حقیقتِ تاریخی ژولیوس سزار
رمان تاریخی نیمهتمامِ «کسب وکارهای آقای ژولیوس سزار» از مهمترین آثار برتولت برشت است که بهنظر مترجم فارسی این رمان، حسن نقرهچی، کمتر دیده شده و بیش از هر اثر دیگر او مورد انتقاد قرار گرفته است. مترجم در پیشگفتار این کتاب، از زمینهای میگوید که برشت را به نوشتن رمان تاریخی سوق داد.


شرق: رمان تاریخی نیمهتمامِ «کسب وکارهای آقای ژولیوس سزار» از مهمترین آثار برتولت برشت است که بهنظر مترجم فارسی این رمان، حسن نقرهچی، کمتر دیده شده و بیش از هر اثر دیگر او مورد انتقاد قرار گرفته است. مترجم در پیشگفتار این کتاب، از زمینهای میگوید که برشت را به نوشتن رمان تاریخی سوق داد. زمانی که برشت این رمان را مینوشت در تبعید به سر میبرد و اغلب نویسندگانی که رژیم فاشیستی نازی وادار به تبعیدشان کرده بود، برای فهم بهتر انتقادات خود از رژیم خودکامه نازی به نوشتن رمانهای تاریخی روی آورده بودند. اما رمان تاریخی برشت با تمام این آثار متفاوت بود. «برشت با نوشتن این رمان تحولی بزرگ در نگارش رمان تاریخی پدید آورد. او نمیخواهد با این کتاب درس تاریخ بدهد و یا نواقص یک رخداد تاریخی را برطرف کند. میخواهد با تحلیل چگونگی تبدیلشدن جمهوری روم باستان به امپراتوری، به خواننده موارد مشابهی را نشان دهد که جمهوری وایمار را تبدیل به حکومتی فاشیستی کرد». برشت بهقدرترسیدن سزار و هیتلر را نه یک مسئله شخصی بلکه برخاسته از اجباری میداند که طبقه حاکمه بهلحاظ مشکلات اقتصادی با آن روبهرو شده و در تنگنای اقتصادی هم سرکوب آزادی و روشهای فاشیستی را در پیش گرفته بود. وضعیت مردم در اواخر جمهوری روم که اوضاع اقتصادی اسفباری داشتند، بسیار شبیه به وضعیت مرد آلمان بعد از جنگ جهانی اول است. ازاینرو برشت بخشی از تاریخ را احضار میکند تا به انتقاد از وضعیت موجود بپردازد. «برشت در رمان تاریخی خود مثل دیگر نویسندگان رمانهای تاریخی محوریت داستان را بر یک فرد قرار نمیدهد و آنچه را که میخواهد درمورد سزار بگوید از زبان مردم کوچهوبازار و اشخاص دیگر بیان میکند. او میخواهد حقیقت را روشن سازد و نشان دهد که مردم فریب خوردهاند و با دست خود دیکتاتوری را سر کار آوردهاند». برشت در «کسبوکارهای آقای ژولیوس سزار» با هجوِ سزار، دیکتاتورهای زمانه خود؛ موسولینی و هیتلر را به سخره میگیرد. از نکاتِ جالب این کتاب، «نقدی بر رمان تاریخی ناتمام کسبوکارهای آقای ژولیوس سزار» است که آخر کتاب آمده و حاوی نکات مهمی است، از جمله اینکه برشت در نامهای از طرح نوشتن نمایشنامهای درباره سزار برای اجرا در پاریس مینویسد. در واقع کارکردن روی نمایشنامه ژولیوس سزار شکسپیر او را به این فکر انداخته بود. «برشت میخواست جنبهای جامعهشناسانه به یک تراژدی بدهد که البته ثابت شد کاری بس دشوار است. به همین شکل بسیار دشوار به نظر میرسید که از یک درام شکسپیر بتوان یک نمایشنامه جامعهشناسانه بیرون کشید. پس به همین سبب از نوشتن نمایشنامه منصرف شد و در سالهای تبعید در دانمارک روی به نوشتن رمانی درمورد آن آورد». برشت جز رمان «کسبوکارهای آقای ژولیوس سزار»، داستان کوتاهی هم در سال 1942 درباره سزار نوشت که «سزار و کهنهسربازش» نام داشت. با این حال، رمان او ناتمام ماند و در میان منتقدان نظرات مختلفی مطرح شد. برخی این رمان را شاهکارِ برشت خواندند و معتقدند برشت با نوشتن این رمان حتی ناتمام توانست تحولی در رمان تاریخی پدید آورد، و البته برخی دیگر از منتقدان بر این باورند که این اثر برشت موفق از آب در نیامده است. برشت برای نوشتن این رمان، انبوه کتابهای تاریخی و مرتبط با سزار را مطالعه کرد با اینکه نسبت به آنها موضع انتقادی داشت، او در نهایت موضع خود را در رمان طرحریزی کرد که با دیدگاه والتر بنیامین همخوانی دارد و آن دیدن تاریخ نه از منظر بزرگان بلکه از نگاه ستمدیدگان تاریخ است. «به عقیده آنها باید از تاریخ بهره برد تا حال را تغییر داد. ازاینروست که رمان برشت حول محور شخصیت سزار نمیگردد و از سایر رمانهایی از ایندست فاصلهای معنادار میگیرد. «اگر فقط از روی عنوان کتاب بخواهیم برآورد کنیم، این هم کتابی مانند کتابهای دیگر است که فقط بیوگرافی سزار را بیان میکند. نیت برشت هم همین بود که به خواننده این احساس را بدهد. خواننده بهمرور درمییابد که این یک زندگینامه مثل سایر بیوگرافیها نیست که از سزار یک قهرمان بسازد. این یک رمان تاریخی است که بسیاری از مطالب را زیر سؤال میبرد و به سادگی هرچه را که در کتابهای تاریخ نوشتهاند نمیپذیرد، بلکه خودش در پی حقیقت میگردد».
کسبوکارهای آقای ژولیوس سزار، برتولت برشت، ترجمه حسن نقرهچی، نشر نیلوفر