رواندرمانگر تحلیلی و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی جامعه پزشکی