خاندان بیتکوین
در شلوغی تلاش برای حل چالشهای گوناگون جامعه پزشکی و رد و بدل شدن اخبار واقعی یا غیرواقعی، در اظهارنظری جذاب و رسانهپسند اعلام شد که پزشکان از مریض بیتکوین میگیرند.
در شلوغی تلاش برای حل چالشهای گوناگون جامعه پزشکی و رد و بدل شدن اخبار واقعی یا غیرواقعی، در اظهارنظری جذاب و رسانهپسند اعلام شد که پزشکان از مریض بیتکوین میگیرند. جملهای که بدون نیاز به راستیآزمایی و تأیید و اثبات، کار خود را کرد. هم برای گویندهاش آب داشت هم برای قلمبهدستان و جراید نان. یکی دیده شد برای روز مبادا و دیگری خوانده شد برای جذب مزایا. با بررسی سیر اتهامات وارد بر جامعه پزشکی از شش، هفت سال قبل تا الان متوجه خلاقیت روزافزون در این زمینه هستیم. به شکلی که سیر این اخبار از دریافت زیرمیزی ساده و تراول شروع شد و بعد به شکل دریافت دلار و یورو ادامه پیدا کرد، اکنون به رمزارز رسید و احتمالا سال بعد این موقع بشنویم که بعضی پزشکان از مریض درخواست یک عضو بدن مثل کلیه کردهاند تا سرماخوردگیاش را درمان کنند یا یک دست و یک پا از مریض گرفتهاند تا سردردش را خوب کنند. شاید هم دیر یا زود پای معاملات میلیاردی کوکایین و قاچاق انسان در مطبها سوژه اخبار شود. هرچه خلاقیت سخنگو بیشتر جذابیت خبر بالاتر. در روزهایی که فیلمهایی با محوریت دنیای خیالی سرزمین میانه و هفت اقلیم و جنگ ستارگان و هری پاتر و ماجراهایشان توجهات جهانی را به سمت خود جلب کردهاند، شاهد هدررفت استعدادهای داخلی بعضی صاحبان تریبون در زمینه خلق جهانهای خیالی هستیم. درحالیکه درصد بسیار بالایی از پزشکان از کل قضیه بیتکوین فقط قطعی برق تابستان سال قبل را به خاطر میآورند و چیز بیشتری از آن نمیدانند و مردم هم از عالم دیجیتال به کشف پشت و رو بودن فلش هنگام گذاشتن آن در پورت کامپیوترشان بسنده کردهاند، خلق دنیایی از رد و بدل شدن بیتکوین در درمانگاهها و بیمارستانها اوج خلاقیت ذهن یک روایتگر است. البته تا نباشد چیزکی مسئول نگوید چیزها! شاید واقعا جایی رمزارزی رد و بدل شده ولی یا دکترش دکتر معمولی نبوده یا مریضش مریض عادی نبوده است. یعنی پزشک مورد اتهام احتمالا از همان تعداد کم پزشکان معروف و قدرتمند ساکن مناطق خوش آبوهوای شهرهای بزرگ بوده که همه کار میکنند، این هم اضافه بر قبلیها. یا مریض ثروتمند و بالانشین، بنده خدا پول خرد نداشته از سر ناگزیری بیتکوین داده و حالا شده سوژه اخبار! به هر حال نظر به علاقه بعضی افراد به خلق داستانهای تخیلی، باید خاطرنشان کرد صرف بیان واقعیتهای پزشکی در کشور کافی است تا برای دیگران یک دنیای غیرقابلباور و مهیج خلق کنیم، دیگر لازم نیست از خلاقیت خود استفاده کنیم. تأسیس دانشگاه علوم پزشکی در منطقهای که نه مریضش هست نه استادش و نه امکاناتش، تبدیلشدن قیف معکوس پذیرش دانشگاهها به استوانهای بزرگ برای ورود و خروج راحت، تلاش برای اخذ پذیرش از هنگکنگ، لزوم نصب دوربین در اتاق عملها، یا جنگ قدرت برای تسهیل صدور پروانه مطب برای خودیها و در عین حال غیرممکنکردن آن برای غیرخودیها، همه از نظر جذابیت چیزی کم از سریالهای پرفروش این روزهای شبکههای جهانی ندارند. فقط کافی است واقعیت را بگوییم.