|

یادداشتی درباره ضرورت اثرگذاری متخصصین بر فضای سیاست‌گذاری

برنامه‌ستیزی، پژوهش‌ستیزی و متخصصان خاموش

زمانی که دولت وقت، ابرپروژه مسکن مهر را اجرا می‌کرد، بسیاری از دانشگاهیان دارای تخصص‌های گوناگون با آن مخالف بودند. دیری نپایید که عوارض منفی و شدید مسکن مهر خود را نشان داد و هنوز هم می‌دهد ولی متخصصان نتوانستند «کار» خاصی در برابر آن انجام دهند.

زمانی که دولت وقت، ابرپروژه مسکن مهر را اجرا می‌کرد، بسیاری از دانشگاهیان دارای تخصص‌های گوناگون با آن مخالف بودند. دیری نپایید که عوارض منفی و شدید مسکن مهر خود را نشان داد و هنوز هم می‌دهد ولی متخصصان نتوانستند «کار» خاصی در برابر آن انجام دهند. اینکه دولتی (به‌ویژه آن دولت!) به حرف متخصصان مستقل وقعی ننهد، امری متأسفانه عادی است و در ابرپروژه‌ها و برابر منافع خاص نهفته در آنها برای خود اصلی است! مسئله اینجاست که چرا دانشگاهیان نتوانستند افکار عمومی را بسیج کنند؟ چرا نتوانستند نمایندگان مجلس را توجیه کنند؟ چرا نتوانستند شهرداری‌ها و شوراهای شهر را از هزینه‌های سنگینی که این محله‌های بی‌امکانات روی دستشان خواهد گذاشت، خبردار کنند؟ حتی سال‌ها بعد که آقای آخوندی در مجلس علیه این طرح سخن می‌گفت، الکن بود؛ چرا‌که دانشگاهیان و پژوهشگران تا آن موقع «کاری» جدی نکرده بودند. بررسی زمانی حدود 400 مقاله‌ای که تا سال گذشته درباره مسکن مهر نوشته شده‌اند، نشان می‌دهد آنها تقریبا از سال 88 به بعد به چاپ رسیده‌اند و این وقتی بود که کار ساخت بیشتر واحدها آغاز شده بود؛ یعنی کار از کار گذشته بود. از سال‌های 91 و 92 که تغییر دولت (یا تغییر فضای سیاسی کشور) در‌حال وقوع بود، شاهد افزایش شمار مقاله‌ها هستیم و عمده مقالات عملا پس از سال 92 و پس از ایراد نطق آقای آخوندی نوشته شده‌اند. البته این از خصایل کهن علم است که در برج عاج بنشیند و به قول ابن‌عربی تابع معلوم باشد. حالا پژوهش‌های بسیار در‌این‌باره انجام شده و مسکن مهر هم تجربه‌ای «معلوم» و عینی است. ولی چرا مسکن مهر به شکلی گسترده‌تر با یک تغییر نام در‌حال تکرار است؟ این بار با نوعی پژوهش‌ستیزی و عبرت‌گریزی روبه‌رو هستیم. مسئله فقط متوجه پژوهشگران مستقل نیست، مروری بر نشریات مرکز پژوهش‌های مجلس در مراحل مختلف تصویب قانون «جهش تولید مسکن»، نشان‌دهنده مخالفت صریح آن مرکز با این قانون و تلاش آن برای هدایت قانون به مسیری مناسب‌تر است. اما حتی پژوهشگران خود مجلس نیز چندان کامیاب به نظر نمی‌رسند. مثلا از همان پژوهش‌های موجود می‌توان فهمید که یک ایراد اساسی مسکن مهر، ضعف خدمات و مکان‌یابی نامناسب و به زبانی ساده‌تر بی‌توجهی به برنامه‌ریزی شهری و منطقه‌ای بوده است که توزیع متوازن جمعیت و خدمات را پیش‌بینی می‌کند. ولی قانون جدید نه‌تنها الزامی برای پیروی از برنامه‌ها ندارد‌ بلکه تقریبا همه نهادهای برنامه‌ریز شهری و حتی ارضی را در سازمان‌ها و وزارتخانه‌های گوناگون دور زده است. حتی اشاره‌ای تشریفاتی به سند آمایش سرزمین ندارد. چنین خلع یدی از نهادها و ادارات برنامه‌ریز یعنی بازگشت به حدود 60 تا 70 سال پیش. مسئولان امر پیاپی می‌گویند که مشکل زمین ندارند، بدون آنکه نشانی کاملی از زمین‌ها بدهند و هر متخصصی در این حوزه می‌داند که این چقدر هولناک است! یکی از مسئولان سابق، اراضی تخصیص‌یافته به نهضت ملی مسکن را حدودا 10 برابر اراضی مسکن مهر برآورد کرده؛ در‌حالی‌که تعداد واحدهای این طرح حداکثر دو برابر است. پژوهش‌ستیزی در این مورد آسان است؛ چون متأسفانه پژوهشگران و دانشگاهیان ما «کاری» نکرده‌اند که تلخی این برنامه‌ستیزی برای عموم ملموس شود. امروز فرهنگ ما نسبت به تراکم‌فروشی و واگذاری اراضی ملی حساس‌تر شده‌، چون عنوان‌های «شهرفروشی» و «زمین‌خواری» وارد فرهنگ عمومی ما شده است؛ ولی مفهومی نپرداخته‌ایم که این برنامه‌ستیزی را به مردم و نمایندگان و حتی خود مسئولانی که برنامه‌ها را زیر پا می‌گذارند، گوشزد کنند. بسیاری از مسئولان دولتی و نمایندگان مجلس مدارک عالی دانشگاهی و حوزوی‌ دارند؛ ولی حتی همان‌ها هم پشت میز کار و هنگام مواجهه با مراجعان و در برابر ذی‌نفعانی که به اشکال گوناگون سعی بر اثرگذاری بر آنان را دارند، جزء عموم خواهند شد. حتی اگر در حوزه‌ای متخصص‌اند، در حوزه‌های دیگر تابع فرهنگ خواهند بود. فضای سیاست‌گذاری امروز متفاوت از اعصار پیش است و متخصصان برای اثرگذاری بر آن همچنان که لازم است صرفا محدود به «معلوم» پس از وقوع نمانند، لازم است برخلاف گذشتگان دور و نزدیک خود، به زبان فرهنگ هم نزدیک‌تر شوند تا بلکه «کاری» از پیش ببرند. در اینجا «کار» متخصص، اثرگذاری به‌موقع بر فرهنگ است.

- عباسی، حیدر (1390) برنامه‌گریزی در سیاست‌های مسکن ایران: مسکن مهر. جستارهای شهرسازی، 35: 103-98.

- ابن عربی، محمد‌بن علی (638-560 ه.ق.) (1385) فصوص الحکم. ترجمه و توضیح و تحلیل محمدعلی موحد و صمد موحد. تهران: نشر کارنامه.