بشردوست...
در سالیان اخیر کشور ما با چالشهای بزرگ در عرصه بهداشت و درمان روبهرو بوده که غالبا هم از منظر خدمترسانی به مردم از آنها سربلند بیرون آمده است. اگرچه زمزمههای موج جدید امیکرون مجدد به گوش میرسد، اما همچنان دستاوردهای مبارزه با کووید، هم در قالب مدیریت و درمان بیماران و هم در بحث پیشگیری با واکسیناسیون، از برگهای زرین تاریخ معاصر بهداشت و درمان کشور است که اگرچه برای خود کادر درمان خاطرات شیرینی به جا نگذاشته است اما مردم و بیماران نمیتوانند از آن انتقاد غیرمنصفانه داشته باشند.
در سالیان اخیر کشور ما با چالشهای بزرگ در عرصه بهداشت و درمان روبهرو بوده که غالبا هم از منظر خدمترسانی به مردم از آنها سربلند بیرون آمده است. اگرچه زمزمههای موج جدید امیکرون مجدد به گوش میرسد، اما همچنان دستاوردهای مبارزه با کووید، هم در قالب مدیریت و درمان بیماران و هم در بحث پیشگیری با واکسیناسیون، از برگهای زرین تاریخ معاصر بهداشت و درمان کشور است که اگرچه برای خود کادر درمان خاطرات شیرینی به جا نگذاشته است اما مردم و بیماران نمیتوانند از آن انتقاد غیرمنصفانه داشته باشند. در بعد آموزشی و تأمین نیروی انسانی نیز نسبت به سالهای قبل گسیل پزشکان متخصص و فوقتخصص به مناطق مختلف کشور کاملا سیر صعودی داشته و باز هم با وجود فشارهای سنگین بر پزشکان و کادر درمان طرحی، برای مردم یک خدمت بزرگ و غیرقابل انکار بوده است. اما در بحبوحه همین بسیج جمعی و فعالیتهای ارزشمند، همچنان گروههای مبهم و بیسروصدایی در دانشگاههای علوم پزشکی رؤیت میشوند که در قالب یک فدراسیون بزرگتر جهانی در کشور در حال اشاعه فرهنگ بشردوستی و با نام اقدامات بشردوستانه در حال رسیدگی به مشکلاتی چون «تبعیض جنسیتی در سیر بلایای طبیعی در منطقه مدیترانه شرقی» هستند، اما اساسا در هیچ بحران بهداشتی و درمانی کشوری حضور فعال ندارند. خاطرم هست در زمان تحصیل اینجانب در دانشگاه، یکی از زیرمجموعههای همین فدراسیون جهانی انجمنهای علمی با اهداف کاملا بشردوستانه اقدام به نقل و انتقال دانشجویان بین کشورهای مختلف میکرد، البته از کشور ما فقط خروجی داشتیم و کسی پزشک بشردوست خارجی فعالی ندید که وارد کشور شود و مشکلی را حل کند. تازه همان بشردوستانی که از کشور خارج شدند تا معضلهای بهداشتی جهانی را حل کنند بعدا عکسهایشان از ورزشگاههای فوتبال و والیبال درآمد و در برگشت، از همین اقدام شبهبشردوستانه رزومه ساختند و الان در دانشگاههای آمریکا و کانادا بیش از پیش جانبرکف در حال دوستداشتن بشر هستند! و برای پزشکان کف خیابان سیستم بهداشت و درمان (!) که اکنون در مناطق محروم خدمت میکنند این سؤال باقی ماند که عضوگیری این ارگانهای غیردولتی چگونه بود، بودجهاش از کجا میآمد و چرا فقط قشر خاصی از دانشجویان پزشکی توفیق خدمت بشردوستانه در این ارگانها را داشته و دارند و البته این نهادهای انساندوست و انسانساز چرا هرگز در چالشهای داخلی بهداشت و درمان کشور حضور ندارند و بلافاصله پس از پایان تحصیل سر از کشورهای دیگر درمیآورند. البته شاید قضاوت سطحی از فعالیت این ارگانها کار درستی نباشد و قطعا باید تاریخ و فعالیتهای این ارگانها بررسی شود و یکطرفه به قاضی نرویم، اما متأسفانه گزارشی از عملکرد چندساله این گروهها حتی در سایتهای منتسب به خودشان موجود نیست. خلاصه اینکه کمافیالسابق نیروی انسانی اسلحه خاموش و مظلوم بهداشت و درمان کشور است، اما در دل همین نیروی انسانی گویا بعضی بیشتر نیروی انسانی هستند.