|

شهری برای مکث نه عبور

شهرها محل زندگی هستند و زندگی در بستر شهر است که جریان پیدا می‌کند. شهرها فرصت ارتباط، تعامل، سرزندگی و صرف اوقات فراغت را به شهروند‌ان‌شان می‌دهند؛ یعنی باید زیرساخت و طراحی‌ خاصی داشته باشند که این فرصت‌ها را در اختیار شهروندان قرار دهد. مفهوم شهر هیچ‌گاه تک‌کارکردی نبوده و همیشه کارکردهای متفاوتی داشته است.

شهرها محل زندگی هستند و زندگی در بستر شهر است که جریان پیدا می‌کند. شهرها فرصت ارتباط، تعامل، سرزندگی و صرف اوقات فراغت را به شهروند‌ان‌شان می‌دهند؛ یعنی باید زیرساخت و طراحی‌ خاصی داشته باشند که این فرصت‌ها را در اختیار شهروندان قرار دهد. مفهوم شهر هیچ‌گاه تک‌کارکردی نبوده و همیشه کارکردهای متفاوتی داشته است. یکی از کارکردهای مهم شهرها حضور جمعیت در آن است. جمعیت نشان سرزندگی شهری است. وقتی جمعیت در فضایی حضور داشته باشد، فرصت ارتباط و تعامل بین انسان‌ها به وجود می‌آید. اصولا یکی از ویژگی‌های مهم شهرها برای اینکه بتوانند صفت سرزندگی را به خودشان الصاق کنند، حضور پرتعداد شهروندان در مکان‌های آن است. این بروز و ظهور جمعیت در بستر شهر است که موجب می‌شود بتوانیم شهری را سرزنده بدانیم یا نه. فرصت‌هایی که برای حضور شهروندان در درون شهرها ایجاد می‌شود، یکی از کارکردهای مهم شهرسازی در جهان امروز است. کوچه‌ها، خیابان‌ها، میادین، پارک‌ها و محل‌های گذر، همه مکان‌ها و موقعیت‌هایی هستند برای «عبور» و «مکث». «مکث» کلمه مهمی است. توقف برای دیدن ویترین مغازه‌ها، زیبایی‌های معابر، گفت‌وگو با همسایه‌ها یا عابران این فرصت را به ما می‌دهد که از فضای شهری استفاده بهینه را داشته باشیم. چنین استفاده‌ای از این وضعیت موجب می‌شود که تعبیر «خانه دوم» برای فضای شهری تعبیر درستی باشد. جایی که در آن ارتباط برقرار می‌شود و زندگی جمعی در آن معنا پیدا می‌کند. اصولا انسان در جمع به وجود می‌آید و معنی پیدا می‌کند. یکی از دلایل اصلی گسترش شهرها و زندگی شهری اقبالی است که مردم نسبت به شهرها دارند؛ چون مردم شهرها را فرصت اجتماع‌‌پذیری می‌دانند. جایی که فرصت با هم بودن را به انسان‌ها می‌دهد. علائم اصلی که می‌تواند این فرصت‌ها را بازتولید کند و فضای بیشتری را برای تعامل و با هم بودن ایجاد کند، زیباسازی فضا است. زیباسازی فضا و استفاده از رنگ در مناظر شهری یکی از فرصت‌های بهینه برای این است که برای عابران گذرها و معابر منظری زیبا ساخته شود و آنها را به ماندن و تعامل‌کردن در آن فضا تهییج کند. این تکنیک می‌تواند حس نوستالژیک شهروندان را زنده کند و آنها را در پیوندی با گذشته قرار دهد یا اینکه برای آنها حسی توأم با سرزندگی داشته باشد و در‌عین‌حال امکان توقف و مکث را برای آنها پدید بیاورد. یکی از کوچه‌های زیبایی که در تهران این ویژگی را دارد کوچه‌ای در پایین‌تر از بازار چرم در میدان فردوسی است. این کوچه با استفاده از ظرفیت‌های نوستالژیکی که داشته مثل المان‌هایی همچون دوچرخه، ساعت و چتر، شهروندان را به ماندن در خودش تهییج می‌کند. بعید است که ساعتی از این کوچه بگذرید و جمعیت فراوانی را در آن نبینید که تنها برای دیدن این فضا به آن سر زده‌اند. دیدن زیبایی‌های شهر در شهروندان حس امید ایجاد می‌کند و این آن چیزی است که در زندگی امروز به آن احتیاج داریم. می‌دانیم که روزهای سختی را پشت‌ سر می‌گذاریم و در این روزها بیشتر از همیشه احساس می‌شود که باید به شهروندان امید داد و حس خوب به آنها تزریق کرد و شهرها با ظرفیت‌هایش یکی از این موقعیت‌هایی هستند که پتانسیل انجام این کار را دارند. برای اینکه معجزه رنگ در زندگی شهری را درک کنید، کافی است سری به پله‌های رنگی خیابان ولیعصر بزنید که آن را به خیابان یوسف‌آباد متصل می‌کند. می‌بینید که این رنگ است که شهر خاکستری ما را تغییر می‌دهد. هرکدام از این نمادها یک فرصت است؛ فرصتی برای با هم بودن. همه این عناصر می‌تواند این شهر را به شهر امید تبدیل کند. نگاهی به چند کوچه و محله زیبای تهران که اقداماتی در آن صورت گرفته و حال و هوای بهتری به شهروندان می‌دهد، این سؤال را ایجاد می‌کند که وظیفه مسئولان در ‌این‌ میان چیست؟ بدیهی است که وقتی چنین نتایج واضحی در پی چنین اقداماتی وجود دارد، مسئولان هم باید از این ظرفیت‌ها استفاده کنند تا بتوانند فرصت‌های تازه‌ای برای مکث شهروندان ایجاد کنند. شهر اگر تنها محل عبور شهروندان باشد، روح و حیاتی نخواهد داشت. شهر باید فرصت ایجاد ارتباط شهروندان با خاطرات گذشته‌شان را ایجاد کند. زندگی شهر و زنده‌بودنش در حضور و تعامل انسان‌هاست. منظر شهری مجموعه‌ای از المان‌هایی است که می‌توانیم بگوییم رنگ بخش بزرگی از آن است. می‌توانیم بگوییم خوانایی مهم‌ترین بخش از منظر شهری است که رنگ و به‌کارگیری آن بخش اساسی آن است؛ بنابراین منظر شهری به نوعی هویت شهروندان ساکن در آن است و هرچه رنگ و به‌کارگیری آن در شهر بیشتر باشد، فرصت سرزندگی و امید در آن بیشتر می‌شود. همان حس خوب زندگی که در شهر با وجود رنگ و زیبایی قادر به بازتولید است. مدیران شهر باید در طراحی مبلمان شهری و معابر آن بازنگری کنند و رنگ‌محوری را در دستور کار خود قرار دهند.