مروری بر «آنومالی» نوشته اِروه لو تِلیه
پرواز در اعماق
شرق: «کُشتن آدم، کار پیشپاافتادهای است. باید به دقت بررسی کرد، همه چیز را پایید، و بسیار تعمق کرد و در لحظه موعود طوری عمل کرد که مو لای درزش نرود. بله. مو لای درزش نرود.
شرق: «کُشتن آدم، کار پیشپاافتادهای است. باید به دقت بررسی کرد، همه چیز را پایید، و بسیار تعمق کرد و در لحظه موعود طوری عمل کرد که مو لای درزش نرود. بله. مو لای درزش نرود. باید طوری از عهده کار بربیایی که جهان کوچک شود، آنقدر کوچک که در لوله تفنگ یا نوک چاقو جا بگیرد. همین و بس. خودت را سؤالپیچ نکن، نگذار خشم بر تو چیره شود، برای خودت قوانینی تعریف کن و روشمند عمل کن. بلیک بهخوبی از عهده این کارها برمیآید و این توانایی از زمانی آنقدر دور شروع شده است که دیگر نمیتواند شروعش را به یاد بیاورد. و از آن به بعد مابقی چیزها خودبهخود پیش میرود». این جملات تکاندهنده آغاز کتاب «آنومالی» نوشته اروه لو تلیه است؛ روایت خلبان هواپیمای مسافربری فرانسوی که پس از گذر از توفانی سهمناک از برج مراقبت میخواهد که به طور اضطراری در فرودگاهی آمریکایی فرود بیاید. برج مراقبت در ازای اجازه فرود از خلبان سؤالات متعددی میپرسد تا هویت او را شناسایی کند، در همین حین جنگندههای ارتش در دو سوی هواپیما ظاهر میشوند و خلبان را تهدید میکنند که اگر از دستورات اطاعت نکند نابود خواهد شد. در ادامه اتفاقات عجیب و غیرعادی داستان را پیش میبرد و در این میان معلوم میشود که همین هواپیما چند ماه قبل با همین مسافران در فرودگاه فرود آمده است.
«آنومالی» که در فارسی به «ناهنجاری» ترجمه شده، با دیگر آثار اروه لو تلیه به لحاظ حجم، تعدد شخصیتها و شگردهای روایی داستان متفاوت است. این رمان در سال 2020 جایزه گنکور، معتبرترین جایزه ادبی فرانسه را از آن خود کرد. از دلایل جذابیت این اثر، روایت نفسگیر و مواجهه نویسنده با هراسهای وجودی انسان و ذهن او است. تلیه، با واکاوی در وقایع و پدیدههای غریب و ناآشنا باورهای مرسوم انسان را به چالش میکشد. موفقیت «آنومالی»، حتی برای خود لو تلیه هم غافلگیرکننده بوده؛ چراکه بعد از دریافت جایزه گنکور، فروش کتاب چندبرابر شد. تلیه معتقد است که علاوه بر داستان شگفتانگیز رمان، آنچه در استقبال از آن نقش اساسی داشته عنوان کتاب است: «اینهم از طنز روزگار! آنومالی که در آغاز عنوان ناجوری به نظر میرسید، آنهم با سال دیوانهواری که از سر گذرانده بودیم، ابعاد دیگری به خود گرفت».
اروه لو تلیه، نویسنده و روزنامهنگار متولد ۱۹۵۷ و دانشآموخته ریاضی و زبانشناسی است. او از سال 1992 به عضویت نحله ادبی «اولیپو» درآمد و از سال 2019 مدیریت این نحله ادبی را بر عهده گرفت. «اولیپو» آمیزهای از سه واژه فرانسوی با ترجمه تحتاللفظی «کارگاه ادبیات بالقوه» است. رمون کنو و فرانسوا لو لیونه، اولیپو را در سال ۱۹۶۰ بنیاد گذاشتند، جنبشی ادبی که نویسندگان مطرحی در آن عضویت داشتهاند و از چهرههای شاخص آن میتوان به ایتالو کالوینو، ژرژ پرک، ریمون کنو و لو تلیه اشاره کرد. هدف این جنبش ادبی، بهکارگیری شیوههای تازه در آفرینش متون ادبی و نویسندگی خلاق بود، اعضای این جنبش با رد سنتهای حاکم بر ادبیات و تخطی از قواعد ادبی جاافتاده و تکیه بر خود نوشتار و استفاده از بازیها و نوآوریهای ادبی، از امکان تازهای در ادبیات سخن گفتند و در این میان، «آنومالی» از آثار شاخص این جنبش به شمار میرود که اهداف و ایدههای ادبیات بالقوه را محقق ساخته است و البته جایزه ادبی گنکور هم در موفقیت چشمگیر و رواج ایدههای اولیپو تأثیر بسیاری داشت.
اروه لو تلیه، چهارمین دبیر جنبش ادبی اولیپو، از سال 1991 نوشتن را با داستانهای کوتاه آغاز کرد و با اینکه بیشتر با داستانهای کوتاهش شناخته شد، رمان او «آنومالی» توانست او را بهعنوان نویسندهای جهانی و معروف تثبیت کند. گرچه تلیه معتقد است در نوشتن به دانش خود در زمینه ریاضی بیاعتناست و دیگر دغدغه ریاضی ندارد، بسیاری از منتقدان آثار او خاصه رمان اخیر را نوعی پیوند ادبیات و ریاضیات میدانند. تلیه با اینکه خود به موفقیت رسیده است، نویسندهای سرخورده و ناامید را در «آنومالی» به تصویر میکشد که از شخصیتهای جذاب داستان است: «ویکتور نویسنده است. افسوس که علیرغم استقبال خوب منتقدان از دو رمانش و یک جایزه ادبی بسیار پاریسی، کتابهایش از آنهایی هستند که نوار قرمز روی جلدشان موجب ازدحام جمعیت نمیشود و فروششان هرگز از چند هزار نسخه فراتر نرفته است. خودش را قانع کرده که این شرایط اصلا تراژیک نیست و همین که آدم از خواب و خیالهایش بیرون بیاید یعنی شکست نخورده است. در چهلوسه سالگی، دنیای کوچک ادبیات به نظرش قطار مضحکی است که در آن شیادان با همدستی کنترلچیهای نااهل، بدون بلیت با هیاهو در صندلیهای درجه یک مینشینند، درحالیکه نابغههای فروتن در ایستگاه قطار جا میمانند...» .
آنومالی، اروه لو تلیه، ترجمه فاطمه ابراهیمیان و محمدامین بیک، نشر نو