|

وحدت در عین کثرت

سخن‌گفتن از ایرانشهر و اندیشه‌ ایرانشهری و پاسداشت مظاهر تمدن ایرانی از قبیل برگزاری جشن‌هایی مانند نوروز، مهرگان، یلدا و... یا گرامیداشت زبان فارسی و شاهکارهای ادبی آن مانند شاهنامه‌ فردوسی، بسیاری از اوقات با دشمنی و سخنان کینه‌ورزانه معاندین فرهنگ ایرانی مواجه می‌شود و این دشمنان ایرانشهر با ژست‌هایی بعضا حقوق‌بشری از زبان فارسی و فرهنگ ایرانی به‌مثابه دشمن خرده‌فرهنگ‌های اقوام ایرانی سخن گفته و به نوعی سخن می‌گویند که گویی فرهنگ ایرانی رقیب خرده‌فرهنگ‌های محلی‌ است!

وحدت در عین کثرت

خدایار سعیدوزیری

 

سخن‌گفتن از ایرانشهر و اندیشه‌ ایرانشهری و پاسداشت مظاهر تمدن ایرانی از قبیل برگزاری جشن‌هایی مانند نوروز، مهرگان، یلدا و... یا گرامیداشت زبان فارسی و شاهکارهای ادبی آن مانند شاهنامه‌ فردوسی، بسیاری از اوقات با دشمنی و سخنان کینه‌ورزانه معاندین فرهنگ ایرانی مواجه می‌شود و این دشمنان ایرانشهر با ژست‌هایی بعضا حقوق‌بشری از زبان فارسی و فرهنگ ایرانی به‌مثابه دشمن خرده‌فرهنگ‌های اقوام ایرانی سخن گفته و به نوعی سخن می‌گویند که گویی فرهنگ ایرانی رقیب خرده‌فرهنگ‌های محلی‌ است!

 کسانی که در برخی کشورهای همسایه ملجأ و مأوا گزیده‌اند که کوچک‌ترین تکثر زبانی و قومی را برنمی‌تابند و در شبکه‌های ماهواره‌ای میزگرد برگزار می‌کنند که سیاست‌گذاران آنها جز منافع خود به چیزی نمی‌اندیشند و دنباله‌های داخلی آنان که با پرچم بیگانه به ورزشگاه می‌روند و سنگ‌پرانی می‌کنند! حال آنکه فرهیختگان و نویسندگان خارجی نیز از آثار درخشان ایرانی الگو گرفته و می‌گیرند، چنانکه در یکی از آخرین آنها اورهان پاموک، رمان‌نویس معروف ترکیه‌ای به سراغ افسانه‌ ایرانی رستم و سهراب رفته و از این افسانه در رمان خود الهام گرفته است.

این دروغ‌پردازی‌ها در‌خصوص القای فاصله میان فرهنگ ایرانی و خرده‌فرهنگ‌ها درحالی‌ است که هزاران سال است که فرهنگ ایرانی در روستاها و شهرهای ایران و درمیان اقوام گوناگون زندگی کرده و به حیات خویش ادامه داده است و نه‌تنها اقوام ایرانی، فرهنگ ایرانی را رقیب ندانسته بلکه اساسا تفکیکی میان فرهنگ خود و فرهنگ ایرانی قائل نبوده و نیستند؛ چراکه حقیقت آن است که وقتی از فرهنگ ایران سخن می‌گوییم، از مراسم و آوازهای محلی مازندران تا جشن‌هایی که از یزد تا تبریز و از کردستان تا قشم برگزار می‌شود، همه را شامل می‌‌شود. ایرانشهر متشکل از کاشی‌های رنگارنگی است که در کنار هم نقشی زیبا به نام ایران را با همه‌ فرهنگ و زبان و دستاوردهای فرهنگی و ادبی آن در طی قرون و اعصار رقم زده است.

ایرانشهر در دوران هزاران‌ساله‌ای که از حیات آن می‌گذرد و مورد هجوم اقوام گوناگونی از دشمنان قرار گرفته، همواره رمز تداوم حیات خود را در گوشه‌‌گوشه‌ خاکش از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب در حفظ رسوم و سنت‌های باستانی خویش و خواندن اشعار فارسی شعرای بزرگ ایران یافته است. از پرده‌خوانی داستان‌های شاهنامه در قهوه‌خانه‌ها تا خواندن بوستان و گلستان سعدی در مکتب‌خانه‌ها و از شب‌نشینی‌های یلدا و حافظ‌خوانی در دورترین نقاط ایرانشهر حتی فراتر از مرزهای فعلی ایران و تا جشن نوروز در جای‌جای مرزهای ایرانشهر، همگی نشانی از وحدتی عمیق در عین کثرت گویش‌ها و اقوام ساکن در سرزمین ایرانشهر هستند و این دقیقا همان نقطه‌ قوت اندیشه‌ و فرهنگ ایرانشهری است که ضامن بقا و تداوم آن و درعین‌حال متضمن نغلتیدن آن در دامان اندیشه‌های فاشیستی و نژادپرستانه‌ای‌ است که اغلب در کشورهای غربی بروز و ظهور پیدا کرده و منتهی به فجایع گوناگون شده است.

ایران به‌عنوان کشوری که از قلب تاریخ تمدن بشری تا امروز تداومی بی‌نظیر را که نه‌فقط تداوم جغرافیایی بلکه تداومی فرهنگی و اجتماعی را نیز به جهان هدیه داده است، نظیری ندارد و این تداوم مدیون وحدتی درونی است که مانند تعریف سیمرغ افسانه‌ای که متشکل از پرندگانی متکثر و درعین‌حال متحد است. ایرانیان با تکیه بر همین اتحاد و تنوع و به‌صورتی مستمر به‌سوی توسعه‌ تمدنی و زنده نگه‌داشتن اندیشه ایرانشهری از پی حملات و تهاجمات گوناگون به این سرزمین گام برداشته‌اند. در حقیقت باید گفت سیمرغ افسانه‌ای همان ایران است که متشکل از مردمی متکثر و متحد و جدایی‌ناپذیر است که ریشه‌هایی استوار و چندهزارساله آنان را در مقابل هر توفانی پایدار و محکم نگاه داشته و به آنان قدرت پرواز بخشیده است.