جنگ با خود
ایتالو کالوینو از مشهورترین نویسندگان ادبیات ایتالیا است که در سال 1923 در کوبا متولد شد. پدر و مادر کالوینو هر دو گیاهشناس بودند و از ایتالیا به کوبا مهاجرت کرده بودند.
شرق: ایتالو کالوینو از مشهورترین نویسندگان ادبیات ایتالیا است که در سال 1923 در کوبا متولد شد. پدر و مادر کالوینو هر دو گیاهشناس بودند و از ایتالیا به کوبا مهاجرت کرده بودند. هر دو آنها دلبسته طبیعت بودند و این علاقه در کالوینو نیز دیده میشود و در داستانهای او طبیعتگرایی و شناختش از گیاهان نمایان است. کالوینو تا پنجسالگی در کوبا بود و سپس به همراه خانوادهاش به زادگاه پدرش در ایتالیا بازگشتند. کالوینو در سال 1941 برای تحصیل در دانشگاه به شهر تورینو رفت. دو سال بعد، او به نهضت مقاومت ایتالیا پیوست و در دفاع از عدالت به نبرد با فاشیسم پرداخت. کمی بعد به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و در راه آزادی کشورش تلاش کرد. کالوینو در سال 1947 تحصیلاتش را در رشته ادبیات در دانشگاه تورنتو به پایان رساند. پایاننامه او درباره زندگی و زمانه و سبک جوزف کنراد بود. کالوینو با اولین داستان بلندش موفقیت زیادی به دست آورد. این داستان «کورهراه لانههای عنکبوت» نام داشت و ماجرای آن در زمان جنگهای چریکی و پارتیزانی جنگ دوم جهانی در ایتالیا و نهضت مقاومت ایتالیا میگذرد. این داستان پس از انتشار با اقبال خوبی روبهرو شد و جوایزی هم به دست آورد. سال 1951 در مجموعه سهگانه نیاکان، او داستان بلند «ویکنت دونیمشده» را نوشت که از شاهکارهای او به شمار میرود و باعث افزایش شهرتش شد. این داستان بهتازگی با ترجمه غلامرضا امامی در نشر برج با همکاری نشر هوپا منتشر شده است. امامی در بخشی از یادداشتی که در انتهای این کتاب منتشر کرده، درباره جهان داستانی کالوینو نوشته: «کالوینو نویسندهای است که با تخیلی شگفت، طنزی گزنده و دانشی گسترده، دنیایی تازه در ادبیات جهان پدید آورد. نوآوریهای ممتاز و آفرینشهای بیهمتایش وی را در شمار سرآمدان و بنیانگذاران ادبیات پستمدرن جهان جای داد. او با هجوی تلخ، به مدد تخیل یگانهاش، داستانهایی آفرید پررمزوراز؛ آمیزشی از سیاهی و روشنی، نور و سایه، شب و روز، ساده و دشوار. داستانهایش آمیختهای است از واقعیت و خیال، طنز و تراژدی، درون و برون، گذشته و حال، کهنه و نو، رؤیا و تجربه. کالوینو با بهرهگیری از گذشته و فولکلور غنی ایتالیا، پلی به حال میسازد و رنگینکمانی بدیع در آسمان ادب میآفریند. در داستانهایش، با طنزی شیرین، لبخندی تلخ بر لب مینشاند. او عناصر و معیار اصلی ادبیات و داستان را چنین برمیشمارد: زیبایی و سبکی روشن، چالاکی، درستی و دقت، روشنی، پیچیدگی و چندگانگی و در نهایت هماهنگی و سازگاری». «ویکنت دونیمشده» روایتی است از مواجهه خیر و شر، شادی و غم، حق و ناحق و درواقع داستان «نبرد بیامان انسان» است. امامی این داستان را از زبان ایتالیایی به فارسی برگردانده و کتاب هم با رعایت کپیرایت منتشر شده است. در بخشی از این داستان میخوانیم: «در آن جمع، روی هم، بیست نفر محکوم شدند. این حکم ظالمانه همه ما را متعجب کرد؛ نهفقط به خاطر نجیبزادگان توسکانی که پیش از آن کسی آنها را ندیده بود؛ بلکه برای راهزنان و نگهبانان که به هر دو دسته علاقهمند بودیم. استاد پیتروکیودو که هم نجار بود و هم زینساز، مأموریت یافت که چوبههای دار را بسازد. او کارگری جدی و زرنگ بود که همه همتش را برای کارش به کار میبست؛ اما اینبار، با غمی فراوان دست به کار ساختن دار شد؛ چون دو نفر از محکومین خویشاوندش بودند. داری پرشاخه، مثل درخت ساخت که تمام حلقههای طنابش با هم بالا میرفت و با یک چرخ دندانهدار کار میکرد. این دستگاه چنان بزرگ و جادار بود که میشد با آن همزمان عده زیادی را به دار آویخت، حتی نفراتی بیشتر از آن محکومان. ویکنت از این موضوع استفاده کرد و دستور داد که همراه محکومین ده گربه هم به دار آویخته شوند (یک گربه برای هر دو نفر آدم). اجساد خشکیده محکومان و لاشه گربهها، سه روز تمام، بالای دار آویزان باقی مانند و هیچکس دلش نیامد که به آنها نگاه کند؛ ولی همه خیلی زود متوجه این منظره وحشتناک شدند. آنقدر گیج و مستأصل شده بودیم که نمیتوانستیم درست تحلیل کنیم و تصمیم بگیریم، حتی دلمان نیامد آن دستگاه بزرگ را خراب و نابود کنیم». در این داستان، آنطور که از عنوانش هم برمیآید، یکی از شخصیتها با نام ویکنت به جنگ میرود و در آنجا با شلیک توپ دونیم میشود اما زنده میماند. دونیم از ویکنت از میدان نبرد به خانه بازمیگردند و دردسرها از همینجا آغاز میشود. روایت طنزآمیز کالوینو در این داستان نشان میدهد که خیر و شر همزمان در انسان میتواند وجود و بروز یابد.
ویکنت دونیمشده، ایتالو کالوینو، ترجمه غلامرضا امامی، نشر هوپا و برج