زنان افغان، کلیشه رایج زن قربانی فقیر
لیما حلیمه احمد، زن جوان افغانستانی که اکنون دانشجوی دکترای حقوق اقتصاد در آمریکاست، در فارنپالیسی مطلبی درباره زنان زیر سلطه طالبان با عنوان «زنان افغانستان آنچنان که شما فکر میکنید نیستند» نوشت. او که خود کودکیاش را در هلمند گذرانده است، در این مطلب جزئیات دقیق سیاسی و تاریخی را مطرح کرده است. این گزارش در آستانه بازگشایی مدارس در سراسر جهان منتشر شده و با ابراز نگرانی بابت حذف زنان از مدارس متوسطه و دانشگاهها همراه است.
لیما حلیمه احمد، زن جوان افغانستانی که اکنون دانشجوی دکترای حقوق اقتصاد در آمریکاست، در فارنپالیسی مطلبی درباره زنان زیر سلطه طالبان با عنوان «زنان افغانستان آنچنان که شما فکر میکنید نیستند» نوشت. او که خود کودکیاش را در هلمند گذرانده است، در این مطلب جزئیات دقیق سیاسی و تاریخی را مطرح کرده است. این گزارش در آستانه بازگشایی مدارس در سراسر جهان منتشر شده و با ابراز نگرانی بابت حذف زنان از مدارس متوسطه و دانشگاهها همراه است.
طالبان چند ماه بعد از استقرار با صدور بیانیهای، حجاب را برای همه زنان افغانستان اجباری کرد، اگرچه «برقع» که تمام بدن زنان را در بر میگیرد، یک لباس سنتی افغانستان نیست. طالبان از زمان به دست گرفتن کنترل کشور و پس از توافق با ایالات متحده، دختران را از تحصیلات متوسطه منع کرده است و زنان را از کار یا سفر طولانی بدون حضور مرد. در همین حال، جهان شاهد نقض مداوم حقوق بشر از سوی طالبان است و این سؤال را مطرح میکند که چرا حقوق زنان در افغانستان با حقوق زنان در سایر نقاط جهان یکسان در نظر گرفته نمیشود. بیش از 20 سال پس از 11 سپتامبر، بار دیگر صحبت از «نجات زنان افغان» به گوش میرسد؛ اما نیات خوب غرب لزوما زندگی زنان در افغانستان را بهبود نمیبخشد. به این دلیل که اصطلاح «زنان افغان» یک ساختار سیاسی-اقتصادی است که از سوی چندین بازیگر جهان سیاست ابداع شده است تا زنان افغانستان را برای اهداف سیاسی تبدیل به ابزار کند. در دو دهه گذشته، قدرتهای غربی، قدرتمندان افغان و (تا حدی) زنان افغانستان در تقویت این اصطلاح برای تأمین نیازهای سیاسی و اقتصادی طرفهای درگیر کمک کردهاند. اصطلاح «زنان افغان» تبدیل به یک چارچوب شده است. برای جاشدن در این چارچوب، زنان باید قربانی شوند. آنها باید خشونت را از سوی مردان تجربه کرده باشند، لباسهای خاص بپوشند و درخواست کمک کنند؛ اما مهمتر از همه، آنها باید آنقدر جاهطلب باشند که از سوی غربیها نجات پیدا کنند. به طور خلاصه، زنان افغانستان بار دیگر به یک فرصت سیاسی-اقتصادی تبدیل شدهاند. «ابزاریکردن زنان» در افغانستان برای اهداف سیاسی و اقتصادی یک تحول جدید نیست. حقوق زنان از دوران امانالله خان، پادشاه افغانستان در اوایل قرن بیستم بهعنوان ابزار استفاده شده است. با الهام از اصلاحات آتاتورک، رهبر وقت ترکیه، «امانالله» با دادن آزادیهای بیشتر به زنان به دنبال نوسازی افغانستان بود. «ملکه ثریا» اولین مکتب دخترانه را در افغانستان افتتاح کرد. زنان حق رأی خود را در سال 1919 به دست آوردند. این آزادیها و چندین آزادی دیگر برای زنان در افغانستان کوتاهمدت بود؛ زیرا بریتانیا پادشاه امانالله را به دلیل حمایت از قیام در هند علیه بریتانیا مقصر میدانست. در نتیجه، بریتانیا از رهبران قبایل افغان و روحانیون مذهبی در افغانستان در شورش علیه سیاستهای پادشاه حمایت کرد و در نتیجه شاه امانالله در سال 1929 برکنار شد.
موج دوم «ابزارسازی» شامل سیاسیشدن بدن زنان افغان در طول جنگ داخلی دهه 1980 بود. زمانی که مجاهدین تحت حمایت ایالات متحده قدرت را از دولت کمونیستی گرفتند و خشونتهای جنسی فراوانی در سراسر افغانستان روی داد. «خشونت جنسی» علیه زنان به استراتژی اصلی در چند سال آخر جنگ داخلی تبدیل شد. در نتیجه، خودکشی در میان زنان و دختران رایج شد. جدیدترین ابزارسازی از زنان افغانستان پس از سال 2001 صورت گرفت. با شروع 11 سپتامبر، نجات زنان افغان یکی از توجیهات اصلی تهاجم ایالات متحده بود. سیاست خارجی هر کشور غربی، سازمان ملل متحد و تمام سازمانهای بشردوستانه جهانی عبارت «زنان افغان» را در اسناد خود گنجاندهاند تا درخواست تمدید مداخله بهاصطلاح خود در افغانستان در هر سال مالی را داشته باشند. «زنان افغان» در هر سازمان بشردوستانه، مدرسه، دانشگاه، کنفرانس و پلتفرم جهانی تبدیل به یک اصطلاح رایج شد. برای بسیاری از زنان افغان، ازجمله من، «زن افغان» با پارامترهای خاص خود، تبدیل به یک شغل تماموقت شده است. تعداد جلسات مشاوره در آژانسهای کمککننده و کشورهایی را که موضوع اصلی آنها «زنان افغان» است، از دست دادهام؛ اما شرکتکنندگان در این جلسات عمدتا مردان سفیدپوست غربی هستند. اغلب، پیشنهاد اصلی آنها تأمین بودجه سازمانهای زنان است و این بودجه بدون شرط نیست. آنچه زنان افغان واقعا میخواهند، هرگز دغدغه آنها نبوده است. هدف همیشه کمککردن است؛ اما این کمک با این پیشفرض اولیه همراه میشود که ما «توسعهیافتهها» و «متمدنها» میدانیم چه چیزی برای شما خوب است؛ بنابراین هر طور که صلاح بدانیم، به شما کمک خواهیم کرد. برای عملیاتیکردن این نیات خوب، سیاستها باید سریع و قابل تعمیم باشد و به این ترتیب است که بیش از 15 میلیون زن افغانستان در یک چارچوب قرار گرفتند و برچسب «قربانیان فقیر و بدبخت» بر آنها زده شد. این به آن معنا نیست که کشورهای ثروتمند جهان نباید از کشورهای فقیرتر مانند افغانستان حمایت کنند؛ اما این به آن معناست جمعیتی که حمایت میشوند باید درباره اینکه چگونه میخواهند مشکلات خود را حل کنند، نظر هم بدهند. درباره «زنان افغان» مطالب زیادی نوشته شده است؛ اما خود زنان افغانستان بسیار اندک نوشتهاند. من چندین سال گذشته را صرف مصاحبه با زنان همکار از افغانستان کردم که هویتی را که برای آنها ایجاد شده است، قبول ندارند. وقتی مردم اصطلاح «زنان افغان» را میشنوند، تصویری که به ذهن خطور میکند، یک «قربانی فقیر» است، فردی با اختیار بسیار کم که اجازه مشارکت در عرصه عمومی را ندارد و از حقوق برابر بیبهره است. متأسفانه زنان افغانستان برای بیرونآمدن از این چارچوب که برای آنها طراحی شده، کمکاری کردهاند. با چند نفر از آنها مصاحبه کردم. «زن افغان» بودن یک مسئولیت اجرائی است. با این حال، اگر در چارچوب بمانید، فرصتهای خاصی را نیز به ارمغان میآورد. برای مثال، مؤسسات و سازمانهای غربی از ارائه حمایت از آنها با اهدای بورسیهها، آموزشهای حرفهای و زمینههایی برای صحبت درباره رنجهایشان افتخار میکنند. برای بهرهمندی از این فرصتها، زنان افغانستان باید نشان دهند که بدبخت و نیازمند کمک هستند. فاطمه آیران، یک دانشجوی اقتصاد افغانستان، نگران این بود که خود را بهعنوان یک زن قوی نشان دهد که هرگز خشونت فیزیکی را تجربه نکرده است؛ زیرا میترسید چنین روایتی شانس او را برای ورود به کالج کاهش دهد. این به آن معنا نیست که زنان افغان شایستگی تحصیل در مؤسسات معتبر را ندارند، بلکه به این معناست که این مؤسسات و جامعه جهانی، به طور کلی، انتظاراتی از زنان افغانستان دارند که هوش و تواناییهای آنها را دستکم میگیرند؛ زیرا بالاخره یک زن باهوش و توانمند نیازی به نجات ندارد. بهاینترتیب، سازمانهای کمکرسان به زنان افغان نیاز دارند که قربانی شوند تا بتوانند پروژههای خود را اجرا کنند، شغل ایجاد کنند و شرکتشان در حالی حفظ میشود که زنان قربانی وجود داشته باشند. «سلما الکوزی»، یک مقام پیشین دولت افغانستان، گفت: «اصطلاح «زنان افغان» من را خفه میکند؛ زیرا نشاندهنده بدبختی است و به تجارتی اشاره دارد که ذینفعانش از آن سود میبرند. این اصطلاح، نه زنان افغانستان را توصیف میکند و نه آنچه را که آنها دارا هستند». در یک سال گذشته و پس از به قدرت رسیدن طالبان، آنها «زنان افغان» را به یکی از محورهای اصلی مذاکرات خود با دولتهای غربی تبدیل کردهاند. آنها خواستار یک کرسی در سازمان ملل شدند و به نوبه خود به دختران اجازه تحصیل در دبستان را دادهاند. آنها از ایالات متحده خواستهاند ارسال کمکها را قطع کند و به زنان این فرصت را دادند که در وزارتخانههای افغانستان بهعنوان کارمند نظافت مشغول کار شوند یا در دانشگاهها تحصیل کنند؛ اما با شرایط خاص. آنها بدشان نمیآید که زنان در خیابانها گدایی میکنند -این ناقض تفسیر آنها از احکام اسلامی نیست- اما زنان را از کار در ادارات منع میکنند. آنها دختران را در مدارس ابتدایی و تا حدی در آموزش عالی راه میدهند؛ آنهم فقط درصورتیکه حجاب مشکی تمام بدن آنها را پوشانده باشد؛ اما آنها دختران را از تحصیلات متوسطه منع کردهاند و این امر باعث میشود که هرگز نتوانند تحصیلات عالی را دنبال کنند. هیچ منطقی در سیاستهای آنها وجود ندارد؛ اما آنها مطمئن میشوند که موضوع «زنان افغان» زنده بماند؛ زیرا این تنها راه برای جلب توجه جهان است؛ کالایی که از سوی دلالان قدرت معامله میشود تا حمایتهای بینالمللی را جلب کنند. نمیشود گفت ما زنان افغانستان نیز از این موضوع کاملا بیخبر بودیم، در واقع، زمانها و فرصتهایی وجود داشت که میتوانستیم و باید برای اعتراض به این روایت قربانی همیشگی، تلاش بیشتری میکردیم. ما تشنه تحصیل بودیم. ما میترسیدیم اگر علیه کشورهای کمککننده صحبت کنیم، آنها حمایت خود را متوقف کنند. به ما گفته شد که اگر به شکل خاصی لباس نپوشیم، نمیتوانیم روی پلتفرمهای خاصی شرکت کنیم. رینا امیری، فرستاده ویژه ایالات متحده در امور زنان، دختران و حقوق بشر افغانستان، همچنان درباره نقض حقوق زنان از سوی طالبان مینویسد؛ اما جداکردن مسائل زنان از مسائل سراسری مانند اقتصاد، حقوق بشر و بیثباتکردن نهادهای دولتی همان اشتباهی است که در دو دهه گذشته رخ داده است. زنان افغانستان را نمیتوان از افغانستان جدا کرد. طالبان حقوق همه را زیر پا میگذارند.