|

ویران‌شهری انسان معاصر

در اکولوژی (بوم‌شناسی) واژه‌ای متداول در اکوسیستم وجود دارد به نام آشیان بوم‌شناختی یا «نیچ اکولوژیکی» که به‌ طور خلاصه به محدوده زیستگاه و وظیفه و نقش کامل یک گونه یا موجود در هر اکوسیستمی گفته می‌شود. در تعریفی دیگر آشیان بوم‌شناختی مجموعه‌ تمام منابعی‌ است که نیازهای زیستی و حیاتی یک گونه را فراهم می‌کند.

ویران‌شهری  انسان  معاصر

فرشاد  قوشچی - استادیار  دانشگاه

 

 

در اکولوژی (بوم‌شناسی) واژه‌ای متداول در اکوسیستم وجود دارد به نام آشیان بوم‌شناختی یا «نیچ اکولوژیکی» که به‌ طور خلاصه به محدوده زیستگاه و وظیفه و نقش کامل یک گونه یا موجود در هر اکوسیستمی گفته می‌شود. در تعریفی دیگر آشیان بوم‌شناختی مجموعه‌ تمام منابعی‌ است که نیازهای زیستی و حیاتی یک گونه را فراهم می‌کند. هر موجود زنده‌ای آشیان معین و محدودی را اشغال می‌کند. اکثر موجودات زنده براساس ساختار جسمی خود و به‌ طور ذاتی روابط متقابل با محیط خود را تعریف می‌کنند و براساس‌این آشیان‌شان شکل می‌گیرد. شاید تنها مثال نقض در این زمینه انسان هوشمند است که می‌تواند سرنوشت خود در طبیعت و ارتباطش با محیط پیرامونی را آن‌گونه که می‌خواهد تعریف کند. از این منظر انسان در آشیان بوم‌شناختی خویش از طرفی می‌تواند نقش یک پیشاهنگ و موجود تخریبگر را داشته باشد و از سوی دیگر نقشی پایا و باثبات را در مدتی مستمر بازی کند و با آشیانش به تعادلی پایدار دست یابد. در 150 سال اخیر انسان با پیشرفت شگرفی که حاصل کرده و با دستیابی به دانش، مدیریت و تکنولوژی توانسته ماهیت آشیان پیرامونی‌اش را دگرگون کند؛ اما همچنان‌ که این نیروی شگرف مجهز به دانش، موجب توسعه بی‌نظیری در آشیان بوم‌شناختی انسان شده، بهداشت عمومی و سطح رفاه زندگی را ارتقا داده و سبب افزایش امید به زندگی در بسیاری از آشیان‌های زیستی شده است؛ ولی از آنجا که حاکمیت سرمایه‌داری و بازار بر آن چیره بوده و منفعت‌طلبی فردی در آن ارجحیت داشته است، قدرت تخریبی عظیمی بر آشیان هم به جا گذاشته است. آشیان بوم‌شناختی انسان در سال‌های گذشته به‌ویژه پس از جنگ دوم جهانی شاهد موج بزرگی از بحران‌های اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی از جمله فقر، بی‌کاری، آسیب‌های اجتماعی، بی‌عدالتی و در کنار آن تخریب گسترده محیط زیست بوده است. توسعه آشیان انسان گرچه دستاوردهای عظیمی را به همراه داشته؛ ولی دستیابی به این تحولات گسترده به بهای خراب‌شدن پل‌های پشت سر او تمام شده است. درباره محیط زیست و آشیان مکانی انسان می‌توان به بحران‌های عظیم و تقریبا غیرقابل حلی مانند گرمایش جهانی، خالی‌شدن منابع طبیعی زمین، استفاده بی‌رویه از انرژی، آلودگی گسترده خاک، آب‌و‌هوا، تخریب منابع زیستی، تخریب جنگل‌ها، بیابان‌زایی، خشک‌سالی و کمبود آب، استفاده گسترده از مواد و سموم شیمیایی، فراگیر‌شدن بیماری‌هایی نظیر سرطان و به‌خطر‌افتادن سلامت بدن در نتیجه ورود آلاینده‌های شیمیایی که تقریبا همه آن ناشی از توسعه صنعت و تکنولوژی در آشیان انسانی است، توجه کرد. در مسیر توسعه آشیان انسان، اولین واکنش رشد بی‌رویه جمعیت بود. درحالی‌که جمعیت دنیا در سال 1950 میلادی به 2.5 میلیارد نفر می‌رسید، اکنون فقط بعد گذشت حدود 70 سال به سه برابر افزایش پیدا کرده است. گزارش‌های بین‌المللی حاکی از آن است که انسان‌ها در خشکی، دریا و هوا در حال مصرف منابع طبیعی با سرعتی معادل 20 برابر توانایی و پتانسیل منابع مذکور جهت تجدید و بازسازی هستند. اتفاق مهم دیگر در مسیر توسعه و رشد انسان، تصرف و دخالت او در آشیان فیزیکی و دست‌کاری در طبیعت است. با حرکت سریع انسان در قرن اخیر به سوی هدف تعیین‌شده‌اش یعنی تسخیر و حاکمیت بر طبیعت، او نه‌تنها اسناد تأسف‌آوری از تخریب زمین بر جای گذاشته؛ بلکه اقدام به زوال حیاتی می‌کند که خود جزئی از آن بوده و سهمی داشته است. در جوامع شهری، انسان‌ها دچار نوعی تضاد و بیگانگی با طبیعت هستند و خود را بی‌نیاز و فارغ از محیط زیست می‌دانند. این مسئله شاید یکی از مهم‌ترین معضلات امروزی جوامع شهری است؛ به‌طوری‌که بیگانگی با طبیعت، زیست انسان شهری را دچار مخاطرات و مشکلات پیچیده‌ای کرده است. مفاهیم ارزشمندی نظیر طبیعت، درخت، گیاه، زمین و آب در ذهن او رنگ باخته و ظاهرا نیازی به وجود آنها احساس نمی‌کند. باید گفت ویران‌شهری (Dystopia) که انسان در حال ساختن آن است، فقط در محدوده محیط زیست خلاصه نمی‌شود. نگرانی از آینده در تمام ابعاد زندگی انسان و رابطه او با محیط اطرافش می‌تواند ضد آرمان‌شهر قلمداد شود.