جامعهای در حال جزیرهایشدن
در چند ماه و حتی چند سال گذشته جامعه آبستن اتفاقات بسیاری بوده و با گذشت زمان شاهدیم که نهتنها به سمت همدلی حرکت نمیکند، بلکه ابعاد جدیدتر و عمیقتری نیز پیدا میکند. از اعتراضات معلمان، کارگران و دیگر گروههای شهروندی علیه سیاستهای اقتصادی دولت، ساختوساز غیراصولی در متروپل آبادان و جانباختن هموطنان، اعتراض به عدم پرداخت بهموقع حقوق در ساختارهای دولتی و عمومی کشور، اعتراض به انتصابات غیرشایسته در پستهای کلیدی و حرفهای، اعتراضات آب و مسائل محیطزیستی و... را میتوان بهعنوان نگاه مردم درخصوص اقدامات و تصمیمات دولت عنوان کرد و آن را دسته نخست مسائل دانست.
متین رمضانخواه
در چند ماه و حتی چند سال گذشته جامعه آبستن اتفاقات بسیاری بوده و با گذشت زمان شاهدیم که نهتنها به سمت همدلی حرکت نمیکند، بلکه ابعاد جدیدتر و عمیقتری نیز پیدا میکند. از اعتراضات معلمان، کارگران و دیگر گروههای شهروندی علیه سیاستهای اقتصادی دولت، ساختوساز غیراصولی در متروپل آبادان و جانباختن هموطنان، اعتراض به عدم پرداخت بهموقع حقوق در ساختارهای دولتی و عمومی کشور، اعتراض به انتصابات غیرشایسته در پستهای کلیدی و حرفهای، اعتراضات آب و مسائل محیطزیستی و... را میتوان بهعنوان نگاه مردم درخصوص اقدامات و تصمیمات دولت عنوان کرد و آن را دسته نخست مسائل دانست.
خبر پنچرشدن عمدی لاستیک آمبولانس و کشتهشدن دختربچهای بر اثر این اتفاق، خوشحالی برخی گروهها از جانباختن همسر و فرزند یکی از مجریان صداوسیما در فضای مجازی، اقدام یکی از اینفلوئنسرهای مجازی و اعتراض یا حتی حمله گسترده مردم به او، عصبانیت و خشم برخی سلبریتیهای فضای مجازی علیه هنرمندان از جمله اخباری است که باید آن را در دسته دوم و اقدام مردم علیه مردم دانست. این اخبار با وجود تفاوت ماهیت و چندبعدیبودنشان یک نخ تسبیح دارند و آن هم اقدام عدهای علیه دیگری است. گاهی این دیگری شناساست و گاهش ناشناس، گاهی اقدام در فضای مجازی رخ میدهد و گاهی در فضای عمومی جامعه؛ اما دو رویه در هر دو دسته اتفاقات مشاهده میشود: تکرار اتفاقات و شدت اقدامات که مشاهدات و آمار از گسترش و همچنین عمقیافتن آنها حکایت دارد. دسته اول اقدامات واکنش مردم علیه سیاستهای عمومی کشور و به عبارتی دولت است که از حیث اعتراضکنندگان، خواستهها و همچنین دوره زمانبندی اعتراضات حائز اهمیت و در مقایسه با اعتراضات پیشین از جمله ۱۳۹۸ متفاوت است، چراکه اعتراضکنندگان ضمن آنکه نسبت به مسائل مالی مانند وضعیت حقوق و دستمزد معترضاند، بلکه گروههای صنفی چون کارگران و معمان نیز به میان آمدهاند، از سویی دیگر مسائل استانی نیز پررنگ شده است و مردم نیز نجوایی از دولت مبنی بر حل مسئله نمیشنوند.
سال ۱۳۹۸ هنگامی که اعتراضات آبانماه در پی افزایش قیمت بنزین در کشور رخ داد، از مهمترین نکات در تحلیل صاحبنظران و سیاستمداران توجه به دو نکته بود: اول آنکه علت این اعتراضات را وجود مجموعه مسائل درازمدت در سطح ملی دانستند و دوم آنکه پیشبینی کردند که در صورت حلنشدن مسائل بازه زمانی اعتراضات نسبت به همدیگر کوتاهتر خواهد شد.
امروز آنچه به وقوع پیوسته سندی بر درستی آن تحلیلها بوده است، چراکه امروز گروههای اعتراضکننده متنوع شده و بازه زمانی نیز کوتاه شده است. تحلیل محتوای خواستههای مردم و نظرات کارشناسان در آبان ۱۳۹۸ حول مسائلی از جمله تحریم، فاصله طبقاتی، ساختارهای موازی، بیکاری، حس بیعدالتی، محیط زیست، بیاعتمادی، شکاف میان ارزشهای مورد نظر دولت با بخشی از جامعه و فساد اقتصادی بوده است.
اما بعد جدیدی از حادثه نیز در حال وقوع است و آن اقدام مردم علیه مردم است. همانی که در دسته دوم بیان شد و پرداختن به آن بسیار مهم است. مهمترین تعریف هویت، تمایز بین من با دیگری است. افراد بر حسب پایگاههای اجتماعی، اقتصادی و گاه سیاسیشان خود را متعلق به گروهی میدانند و خود را از سایر افراد متعلق به پایگاه دیگر متمایز میکنند. اما این تمایز، ضدیت و نفی دیگری را با خود به همراه ندارد، بلکه تنها بهعنوان تفاوت شناخته شده و من را از دیگری متفاوت میکند. اما این هویتبخشی آنجایی خطرآفرین است که همزمان با قدرتگرفتن پیوندشان با یک گروه یا گروهها، نهتنها از دیگران متمایز شده بلکه خود را در ضدیت با آنان تعریف میکند و در ادامه این ضدیت، دیگری را شایسته هر نوع برخورد تندی دانسته و دست او را برای اقدام علیه دیگری بازمیگذارد.
به حتم رفتارکردن علیه دیگری اقدامی ساده نخواهد بود، البته تا آن زمان که دیگری با برچسبی، دشمن، غیر و حتی ضد انسان خوانده شود که با وجود این برچسبها توجیه روانی آن برای فرد ممکن شده و حتی در منظر عمومی نیز رفتارش را قابل قبول جلوه میدهد. به مثالهای دسته دوم نگاه کنید و مرور اخباری که حول آنها شکل گرفت، تحلیل برچسبهایی که هر کدام از این افراد یا گروهها علیه دیگری میزنند به خوبی گواه این امر است. دیگری را نادان، مزدور سیستم، ستون پنجم دشمن، ضد مردم و... میخوانند و این امر توجیهی است برای هرگونه اقدام علیه دیگری و حملهکردن به او و منافعش.
حال در چنین وضعیتی که جامعه از اصلاح ساختاری ناامید شده، دلایل اعتراضاتش در سطح ملی است و هر روز بهانهای منطقهای و محلی امکان بروزش را فراهمتر میکند، موضوع اعتراضات از مسائل محرومیت نسبی سیاسی و اجتماعی به محرومیت نسبی و عینی اقتصادی حرکت کرده و در نتیجه گروه معترضان نیز از جبهه روشنفکران به سوی اقشار صنفی و عموم مردم تغییر جهت داده، مردم نیز خشمگین بوده و به سرعت دلایلی برای اقدام علیه دیگری تعریف میکنند، میتوان گفت که جامعه روز به روز اتمیزهتر و جزیرهایتر خواهد شد. در این وضعیت نه دولت قابل اعتماد است و نه مردم. نه دولت توان حل مسئله را دارد و نه دیگری به فکر من و مسئله من است. توکویل معتقد است در چنین وضعیتی که مراجع نظمدهنده و بوروکراسی در اذهان مردم کماعتبار شده و گروههای قدرتمند مردمی که توان مرجعیت داشته باشند دیگر معتبر نباشند، شاهد بههمریختگی خواهیم بود.
حال سؤال اینجاست که چه راهحلی میتواند راهشگا باشد؟ در چنین وضعیتی راهحل در دو سطح متفاوت است. راهحل مسائل دسته اول را بارها و روزانه مراجع سیاسی و صاحبنظران این حوزه مینویسند. اما در سطح دوم که از قضا بسیار حساستر است چراکه هم خاموش است و هم ریشههای اقدام تند و خشمگین مردم علیه همدیگر در جامعه را در پی دارد و جزء ستونهای حفظکننده نظم اجتماعی است، باید گفت که راهحل در گفتوگو و ایجاد بسترهای لازم برای این اقدام در سطح عموم مردم با هدف بالابردن سطح رواداری و توان شنیدن دیگری در جامعه است. در این راستا مهمترین اقدامات از نوشتن و بحثکردن درباره مسائل سطح اول و دوم در سازمانهای مردمنهاد، احزاب، رسانهها و دانشگاهها، گفتوگوی مستمر این نهادهای مردمی با نمایندگان مردم و دولت با هدف رسیدن به پاسخ کاربردی، ایجاد تالارهای گفتوگو بین گروههای مختلف و متضاد مردمی در فضاهای مجازی و عمومی رسانه و تلاش برای رواج امر گفتوگو است. چنانکه کنفسیوس در کتاب مکالمات میگوید: کسی که دارای فضیلت اخلاقی است آرام سخن میگوید، این آهستگی و آرامش در سخن، کار هر کسی نیست، در جهانی که اغلب مردم علیه همدیگر میخروشند، خودداری از هیجان و کینه و پرخاشگری بسیار دشوار است و راهی جز سخنگفتن برای رفع این دشواری نیست.