رقبای منطقهای در تکاپوی تسخیر بازار گاز اروپا و جهان افتادهاند
گاز ایران در حاشیه؟
موقعیت ایران در بازار گاز جهان به مخاطره افتاده است. درست در شرایطی که ایران بهعنوان یکی از بزرگترین مالکان ذخایر گازی جهان، برای تأمین گاز مورد نیاز بازار داخلی خود با چالش مواجه شده است، رقبای منطقهای در حال به دست گرفتن بازار گاز جهان هستند. قطر درحالحاضر پس از آمریکا دومین صادرکننده بزرگ گاز جهان است و حالا ترکمنستان که چهارمین مالک بزرگ ذخایر گازی جهان است، به تکاپوی به دست آوردن بازار گاز اروپا افتاده است و احداث خط لوله ترانس خزر میتواند تیر خلاص بر آینده بازار گاز ایران باشد.
ابراهیم رضاییراد: موقعیت ایران در بازار گاز جهان به مخاطره افتاده است. درست در شرایطی که ایران بهعنوان یکی از بزرگترین مالکان ذخایر گازی جهان، برای تأمین گاز مورد نیاز بازار داخلی خود با چالش مواجه شده است، رقبای منطقهای در حال به دست گرفتن بازار گاز جهان هستند. قطر درحالحاضر پس از آمریکا دومین صادرکننده بزرگ گاز جهان است و حالا ترکمنستان که چهارمین مالک بزرگ ذخایر گازی جهان است، به تکاپوی به دست آوردن بازار گاز اروپا افتاده است و احداث خط لوله ترانس خزر میتواند تیر خلاص بر آینده بازار گاز ایران باشد.
چرا ترانس خزر مهم است؟
امروزه خط لولههای نفت و گاز دارای اهمیت بسیاری شده و مورد توجه قرار گرفتهاند. در گذشته خطوط انتقال نفت و گاز تنها معطوف به کشور صادرکننده و واردکننده بود؛ درحالیکه این موضوع امروز بسیار گستردهتر شده و ابعاد گستردهای شامل مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را در بر گرفته است.
طبیعی است که مناطقی که دارای ذخایر نفت و گاز هستند، بیشازپیش مورد توجه کشورها و قدرتهای بزرگ قرار بگیرند. منطقه آسیای مرکزی و قفقاز پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دلیل ذخایر عظیم نفت و گاز مورد توجه کشورهای اروپایی و شرق آسیا قرار گرفتند. کشور ترکمنستان یکی از کشورهایی از این دست است. کشوری که ذخایر گاز آن به 480 تریلیون مترمکعب میرسد و این کشور را در رتبه چهارم دنیا قرار میدهد.
این کشور در سالهای اخیر خط لولههای متعددی به شرق آسیا و روسیه برای صادرات گاز کشیده است. برای انتقال گاز کشور ترکمنستان به اروپا با توجه به محصوربودن این کشور در خشکی خط لوله انتقال گاز از بستر دریای خزر را مدنظر قرار دادند.
خط لوله ترانس خزر، خط لولهای است که از میدان گازی ترکمنباشی ترکمنستان به ترمینال سنگچال کشور جمهوری آذربایجان رسیده و پس از آن به اروپا منتقل میشود. خط لولهای که طول آن 200 کیلومتر است و سالانه 30 میلیارد مترمکعب گاز را صادر میکند.
خط لوله ترانس خزر و ایده و طرح آن از سوی ایالات متحده آمریکا شکل گرفت و در سالهای اخیر با مشکلات متعددی برای اجرائیشدن و تکمیل روبهرو بوده است.
خط لوله ترانس خزر و اختلال در اجرای آن را میتوان منوط به چند عامل دانست. اولین عامل اجرائینشدن این خط لوله را میتوان منازعات حقوقی بر سر تقسیم دریای خزر بدانیم که البته با امضای کنوانسیون حقوقی دریای خزر در سال 2018 مانع اصلی بر سر اجرائیشدن خط لوله ترانس خزر از پیشرو برداشته شد.
یکی دیگر از مهمترین موانع اجرائیشدن خط لوله ترانس خزر مخالفت ایران و روسیه است. مخالفتی که دارای ابعاد گسترده سیاسی، اقتصادی و امنیتی است و منافع دو کشور را در زمینههایی تحتالشعاع قرار میدهد. البته عوامل دیگری نیز درخصوص اجرائینشدن خط لوله ترانس خزر مانند مشکلات اقتصادی و سیاسی ترکمنستان، مسائل محیطزیستی و... وجود دارد؛ اجرائیشدن خط لولهای که اثرات گوناگونی روی ایران دارد. با توجه به اهمیت این موضوع به بررسی اثرات این خط لوله بر روی ایران و تبعات آن میپردازیم.
تهدید امنیت انرژی ایران
همانطور که عنوان شد اجرائیشدن خط لوله ترانس خزر ابعاد گستردهای دارد که تبعات بسیاری روی ایران دارد. مهمترین اثر اجرائیشدن این خط لوله را میتوانیم تهدید امنیت انرژی ایران بدانیم.
اجرائیشدن خط لولهای با ظرفیت 30 میلیاردی میتواند موجب کاهش و به خطر افتادن امنیت تقاضا برای گاز ایران شود. هرچند که درحالحاضر ایران به دلیل کمبود در بازار داخلی، چندان امکان صادرات گاز را ندارد؛ اما خط لوله ترانس خزر میتواند تهدیدی برای آینده بازار گاز ایران باشد.
در واقع ایران که امروزه نیز با توجه به نبود سرمایهگذاریها در بخش گاز و ایجاد خط لولههای صادرات با محدودیت صادرات گاز و مشتری روبهرو است، میتوان این عنوان را به کار برد که ایران در سالهای اخیر از بازار گاز دنیا و مخصوصا اروپا حذف شده است و کشورهای دیگری مانند روسیه سهم ایران در این بازار را به خود اختصاص دادهاند.
به نوعی از دیدگاهی دیگر اجرائیشدن این خط لوله امنیت تقاضای ایران را در بلندمدت بهشدت تحتالشعاع قرار میدهد.
کشور ایران به علت تحریمها و نبود سرمایهگذاریهای گسترده با کاهش حجم تولید در سالهای اخیر روبهرو بوده، به حدی که میزان تولید گاز ایران طبق آمار شرکت BP حدود 250 میلیارد مترمکعب در سال 2020 بوده و در نقطه مقابل مصرف داخلی ایران 233 میلیارد مترمکعب بوده است. آماری که بهخوبی گویای یکسان و نسبی بودن میزان تولید و مصرف ایران و ناتوانی ایران برای صادرات است.
در واقع ناتوانی ایران در صادرات و اجرائیشدن خط لوله ترانس خزر بهشدت امنیت انرژی ایران را تحتالشعاع قرار میدهد. به نوعی شاهد این موضوع هستیم که تقاضای کمی برای گاز ایران وجود دارد که با اجرائیشدن طرحهایی مانند خط لوله تاپی یا خط لوله ترانس خزر از بین میرود و کاهش مییابد و ایران جایگاه خود را در بازار انرژی منطقه و جهان از دست میدهد.
کاهش نقش ترانزیتی و محوری ایران در صادرات گاز طبیعی
کشور ترکمنستان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و اعلام استقلال این کشور دارای مشکلاتی شد.
یکی از مهمترین مشکلات این کشور شکل و شرایط جغرافیای این کشور بود. در واقع محصوربودن این کشور در خشکی و دسترسینداشتن به آبهای آزاد یکی از مسائل مهمی است که ترکمنستان با آن دستوپنجه نرم میکند؛ موضوعی که امروزه بهشدت اهمیت آن مشخص شده که دسترسینداشتن به آبهای آزاد چگونه ظرفیتهای تجارت و صادرات را از بین میبرد.
این موضوع برای کشوری مانند ترکمنستان که دارای منابع عظیم گاز طبیعی است، موجب کاهش و محدودیت در زمینه صادرات بهخصوص برای صادرات گاز به اروپا شده است.
کشور ترکمنستان تلاش کرده است که در سالهای گذشته از راههای گوناگون صادرات گاز به اروپا را مدنظر قرار دهد. یکی از این راهها انتقال گاز از طریق روسیه به اروپاست؛ اما این طرح نیز دارای مشکلاتی مانند وابستگی به روسیه برای صادرات گاز به اروپاست که این موضوع را میتوانیم برخلاف نظریه امنیت انرژی درخصوص متنوعسازی مسیر صادرات انرژی بدانیم.
در همین راستا کشور ترکمنستان به دنبال راهحلی دیگر در این زمینه بود. پس مسیر جایگزین برای صادرات گاز به اروپا چه کشوری است؟ پاسخ مشخص است؛ ایران. کشور ترکمنستان با ایجاد خط لوله سرخس یا طرح سوآپ گازی با ایران و جمهوری آذربایجان تلاش کرده است که مسیر جدید و کمهزینهتری را ایجاد کند. در واقع سوآپ گازی موجب دورزدن دریای خزر شده و صادرات به اروپا را دنبال میکند. در صورت اجرائیشدن خط لوله ترانس خزر و متصلشدن ترکمنستان به جمهوری آذربایجان از طریق این خط لوله میتواند یک تهدید مهم در زمینه انرژی برای ایران باشد؛ چون با این طرح ایران نقش ترانزیتی خود در زمینه انرژی را برای ترکمنستان از دست داده و به نوعی ایران دور زده میشود. میتوان اینگونه عنوان کرد درصورتیکه این طرح اجرا شود، ترکمنستان نیاز و وابستگی به ایران درخصوص صادرات گاز نمیبیند و این موضوع سبب میشود که ایران از دریافت بهای ترانزیت و مهمتر از آن تقویت جایگاه ایران در مقابل کشورهای ترکمنستان و جمهوری آذربایجان جلوگیری میکند.
استراتژی پروژههای انرژی بدون حضور ایران و سیاست انزوا
ایالات متحده آمریکا با به اوج رسیدن تنشها با ایران درخصوص مسائل هستهای، دوربودن ایران از پروژهها و خط لولههای نفت و گاز را دنبال کرده است؛ یک استراتژی که منجر به سیاست انزوا و دورافتادن ایران از پروژههای منطقه شده است. ایالات متحده آمریکا در سالهای اخیر تلاش کرده است از طریق تشویق کشورها به اجرای پروژهها و صادرات نفت و گاز به مناطق مختلف مخصوصا اروپا، تضعیف جایگاه و نقش ایران را دنبال کند.
بهترین مثال در این زمینه را میتوان اجرای خط لوله تاپی دانست. خط لولهای که اگرچه هنوز به سرانجامی نرسیده؛ اما هدف از آن کمرنگکردن و مقابله با خط لوله صلح ایران است. در واقع این کشور موازی با پیشبرد اجرائیشدن خط لوله تاپی و حلکردن موانع موجود تلاش کرده است که از طریق لابیهای گسترده با کشورهای پاکستان و هند این کشورها را از حضور در این خط لوله منصرف کند که تا به امروز در این امر موفق بوده و هدف آنها از عدم صادرات گاز ایران با موفقیت به اجرا رسیده است.
به طور کلی میتوان عنوان کرد که آمریکا سیاست حضورنداشتن ایران در خط لولههای منطقه را موازی با سایر طرحهایی که بدون حضور ایران است، پیش میبرد.
یکی از این طرحها خط لوله ترانس خزر است که موجب دورزدن ایران و صادرات مستقیم و بدون واسطه ترکمنستان به جمهوری آذربایجان میشود که این امر سبب ازبینرفتن جایگاه و سهم ایران در بازار انرژی شده که جبران آن دشوار است. بهعنوان مثال ایران در زمان قبل از تحریمها جایگاه ویژهای در زمینه نفت ایفا میکرد که با کاهش فروش نفت ایران، کشور عربستان جایگزین ایران شد و این سهم همچنان در اختیار این کشور است؛ اتفاقی که ضرر آن جبرانناپذیر است.
تبعات امنیتی و محیطزیستی
بر کسی پوشیده نیست که خطوط لوله علاوه بر ابعاد اقتصادی یک بعد بسیار مهم برای کشورهای درگیر با آن دارد که بعد امنیتی آن است. طبیعی است که با اجرائیشدن خط لوله و انتقال گاز به دلیل اهمیت این خط لوله شاهد حضور کشورهای غربی و ایالات متحده آمریکا در دریای خزر باشیم.
امری که موجب حساسیت مرزی در ایران شده و در درازمدت میتواند چالشهای امنیتی را در دریای خزر و حضور نظامی کشورهای غربی برای ایران به دنبال داشته باشد. از سویی دیگر یکی دیگر از تبعات اجرائیشدن خط لوله ترانس خزر مسائل محیطزیستی برآمده از آن است. دسترسینداشتن دریای خزر به آبهای آزاد و بستهبودن آن موجب میشود که در صورت آلودگی، دریای خزر به یک گودال سمی بدل شود. نکته مهم در این زمینه برای ایران شیب دریای خزر به سمت ایران است که در واقع آلودگیها را در سواحل ایران تجمیع میکند که علاوه بر ابعاد مسائل اکوسیستمی تبعات زیستمحیطی جبرانناپذیری را برای کشورهای حاشیه دریای خزر به دنبال دارد.
در انتها به نظر میرسد اجرای خط لولههایی مانند خط لوله ترانس خزر میتواند تبعات سختی را برای ایران به دنبال داشته باشد. تبعاتی که به بخشی از آنها اشاره شد که ابعاد گستردهای به خودش گرفته که شامل اقتصاد، سیاست، فرهنگ و محیط زیست میشود. به نظر میرسد تحریمها و نبود سرمایهگذاری و نبود ایران در پروژههای گازی منطقه منجر به حذف ایران از بازار انرژی شده است.
حذفی که بهتدریج صورت گرفته و حتی اگر در سالهای بعد توان و ظرفیت صادرات گاز ایجاد شود، بازپسگیری و رسیدن به آن جایگاه کاری سخت و دشوار است.
به طور کلی باید اجرائیشدن خط لوله ترانس خزر و خط لوله تاپی را زنگ خطری جدی برای ایران و ظرفیت صادرات گاز ایران بدانیم که از تحولات منطقه دور افتادیم و فرصتها در حال ازبینرفتن است. شاید زمان آن فرارسیده است که صادرات گاز به اروپا از طریق عراق و سوریه به اروپا بیشازپیش مورد توجه و کارشناسی قرار بگیرد.