|

آدمی را مدح‌جویی نیز خوست*

وقتی منتقدان از اهمیت فضای باز مجازی می‌گویند و با تشدید محدودیت آن مخالفت می‌کنند، اغلب به این نکته می‌پردازند که این شبکه‌ها جایگاه کسب‌وکارهای مجازی و محملی برای مردم است تا نانی به کف بیاورند.

مسلم ناظمی: وقتی منتقدان از اهمیت فضای باز مجازی می‌گویند و با تشدید محدودیت آن مخالفت می‌کنند، اغلب به این نکته می‌پردازند که این شبکه‌ها جایگاه کسب‌وکارهای مجازی و محملی برای مردم است تا نانی به کف بیاورند. شاید پایه این استدلال آنجاست که نان‌بریدن در فرهنگ ایرانی کاری نکوهیده بوده و هست و از سویی درک این واقعیت که ممکن است کسی به خاطر تصمیمی دچار خسران مادی شود بسیار آسان‌تر است تا اینکه بشود تصمیم‌گیران را قانع کرد که بند و بست آزادی هویت‌های مجازی انسان‌ها برای آنان همان‌قدر تلخ و گران خواهد بود که ممانعت از کسب روزی آنان. البته بسیاری از کسب‌وکارهای مجازی در واقع تبادل کالاهای مادی هستند که در جای دیگر هم می‌توان خرید و فروخت و برخی خدمات دیجیتال که هم‌اکنون در کشور مشتریان بسیار دارد چندان به شبکه‌های اجتماعی وابسته نیستند و آنها را همه‌جا می‌توان خرید و فروخت. شاید هم کسی بگوید که اغلب کالاهایی که در کف شبکه‌های اجتماعی خرید و فروش می‌شود وارداتی و حتی قاچاق هستند و محدودکردن این شبکه‌ها حتی به سود اقتصاد کشور هم هست. در اینجا بنا نیست که در مورد تبعات مالی و اقتصادی محدودیت بر شبکه‌های اجتماعی صحبت شود، بلکه در اینجا می‌خواهیم گامی فراتر برویم و بگوییم که تقاضا و مطالبه برای کنشگری باز در فضای مجازی چیزی غیر از مطالبه حق نان‌خوردن و نکوهیدن نان‌بریدن است. شاید هم این همه تأکید بر اهمیت کسب‌وکارهای مجازی برای غفلت و پوشاندن آن جنبه دیگر است که اساساً به ذات و ماهیت شبکه‌های اجتماعی برمی‌گردد و انگیزه اصلی اغلب کاربران را برای حضور و کنش در این عرصه تشکیل داده است. در فرهنگ فارسی و ایرانی همیشه تأکید بر آن بوده که نان‌خوردن غایت نیست و اعتبار و شهرت هم شیرین است. هرچند فرهنگ ما تلاش بسیار برای افتادن بر سر زبان خلق را مذموم می‌داند و آن را شبیه حکایت برادر حاتم طایی و چاه زمزم می‌بیند، اما چه کسی می‌تواند انکار کند که پیش چشم آمدن، تحسین‌شدن و آفرین‌شنیدن، آدمی را خوش می‌آید. درست است که جلوه‌گری در فرهنگ ایرانی همیشه مذموم بوده و این ذم به گفتمان‌های رسمی و عمومی هم سرایت پیدا کرده، اما اگر لختی با خود بیندیشیم و تعارف کنار بگذاریم، درمی‌یابیم که در این زمینه فرق اساسی بین سرمایه مادی و سرمایه مجازی نیست. مگر نه این است که مال‌اندوزی و طمع هم هرگز صورت خوشی در فرهنگ ادبیات و دین نداشته است اما آیا می‌توان افراد جامعه را از تملک دارایی‌های مادی خود محروم کرد به این بهانه که طمع زشت است و اخلاق آن را نهی می‌کند؟ آیا می‌توان به بهانه اینکه در دین، اخلاق و ادبیات به قناعت توصیه شده، مال کسی را مصادره یا دکان او را تعطیل کرد؟ فضای مجازی مقوله‌ای جدید و غریب و پرداخت علمی و فرهنگی به سرمایه مجازی امری نوپا و نونهاده است. از همین رو هم جامعه تکلیف خود را در این زمینه به درستی کشف نکرده هم علم اخلاق و هم طبعا سیاست‌گذار. این واقعیت، حتی مخصوص کشور ما نیست و کمابیش در تمام دنیا آسمان به همین رنگ بوده و هست. توجهات جلب‌شده به فرد، دنبال‌کنندگان، اعتبارات خاص شبکه‌های اجتماعی (مثل تیک آبی و...) و خلاصه سری بین سرها درآوردن در فضای مجازی، حاصل دسترنج و کنشگری افراد در این فضاست فارغ از آنکه از نظر اخلاقی پسندیده باشد یا نه. همان‌طور که نمی‌توان سرمایه افراد را در بانک -بدون آنکه اثبات شود از راه خلاف به دست آمده- توقیف کرد و قانون مسئول صیانت و حفظ امنیت آن است، نمی‌توان سرمایه مجازی آنان را نیز یک‌شبه در شبکه‌های اجتماعی به باد داد و به هر حال باید به نوعی از آن صیانت کرد. این را هم نباید از نظر دور داشت که کسب‌و‌کار و اشتغال در فضای مجازی، همان تاخت‌زدن سرمایه مجازی با سرمایه مادی است. عکس این قضیه هم ممکن است و می‌توان سرمایه مادی را هم با سرمایه مجازی عوض کرد. مثلا فروش صفحات اینستاگرام که دنبال‌کنندگان بسیاری دارند امری بسیار معمول است، در بازی‌های رایانه‌ای کسانی که تا مراحل بالایی پیش رفته‌اند، می‌توانند پیشرفت خود را با پول نقد به کسانی بفروشند که فرصت کمتری برای بازی‌کردن دارند. دریافت پول در قبال تبلیغات هم شایع‌تر از آن است که نیازی به توضیح داشته باشد. خلاصه اینکه آنان که سرمایه مجازی دارند و پول می‌خواهند مدام در حال مبادله و معامله با آنانی هستند که پول دارند و سرمایه مجازی (بخوانید جلب توجه) می‌خواهند. بنابراین در صورتی که سرمایه مجازی در اقتصاد کلان جدی گرفته و محترم داشته شود، قابلیت آن را هم دارد که به بهبود کسب‌و‌کار و حتی صادرات و ارزآوری کمک کند. بسته به آن که در فضای کسب‌و‌کار و سپهر سیاست، چقدر بالغانه و به دور از شتاب و تعصب با چنین مقوله ظریفی برخورد شود. خلاصه اینکه برنامه‌ریزی برای توسعه اقتصاد دیجیتال بدون احترام به اقتصاد مجازی و صیانت از سرمایه‌های مجازی افراد حقیقی و حقوقی، امری ناممکن و نامتباین است. و این مسئله در سیاست‌گذاری مدرن شاخصی برای سنجش بلوغ سیاست‌گذار و پایداری توسعه فناوری و اقتصاد دانش‌بنیان به شمار می‌رود. در ضمن، نسل‌های آینده بیش از اکنون به اهمیت سرمایه‌های مجازی خود واقف‌اند و توقع بیشتری برای احترام به حریم مجازی و سرمایه‌های غیرمادی خود خواهند داشت. نسلی که به فناوری مسلح باشد درنهایت طریقه صیانت از داشته‌های مجازی خود را خواهد یافت پس چه بهتر که از هم‌اکنون به داشته‌هایش اهمیت داده شود.

* برگرفته از مصرعی از بیت مولانا جلال‌الدین بلخی