خطر سقوط مصالح آموزشی!
پایههای ریاضیات مدرسه سست است، مراقب فروریختن آن باشید!
ممکن است شما نیز مانند من با این پرسش مواجه شده باشید: «ریاضی به چه دردی میخورد!؟». بهعنوان دانشآموخته ریاضی پاسخهای متعددی در ذهن دارم. به جز پاسخهای معمول، در کلاس درس، پاسخی دیگر نیز به شوخی به دانشآموزان میدادم: «هیچی! تنها برای پایینآوردن معدلتان توی برنامه مدرسه گذاشته شده!»
![روزنامه شرق](/images/Logo-newspaper.jpg)
مانی رضائی-دکترای آموزش ریاضی: ممکن است شما نیز مانند من با این پرسش مواجه شده باشید: «ریاضی به چه دردی میخورد!؟». بهعنوان دانشآموخته ریاضی پاسخهای متعددی در ذهن دارم. به جز پاسخهای معمول، در کلاس درس، پاسخی دیگر نیز به شوخی به دانشآموزان میدادم: «هیچی! تنها برای پایینآوردن معدلتان توی برنامه مدرسه گذاشته شده!» و در ادامه میپرسیدم: «کسی دلیل دیگهای داره!؟». چنین پاسخی با واکنش دانشآموزان مواجه میشد و جنبوجوش زیادی به راه میافتاد و درنهایت پاسخ آنان به سؤال اولیه خیلی بهتر از هر پاسخی که ممکن بود من ارائه کنم، از آب درمیآمد! در بیشتر موارد، به ارضای حس کنجکاوی و مبارزهجویی با مسائل علمی اشاره میشد و از کارآمدی ریاضی در حوزههای گوناگون علمی سخن به میان میآمد. گروهی نیز کاربردهای ریاضی را در زندگی روزمره برمیشمردند و پاسخ طنزگونه من در حاشیه این بحثها محو میشد. این اتفاق در سالهای گذشته به تناوب رخ میداد... اما امروز پاسخ من، طنز تلخی است که رنگ و بویی از واقعیت به خود گرفته است و برای بسیاری از دانشآموزان تنها دلیل وجودی ریاضی در برنامه مدرسه است! این موضوع ناشی از دو وجه متفاوت است، از یک سو ترکیب دانشآموزان تغییر کرده و از سوی دیگر، برنامه درسی مدارس مطابق نیازمندیهای امروز توسعه و بهبود نیافته است. آمار نشان میدهد حدود 40 سال پیش، کمتر از 10 درصد از دانشآموزان در رشته ریاضی درس میخواندند و گروه اندکی از آنها با علاقه به زیباییهای آشکار و پنهان ریاضیات به سراغ آن میرفتند. از میان علاقهمندان، بسیاری بهعنوان دبیر ریاضی مشغول کار میشدند و چرخه آموزش بر این روال ادامه مییافت... اما با توجه به شرایط امروز جامعه، دغدغههای دانشآموزان نیز تغییر کرده است. در این مختصر، قصد کالبدشکافی برنامه درسی مدرسه و بررسی ریاضیات در این برنامه را نداریم؛ اما مرور تاریخی کوتاه بر روی سیر پیدایش و فراگیری این برنامه کمک میکند تا با شناختی بهتر از وضعیت امروز ریاضیات، کارآمدی آن را از منظر مخاطبان آن، یعنی دانشآموزان، دریابیم. در سال 1760 «جوزف پریستلی» (شیمیدان) برنامه درسی پایهای را در انگلستان پیشنهاد کرد. این برنامه در سطح ابتدایی شامل «خواندن، نوشتن و حساب» بود. زمانی که سطح دبیرستانی آموزش پدید آمد، این برنامه گسترش یافت و شامل زبان (هم ملی و هم بیگانه)، ریاضیات، علوم (فیزیک، شیمی، زیستشناسی)، تاریخ و جغرافیا و بعدها هنر و ورزش شد. در ادامه، برنامه ریاضیات مدرسه در یک زمینه خاص تاریخی و فرهنگی، یعنی اروپای پس از انقلاب صنعتی، توسعه یافته است. برنامهریزان آن دوره، تنها اقلیتی از جامعه را در ذهن داشتند؛ چراکه در آن زمان، فقط گروه کوچکی و «برگزیده» این امکان را داشتند که مدت درخورتوجهی به مدرسه بروند. در دهههای پایانی قرن نوزدهم، آنچه زمانی فقط برای عده کمی مهیا بود، نهتنها در اختیار همه قرار گرفت؛ بلکه در واقع برای همه اجباری شد. بهعلاوه همین برنامه آموزشی یکسان، در بسیاری از کشورهای جهان، تا حد زیادی داوطلبانه باقی مانده است و نتیجه آن، یک همسانی حیرتانگیز در برنامههای درسی ریاضیات مدرسه در سراسر جهان پدید آمد. هنوز این واقعیت وجود دارد که اگر یک کتاب ریاضیات مدرسه از یک کشور غیرمشخص پیشرویمان باشد، نمیتوانیم دریابیم که آن کتاب از کجای دنیا آمده است. ممکن است دلیل این همسانی را در «جهانی» بودن خود ریاضیات بدانیم؛ اما کمتر کسی است که جایگاه محوری ریاضیات در آموزش مدرسه را فقط ناشی از ذات آن بداند. در بیشتر موارد، توجیه آن به «سودمند» بودن ریاضیات در اشتغال و در زندگی روزمره و آینده دانشآموزان بهعنوان شهروند مربوط میشود. از این بابت، چنین همسانبودنی عجیب است؛ زیرا موقعیتهای شغلی، بسیار گوناگون هستند و خواستههای بسیار متفاوتی، هم در سرشت و هم در سطح مهارتها و درک ریاضی نیاز دارند. از سوی دیگر، طیف وسیعی از زندگی ابتدایی معیشتی تا زندگی با تکنولوژی عالی، در تمام جوامع وجود دارد؛ بنابراین ضروری است در یک برنامه درسی ریاضی، نیازهای یک ملت در هر دوره خاص مورد ارزیابی ریشهای قرار گیرد و متناسب با نیازهای «واقعی»، برنامه درسی ارائه شود. شگفتآور اینکه پس از گذشت بیش از 260 سال، هنوز کمابیش همان برنامه، الگوی استاندارد در سراسر جهان است. ماندگاری این ساختار آموزشی، روشنگر محافظهکاری فرایند آموزش است، همچنین با بررسی تاریخ برنامه درسی ریاضیات، محافظهکاریهای بیشتری نیز آشکار میشود. آسیبشناسی این وضعیت نهتنها اهمیت دارد؛ بلکه باید برای بهبود آن، با استفاده از کارشناسان خبره، اقدامات ریشهای صورت گیرد. درعینحال شتابزدگی در تغییر برنامه درسی ریاضیات و گنجاندن موارد سلیقهای فردی، میتواند موجب دلزدگی بیشتر دانشآموزان شود و نتیجه آن نهتنها ترس از ریاضیات، بلکه تنفر روزافزون از ریاضیات است! زمانی که کمتر از 10 درصد دانشآموزان در رشته ریاضی دیپلم میگرفتند، گروه اندکی از این دانشآموزان در دانشگاه وارد رشته ریاضی میشدند که بیشتر آنان را علاقهمندان به این رشته تشکیل میداد. به جز جذابیت ذاتی ریاضی (که شاید نتوانیم در ریاضی فعلی مدرسه اثر چندانی از آن بیابیم)، آینده شغلی ریاضیخوانها را میتوانیم در سه دسته بگنجانیم: نخست، تدریس در دانشگاه و ورود به حوزه تحقیقات متنوع ریاضی است که عنوان ریاضیدان را به دنبال خود دارد. در سطحی دیگر، شغل معلمی ریاضی و فعالیت مرتبط با آن است که از فعالان این حوزه بهعنوان آموزشگر ریاضی میتوان نام برد. در نهایت، فعالیت در حوزههای مرتبط مانند اقتصاد، انواع حوزههای مهندسی، امور مالی و مانند آن است که کاربردهای متنوع ریاضیات را در حرفهها و مشاغل دیگر در بر میگیرد. بیشتر دانشجویان ریاضی، پس از فراغت از تحصیل بهعنوان معلم جذب آموزش و پرورش میشدند، معلمانی علاقهمند که جایگاه خود را در نظام آموزشی داشتند. هرچند ظرفیت پذیرش دانشجویان ریاضی کم بود؛ اما این تعداد تا حدی متناسب با نیاز جامعه و تعداد علاقهمندان به این حوزه علمی بود. با گذشت زمان و توسعه رشته ریاضی و با افزایش ظرفیت پذیرش در این رشته، امکان ورود تعداد بسیار زیادی از دانشآموزان به رشته ریاضی فراهم شد. گروهی که بهندرت علاقهای به ریاضی داشتند. از سوی دیگر، موقعیتهای شغلی برای فارغالتحصیلان این رشته محدود شد. این محدودیت شغلی زمانی بیشتر شد که در آغاز دهه 90، طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، استخدام معلمان منوط به تحصیل در دانشگاه فرهنگیان شد. این در حالی بود که در دانشگاههای مجری دورههای کارشناسی ریاضی، خیل عظیمی از دانشجویان مشغول تحصیل بودند. دانشجویانی که در آینده شغلی شانس اندکی برای جذب در آموزش و پرورش داشتند. امروز پرسش «ریاضی به چه دردی میخورد» به کارآمدی آن در تأمین نیازها و شغل آینده و بر میزان درآمد ناشی از آن شغل متمرکز است. اگر در پاسخ به چنین پرسشی، اشارهای به «معدل» بشود، بهسادگی میتوانیم به بیاهمیتبودن معدل برای دانشآموزان امروز پی ببریم. دانشآموز امروز، دغدغههای متعددی درباره آینده شغلی خود دارد؛ بنابراین توجه به این وجه، یعنی آینده شغلی فارغالتحصیلان رشتههای ریاضی و کارآمدی ریاضی در زندگی روزمره میتواند محور اصلی چنین پرسشی باشد. تنها معدودی از دانشآموزان هستند که به زیباییهای نهفته در مسائل دشوار ریاضیات علاقهمندند. ریاضیات مدرسه «باید» پاسخگوی نیازهای واقعی دانشآموزان باشد و زمینه لازم را برای کاربست آن در زندگی روزمره فراهم کند و همزمان دانشآموزان را برای ادامه تحصیل در رشتههای مختلف آماده کند. برای این مهم، استفاده از تجارب گذشته و بررسی کارشناسی دقیق لازم است. درعینحال باید از دانش روز برای طراحی چنین برنامهای بهره گرفت. باید بپذیریم که بافت فرسوده برنامه درسی نیازمند مراقبت و نوسازی است و در صورت اعمال تغییرات ساختاری باید از دانش روز بهره گرفت و اعمال تغییرات سلیقهای نمیتواند نتیجهای جز خرابی در پی داشته باشد. بازسازی برنامه درسی ریاضی در سالهای اخیر با بیاعتنایی به نظر کارشناسان همراه شده بود و امروز عواقب ناشی از اعمال سلیقهها و بیتوجهی به نیازمندیهای جامعه دانشآموزی موجب بروز مشکلات زیربنایی شده است. تجربه پلاسکو و متروپل، عواقبت ناشی از بیتوجهی به ایمنسازی بهموقع و بیتوجهی به دانش و اصول علمی در حین نوسازی یا ساختوسازهای جدید را نشان میدهد. این دو تجربه ناگوار که با بیاعتنایی به تذکر کارشناسان همراه شده بود، نشان میدهد چه برای بازسازی و چه برای طراحی هر سازهای، تأییدیه کارشناسان آن حوزه ضروری است. در معماری نظام آموزشی و طراحی برنامه درسی ریاضی مدرسه نیز باید جنبههای گوناگون آن و تأثیر هر اقدامی بر ساختار کلی برنامه، مورد توجه قرار گیرد. چیزی که کمتر مورد توجه برنامهریزان حوزه ریاضی قرار گرفته و امروز نتایج آن در آموزش ریاضی بهمرور بیشتر آشکار شده است.