سرمایهای که از دست رفت، پزشکانی که میروند
گزارش اخیر سازمان نظام پزشکی مبنی بر روند رو به افزایش مهاجرت کادر درمان البته موضوع تازهای نیست؛ مدتهاست این موضوع وجود داشته و کسی به آن توجه نمیکرده است. ولی در چند سال اخیر مهاجرت پزشکان و پرستاران چنان شدت یافته که متأسفانه تا چند سال دیگر با کمبود شدید پزشک و پرستار مواجه خواهیم شد.
گزارش اخیر سازمان نظام پزشکی مبنی بر روند رو به افزایش مهاجرت کادر درمان البته موضوع تازهای نیست؛ مدتهاست این موضوع وجود داشته و کسی به آن توجه نمیکرده است. ولی در چند سال اخیر مهاجرت پزشکان و پرستاران چنان شدت یافته که متأسفانه تا چند سال دیگر با کمبود شدید پزشک و پرستار مواجه خواهیم شد. نکته مهم اینجاست که بسیاری از پزشکان نه به آمریکا و کانادا بلکه به همین کشورهای حاشیه خلیج فارس مهاجرت کردهاند و آنجا هم کار کمتری دارند، هم عزت و احترام بسیار بیشتری و هم حقوق و درآمد بسیار بالاتری؛ و این درد بزرگی است که نهتنها هیچ گوش شنوایی ندارد، بلکه در کشور ما به نظر میرسد نوعی بیتوجهی در فراریدادن نخبگان و قشر تحصیلکرده نیز وجود دارد. حتی یک بار هم نوعی همدلی با کادر درمان انجام نشده و در عوض با عبارات کاملا عجیب، زحمات بیدریغ آنها نادیده گرفته شده است. هفته قبل سخنان غیرمسئولانه ریاست محترم دانشگاه علوم پزشکی گیلان که متأسفانه با تأیید ریاست محترم جمهوری هم همراه شد، کمر کادر درمان را شکست. این سخنان نوعی ناامیدی محض را در دل کسانی ایجاد کرد که با تمام شرایط بد کادر درمان در ایران، فقط و فقط برای کشور و مردمشان به تلاش و کوشش خود ادامه میدهند. یعنی تمام کوشش کادر درمان در این دو سال برای نجات مردمان از موجهای متعدد کووید و مرگومیر بالای آن که به میزان زیادی حاصل همین ندانمکاریهای مسئولان محترم بود، به این زودی فراموش و به پای کسانی ریخته شد که نهتنها هیچ نقشی در درمان ندارند، بلکه چیزی هم از درمان نمیدانند؟ یعنی به همین زودی فهرست بلند شهیدان کادر درمان از خاطرهها رفته است؟ چگونه میخواهند آلام خانوادههای این عزیزان را تسکین دهند؟ واقعا نمیدانم این حرفها را باید به کجا برد و به که گفت؟ نمیدانم چرا باید کسی که خدمات کادر درمان خود را اینگونه نادیده میگیرد، رئیس یک دانشگاه باشد؟ نمیدانم چرا رئیسجمهور محترم باید چنین سخنانی را تکرار کند؟ یعنی ارزش کادر درمان حتی در حد یک تقدیر ساده هم نیست؟ این روزها تماس و پیامکهای زیادی مبنی بر کار در کشورهای همسایه برای تمام پزشکان ارسال میشود. در شرایطی که پزشکان درآمد ناچیزی دارند، تعرفهها اندک هستند و همان را هم بیمهها پوشش نمیدهند و بسیاری از استادان تماموقت بیمارستان در خرج روزانه خانواده خود مشکل دارند، تنها چیزی که برای آنها باقی مانده بود کمی قدردانی و عزت بود که آن را هم به باد دادند.