|

باج و خراج یا مالیات؟!

یکی از مقامات سازمان مالیاتی کشور یکی، دو روز قبل خبر داد که طرح «مالیات بر عایدی سرمایه» در کمیسیون اقتصادی مجلس تأیید و در آستانه ورود به صحن علنی مجلس است. این مقام دولتی اما در کنار اعلام این خبر، تحلیلی هم از فواید و ثمرات و کارکردهای این طرح ارائه داد که کمتر نسبتی با واقعیت و شناخت از اقتصاد و کسب‌وکار و زندگی مردم دارد.

یکی از مقامات سازمان مالیاتی کشور یکی، دو روز قبل خبر داد که طرح «مالیات بر عایدی سرمایه» در کمیسیون اقتصادی مجلس تأیید و در آستانه ورود به صحن علنی مجلس است. این مقام دولتی اما در کنار اعلام این خبر، تحلیلی هم از فواید و ثمرات و کارکردهای این طرح ارائه داد که کمتر نسبتی با واقعیت و شناخت از اقتصاد و کسب‌وکار و زندگی مردم دارد.

این مقام دولتی در کسوت ریاست مرکز آموزش، پژوهش و برنامه‌ریزی مالیاتی کشور عنوان کرد: «یکی از کارکردهای مهم این طرح آن است که می‌تواند دلالی و درآمد حاصل از دلالی را از صرفه بیندازد... و به این واسطه دلالان و سوداگران کمتر انگیزه خریدوفروش کالاهای سرمایه‌ای مانند مسکن، خودرو، ارز، سکه و دلار را خواهند داشت... و کاهش تقاضا برای رد‌وبدل‌کردن کالاهای مذکور موجب کاهش قیمت آنها در بلندمدت می‌شود و کاهش قیمت، اثرات خاص خود را بر اوضاع نقدینگی خواهد گذاشت و نقدینگی را نه‌تنها به سمت تولید هدایت خواهد کرد؛ بلکه حجم نقدینگی مورد نیاز در جامعه را برای جذب در فعالیت‌های سوداگرانه کاهش می‌دهد و در بلندمدت اثرات ضد‌تورمی هم خواهد داشت... و از سوی دیگر برای دولت به واسطه این فعالیت‌ها درآمد حاصل می‌شود... همچنین با توجه به اینکه بیشتر املاک و دارایی‌هایی که مورد نقل‌و‌انتقال قرار می‌گیرند، توسط قشر پردرآمد انجام می‌شود؛ به‌همین‌دلیل اجرای این طرح عدالت مالیاتی هم در پی خواهد داشت؛ یعنی به بازتولید درآمد بین اقشار مختلف جامعه کمک خواهد کرد» (رسانه‌ها، 6/19).

باورکردنی نیست؛ هم بساط دلال‌ها و دلالی جمع می‌شود، هم خودرو و ارز و سکه و مسکن و خودرو و... ارزان می‌شوند، هم نقدینگی به سمت تولید هدایت خواهد شد و تورم کنترل می‌شود، هم دولت کسب درآمد خواهد کرد و از همه مهم‌تر آنکه عدالت مالیاتی هم (به‌عنوان یکی از اقسام عدالت که شعار محوری دولت سیزدهم است) برقرار و وضع اقشار مختلف بهبود خواهد یافت و البته اقشار پردرآمد هم تنبیه خواهند شد!

عجب طرحی! با یک تیر چند صد نشان و حل کل بحران‌ها و ابرچالش‌های اقتصاد کلان و شکاف‌های طبقاتی و... واقعا چرا چنین طرح معجزه‌آسایی زودتر و در این چند ده سال ارائه و مصوب نشده بود تا کشور بی‌نیاز از برنامه‌های توسعه‌ای و سیاست‌های کلان و منشور و افق و انواع قوانین و مقررات و... شود؟! با همین یک قلم طرح و نوشدارو نه نیازی به اصلاح نظام حکمرانی و سیاست‌گذاری اقتصادی و تعادل دخل و خرج دولت و جلوگیری از ریخت‌وپاش‌ها خواهد بود و نه احتیاجی به اصلاح نظام بانکی و استقلال بانک مرکزی برای کنترل تورم و نه نیازی به ثبات و اطمینان در فضای سیاسی و کاهش تنش‌های بین‌المللی و بهبود مؤلفه‌های اقتصاد کلان (نرخ ارز و سود بانکی و...) و تقویت بازار سرمایه به‌عنوان بسترهای مناسب برای فعالیت‌های مولد است و نه‌ کار خاصی برای اصلاح نظام یارانه‌ها و ارتقای نظام تأمین اجتماعی برای بهبود وضعیت طبقات فقیر مورد نیاز خواهد بود. به‌ قول معروف هلو برو تو گلو! البته به واقع هم همین‌طور است، از جیب مردم در گلوی دولت، برای ریخت‌وپاش و بزرگ و بزرگ‌تر‌شدن آن و ضعیف و ضعیف‌ترشدن جامعه!

البته دو، سه هفته قبل رئیس سازمان امور مالیاتی به‌عنوان مقام مافوق رئیس مرکز آموزش این سازمان به‌ نظر صادقانه‌تر به نکته فوق و هدف از این طرح یعنی «درآمدزایی» برای دولت اشاره کرد: «رویکرد ما در این مورد این است که عیبی ندارد اگر می‌خواهید طلا و ارز و مسکن و خودرو خرید و فروش کنید تا قیمت بالا برود و بفروشید و سود کنید، کسب‌وکار است؛ اما باید مالیات هم بدهید... (رسانه‌ها، 6/1). درواقع ایشان این فعالیت‌های به گفته معاون‌شان «سوداگرانه» را به رسمیت شناخت و فقط سهم دولت را طلب کرد!

اشکال ندارد که مردم به توصیه‌های معاون محترم سازمان مالیاتی گوش می‌دهند و از این کارهای غلط و سوداگرانه و خرید‌وفروش دلار و سکه و خانه و... دست می‌کشند و پول و دارایی خود را تقدیم دولت محترم می‌کنند؛ اما دولتیان محترم هم لطف کنند بفرمایند مردم با اندوخته‌های خود چه کنند که سال بعد ارزش آن حداقل نصف نشده باشد؟! آیا قول می‌دهند تورم را مانند بیش از 150 کشور جهان تک‌رقمی کنند و به سپرده‌های مردم بالاتر از نرخ تورم سود پرداخت کنند و فضای اقتصاد را برای کار و تولید امن کنند و...؟!

به‌راستی مسئولان محترم دولتی نمی‌دانند که چرا مردم وارد این بازارهای بسیار پرخطر می‌شوند؟! چه کسی علاقه دارد هر روز تن و بدنش بلرزد؛ چرا‌که با فلان گفته یا عمل و رفتار فلان مقام دولتی و حکومتی شندرغاز پول و سرمایه‌اش که به اجبار تبدیل به دلار یا سکه و خودرو شده، یک‌شبه نیست و نابود می‌شود؟! مگر مردم انتخاب دیگری هم دارند؟!

با توجه به اینکه قطعا به سؤالات فوق پاسخی داده نخواهد شد و دولتیان اصرار به اخذ مالیات‌های این‌چنینی دارند، بفرمایند این شیوه مالیات‌گیری چه تأثیری در خدمات‌دهی و تأمین امکانات لازم برای کسب‌وکار و زندگی مردم دارد و اگر آش همان آش است، فرق آن با باج‌گیری چیست و وظیفه حکومت کجا رفته است؟! اگر مردم مجبورند مانند آبا و اجدادشان در چند قرن قبل از ترس و نگرانی بی‌ارزش‌شدن دارایی‌های‌شان آنها را تبدیل به طلا و سکه کنند، چه کسی مقصر است؟! حال برای حل مسئله تدبیر که نمی‌کنید هیچ، مجازات هم می‌فرمایید؟! متأسفانه سفته‌بازی امروز در کشورمان عموما راهی ناگزیر و مالیات‌گیری از آن مجازاتی غیرمنطقی است!

قبل از تصویب چنین طرح‌هایی فضا را برای سرمایه‌گذاری و کار و کسب جامعه فراهم آورید و به انواع بحران‌های بعضا خودساخته خاتمه دهید تا هم مردم رزق و روزی سالم کسب کنند و دنبال سفته‌بازی و سوداگری نروند و هم دولت مالیات و نه باج بستاند!