نگاهی به تأثیر تغییرات صداوسیما بر مخاطب و سریالهای ساختهشده در رسانه ملی
«سیما» در دسترس نیست
صداوسیما در حوزه محتوا دو معاونت مهم و کلیدی دارد؛ معاونت سیما و معاونت سیاسی. البته پست مهم دیگری به نام قائممقام فرهنگی که راهبری قسمت محتوایی و برنامهسازی به این پست محول شده و دو معاونت سیاسی و سیما زیر نظر این بخش فعالیت میکنند. مدتی قبل محسن برمهانی معاون سیما، در احکامی جداگانه مدیران جدید شبکههای سیما را منصوب کرد.
شرق: صداوسیما در حوزه محتوا دو معاونت مهم و کلیدی دارد؛ معاونت سیما و معاونت سیاسی. البته پست مهم دیگری به نام قائممقام فرهنگی که راهبری قسمت محتوایی و برنامهسازی به این پست محول شده و دو معاونت سیاسی و سیما زیر نظر این بخش فعالیت میکنند. مدتی قبل محسن برمهانی معاون سیما، در احکامی جداگانه مدیران جدید شبکههای سیما را منصوب کرد. طی این حکم میثم مرادیبیناباج به سمت مدیر شبکه یک، حامد بامروتنژاد به سمت مدیر شبکه دو، حسین شاهمرادی به سمت مدیر شبکه چهار، علی عبدالعالی به سمت مدیر شبکه آموزش، محمدحسین کشکولی به سمت مدیر شبکه قرآن و معارف سیما و محمدصادق باطنی به سمت مدیر شبکه امید، منصوب شدند. در سه سال گذشته عموم انتصابات صداوسیما مدیرانی خارج از رسانه ملی بودهاند. این انتصابها پرسشهای بسیاری را ایجاد کرده است. از اصلیترین این پرسشها میتوان به این نکته اشاره کرد که به چه دلیل انتصابهای اخیر سازمان صداوسیما از میان نیروهای سازمانی نیست؟ نیروهایی که غالبا با سختگیریهای مرسوم رسانه ملی در این مجموعه مشغول به کار هستند و حال مدیران فرهنگی صداوسیما در انتصابهای اخیر از بدنه سازمان صداوسیما نیستند. این موضوع زمانی پررنگتر میشود که نیروهای تازهجذبشده نیز به اشکال مختلف از نیروهای مورد تأیید خود در سایر بخشهای صداوسیما استفاده کرده و عملا شکاف بین بدنه سازمان صداوسیما و افرادی که بهتازگی به این مجموعه پیوستند بیشتر میشود.
این در حالی است که سالهاست از کوچکسازی و چابکسازی رسانه ملی صحبت میشود و عملا اتفاقات درونسازمانی، چیزی خلاف این شعار را نشان میدهد. بسیاری از کارشناسان بر این باورند که شکاف ایجادشده، بیش از هر چیز تأثیراتش را در محتوای آثار تولیدشده در شبکههای مختلف سیما و اساسا سیاستگذاریهای سازمان نشان میدهد. فارغ از این جریان، جداافتادن بدنه سازمان صداوسیما در تصمیمگیریهای رایج باعث میشود تا به مرور نهتنها مدیران رسانه ملی که سالهاست در بدنه سازمان کار کردهاند، مدیریت آنتن را در اولویت کارهایشان قرار ندهند، بلکه حتی حضور فیزیکیشان کمتر از سابق شود.
از سوی دیگر میتوان به این جریان از زاویه دیگری نیز نگاه کرد. مدیرانی که بیرون از بدنه سیما به مجموعه اضافه میشوند، طبیعی است که با ذهنیتی شبیه به اینکه تا امروز موفقیتهایی از جانب افرادی که در سازمان صداوسیما فعالیت میکردند حاصل نشده، دست به انتخابهایی بزنند تا این کاستی را جبران کنند و عملا تصمیمگیری به بدنه کارشناسی سیما محول نشود و عدم تجربه کافی در بحث رسانه از سمت افرادی که شناخت کافی نسبت به این حوزه ندارند، باعث میشود تا آزمون و خطا بیشتر شده و گفتوگوی میان مدیران و بدنه سازمان صداوسیما قطع شود.
نکته دیگری که در این میان حائز اهمیت است، سپردن جریان سریالسازی به ارگانهای دیگری خارج از مجموعه صداوسیماست. طبق شنیدهها طی یک سال گذشته جز سریالهای «دردسرهای شیرین» به کارگردانی سهیل موفق و «آزادی مشروط» به کارگردانی مسعود دهنمکی، به سریالهای دیگری که مرتبط با بدنه سازمان صداوسیما هستند و عمدتا توسط سریالسازانی که سالهاست برای تلویزیون سریالسازی میکنند، مجوز ساخت داده نشده و بدون تعیین تکلیف باقی ماندهاند. رویکردی که براساس طرح جامع تحول اتفاق افتاده و طبق گفتههای پیمان جبلی، رئیس سازمان صداوسیما، «تحقق تحول در دستگاه فرهنگی گسترده و پیچیده صداوسیما، مسئله یک شب و یک روز نیست. این اتفاق باید طی یک فرایند رخ دهد».
او که سال گذشته در جمع خبرنگاران از جزئیات این طرح صحبت میکرد تأکید کرد که رویکرد تحولی در رسانه ملی در دوره جدید باید در سه محور «تحول در رویکردها، تحول در محتوا و تحول در سازوکارها» اتفاق بیفتد.
او خاطرنشان کرد: «درحال حاضر با آسیبشناسیِ دقیق، تلاش میکنیم با استفاده از نظر کارشناسان داخل و خارج از سازمان صداوسیما، فرایندهایی را که منجر به شرایطی شده تا نتوان از ظرفیت رسانه ملی حداکثر استفاده کرد، شناسایی کنیم. این آسیبها به تدریج ما را به تحول در رویکرد میرساند و بعد تحول در محتوا. تحول در سازوکارها و ساختارها و انتصابها را موکول کردیم به تحول در رویکرد و محتوا؛ یعنی هر ساختار و هر جایگاهی که به این تحول کمک کند، باقی خواهد ماند و هر ساختاری که نتواند با این تحول همراهی کند تغییر خواهد کرد. جلسات بسیار مفصل و متعددی را با همه کارشناسان و مدیران در داخل و بیرون سازمان داشتیم. قصدمان این نیست که تحولی نمایشی انجام دهیم قصدمان این است که تحول ریشهدار و پایدار و ماندنی انجام دهیم تا رسانه ملی به ظرفیت لازمی که دارد برسد».
از جمله تغییرات محتوایی در طرح تحول، سپردن سریالسازی به سه مجموعه مؤسسه اوج، حوزه هنری و عمار است. مجموعههایی که با ورود به سریالسازی سازمان صداوسیما تا به امروز چندان در جلب رضایت مخاطب موفق عمل نکردهاند. سریال «وضعیت زرد» به کارگردانی مجید رستگار از جمله سریالهای تولیدشده توسط عمار است، طبق اعلام رسمی سازمان صداوسیما در فصل اول تنها شش درصد و در فصل دوم 10 درصد تماشاگر داشته و عوامل سازنده این مجموعه برای ساخت فصل سوم آن آماده میشوند.
مؤسسه اوج نیز که تا به امروز در حوزه سریال برای تلویزیون با ساخت یک فصل از سریال «پایتخت» با عوامل تلویزیونی توانست مخاطب را جذب کند، ساخت آثاری چون همسفر خورشید، آشوب، سر دلبران و مینو را نیز در تلویزیون تجربه کرد و در ساخت مجموعه تلویزیونی «مستوران» توفیق چندانی حاصل نکرد. طبق نظرسنجیهای رسانه ملی بینندگان این مجموعه 15 درصد اعلام شده است. متوسط بیننده سریالهای شبکه یک، دو سال پیش 30 درصد بوده. آنچنان که طبق آخرین نتایج نظرسنجی مرکز تحقیقات سازمان صداوسیما از بین سریالهای جدید پخششده در نیمه اول تیر سال ۱۴۰۱، سریال «مستوران» از شبکه یک 15.4 درصد مخاطب داشته است و بازپخش سریال «ستایش ۳ » از شبکه آیفیلم 26.3 درصد مخاطب را ثبت کرده. این در حالی است که ساخت فصل دوم سریال «مستوران» برای پخش در ایام عید و رمضان 1402 در دستور کار قرار گرفته است! حوزه هنری نیز بعد سالها امسال با سریال «جناب عالی» تلاش کرد که در آنتن نوروز 1400 حضور داشته باشد که نهایتا سریال توسط رسانه ملی در تلوبیونپلاس پخش شد.
پیش از این، جملهای از جانب کارشناسان سازمان صداوسیما به وفور شنیده میشد که اگر میزان تولیدات سازمان صداوسیما در سریالسازی به زیر 40 درصد برسد، عملا با کنداکتوری خالی مواجه هستیم و به نظر میرسد این پیشبینی در ماههای اخیر به وقوع پیوسته است. هماکنون رسانه ملی تنها دو سریال در حال فیلمبرداری دارد. «سلمان» و «آزادی مشروط». در حالی که سال 97 این عدد به حدود 50 سریال میرسید. افول تولید در دو سال گذشته و تعطیلی 10ماهه تولید سریال در تلویزیون علاوه بر بیکاری و تبعات آن در زندگی حدود 10 هزار نفر، باعث خالیشدن آنتن و کنداکتور در سالهای پیشرو میشود.
ادامه این روند در سریالسازی به احتمال بسیار بالا برای رسانه ملی خوشایند نخواهد بود. چراکه با ادامهدارشدن ساخت سریالهایی که عمدتا فاقد کیفیت و کمیت قابل قبول باشند، مخاطبان بسیاری از دنبالکردن سریالها ناامید شده و در میان رقابت تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، مخاطبان شبکه نمایش خانگی را انتخاب خواهند کرد. در این شرایط میتوان سالهایی پررونقی را برای شبکه خانگی متصور شد. احتمالا بازپخش سریالهای گذشته بیشتر خواهد شد. تعداد باکسهای نمایشی کمتر میشود. معیشت هنرمندان به خطر میافتد و نارضایتیهایی را از جانب آنها به وجود خواهد آورد. در نهایت اینکه دور از ذهن نیست به مرور مخاطب نسل جوان با تلویزیون خداحافظی کند.