لزوم حمایتهای روانشناسی از مأموران پلیس
یکی از صفتهای پلیس که جزء وظایف ذاتی آن محسوب میشود، ایجاد امنیت در سطح جامعه است. این حق هر شهروندی است که مالیات پرداخت میکند که بداند یک نهاد یا سازمان که در ایران به اسم نیروی انتظامی خوانده میشود، حافظ امنیت است و هنگام خطر میتواند به آن سر بزند و از آن استمداد کند.
یکی از صفتهای پلیس که جزء وظایف ذاتی آن محسوب میشود، ایجاد امنیت در سطح جامعه است.
این حق هر شهروندی است که مالیات پرداخت میکند که بداند یک نهاد یا سازمان که در ایران به اسم نیروی انتظامی خوانده میشود، حافظ امنیت است و هنگام خطر میتواند به آن سر بزند و از آن استمداد کند.
در چند وقت اخیر به کمک فضای مجازی همه ایران در جریان چند مورد از رفتارهای تکرارشونده و خشونتآمیز پلیس با شهروندان قرار گرفتند که واکنش مقامهای عالیرتبه پلیس را هم به همراه داشت. احتمالا این رفتارها پیش از این هم وجود داشته، ولی ما نمیدیدیم و در جریان آن قرار نمیگرفتیم که حالا به کمک فضای مجازی میتوانیم ببینیم و در جریان قرار بگیریم.
به هر روی چیزی که در این فیلمها مشهود است، این است که پلیس در این صحنهها حداقل به جای اینکه ایجاد امنیت کند، در مسیر خلاف آن حرکت میکند. طبیعتا دیدن چنین صحنههایی از سوی مردم، چه در صحنه واقعه و چه به صورت آنلاین و از پشت صفحههای تلفن همراه، با سؤالهایی همراه خواهد بود.
یک بار به تعاریف اصلی و پایهای برگردیم. پلیس ضابط دادگستری است؛ به این معنا که باید کاری را انجام دهد که مقام دادگستری از او تقاضا کرده است و هیچ کار دیگری انجام ندهد.
در قانون تنها در یک مورد به پلیس اجازه داده شده که پیش از دستور مقام قضائی وارد عمل شود و رأسا اقدام کند؛ این اتفاق هم زمانی است که پلیس جرم مشهودی را مشاهده میکند؛ یعنی در نزاعی میبیند ضرب و شتمی صورت میگیرد یا قتلی اتفاق میافتد یا اینکه دزدی را
مشاهده میکند.
در این موارد میتواند بدون دستور مقام قضائی وارد عمل شود؛ اما موظف است بهسرعت گزارش رویداد را تهیه و برای مقام قضائی ارسال کند. بهجز این یک مورد که هدفش جلوگیری از گسترش جرم است، پلیس ضابط بوده و در مقام دستورگیرنده ظاهر میشود.
چیزی که در برخی از این کلیپها دیده میشود، خلاف این است. در بسیاری از مواقع، پلیس از الفاظ بد علیه فردی که میخواهد بازداشت کند، استفاده میکند.
بهجز آن، چند بار او را مورد ضربوشتم قرار داد. هرچند بعدها شنیدم که با آن پلیس برخورد شد، ولی صرف همین رفتار و انتشار آن در سطح گسترده، پیامی را به مردم مخابره میکند.
این مسئله انکارشدنی نیست که جامعه ما به سمت خشونت حرکت میکند و ضریب تحمل مردم بهشدت پایین آمده است.
پس احتمالا مأموران پلیس هم متأثر از این شرایط، ممکن است رفتاری خارج از عرف انجام دهند؛ اما باید پذیرفت که برخی مشاغل به ملاحظات بیشتری نیاز دارند.
برای همین اگر گمان میرود همین فشارهای اقتصادی و اجتماعی ممکن است تمرکز نیروهای پلیس را بر هم بزند و آنها را به سمت رفتارهای خشونتباری ببرد، لازم است تا از آنها حمایتهای روانشناسی شود و مشاورههای درستی برای آنها در نظر گرفته شود. بههرحال نباید تصویر حافظ امنیتی که پلیس باید برای مردم بسازد، شکسته شود.
در سالهای اخیر هم صحبتهایی برای شفافترکردن رفتارهای پلیس و ایجاد بعد نظارتی روی رفتار آنها صورت گرفته؛ مثل بحثی که برای نصب دوربین روی لباسهای پلیس مطرح شده است. اما حتی این رفتارها هم که به مرحله عملیاتی نرسیدهاند، نتوانستهاند فضار را به سمت ایجاد اطمینان بین مردم و پلیس پیش ببرند.
به نظر میرسد ترمیم دیوار اعتمادی که بین مردم و پلیس قرار داد، یک مسئله ضروری است؛ چراکه احساس امنیت، نیازی اساسی برای زندگی در هر جامعهای است.