گفتوگو با مهدی رحمانیان، مدیرمسئول روزنامه «شرق» درباره بازداشت نیلوفر حامدی:
هیچ اقدام خلاف قانونی صورت نگرفته است
پیش از ظهر روز پنجشنبه ۳۱ شهریورماه ۱۴۰۱ نیلوفر حامدی، خبرنگار روزنامه «شرق»، در منزلش بازداشت شد. تا لحظه تنظیم این گفتوگو چیزی نزدیک به یک ماه از بازداشت همکار ما در روزنامه میگذرد و هنوز خبری از وضعیت او در دسترس نیست.
سامان موحدیراد: پیش از ظهر روز پنجشنبه ۳۱ شهریورماه ۱۴۰۱ نیلوفر حامدی، خبرنگار روزنامه «شرق»، در منزلش بازداشت شد. تا لحظه تنظیم این گفتوگو چیزی نزدیک به یک ماه از بازداشت همکار ما در روزنامه میگذرد و هنوز خبری از وضعیت او در دسترس نیست. نیلوفر حامدی را بسیاری با گزارشهایش در حوزه زنان میشناسند. پیگیری یک خبر مهم شاید مهمترین خبر سال ۱۴۰۱ در حوزه زنان ایران بود؛ اما به قیمت بازداشت او تمام شد. در گفتوگو با مهدی رحمانیان، مدیرمسئول روزنامه «شرق»، تلاش کردیم تا روایتی از اقدامات نیلوفر حامدی درباره پوشش خبری مرگ مهسا امینی داشته باشیم. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
آقای رحمانیان روایتی از آنچه در روز انتقال پیکر مهسا امینی به بیمارستان کسری رخ داد و اقدامات رسانهای روزنامه «شرق» و مشخصا نیلوفر حامدی بیان میکنید؟
بگذارید من روایتی کامل از آن دو روز را بازگو کنم. سهشنبه «مهسا امینی» بازداشت و بعد به بیمارستان کسری منتقل شد. همان شب یک روزنامهنگار به اسم «حامد شفیعی» که اتفاقی در بیمارستان کسری حاضر بود، خبر انتقال مهسا امینی از ساختمان وزرا به بیمارستان کسری را در استوری اینستاگرامش منتشر کرد. صبح روز چهارشنبه و در پی انتشار این استوری «شهرزاد همتی»، دبیر گروه جامعه روزنامه، با من تماس گرفت و گفت که چنین اتفاقی رخ داده است و چه کار کنیم؟ من از او خواستم تا اول ماجرا را با پلیس چک کند و از صحت و سقمش باخبر شود. دقایقی بعد خانم همتی دوباره با من تماس گرفت و گفت که با پلیس تماس گرفته و آنها هم تکذیب کردهاند. من در پاسخ گفتم اگر پلیس تکذیب کرده که دیگر هیچ، لازم نیست به آن پرداخته شود. یک ساعت بعد «نیلوفر حامدی»، خبرنگار گروه جامعه، با من تماس گرفت و گفت که در بیمارستان کسری حضور دارد. او گفت مهسا امینی را که در کما بوده، از نزدیک دیده و با پدرش هم صحبت کرده. همچنین تأکید کرد که خانواده امینی بسیار ناراحت و البته نگران هستند که آیا باید چنین واقعهای رسانهای شود یا خیر؟ من دوباره به او گفتم که با پلیس تماس بگیرید و همین جزئیاتی را که برای من شرح دادید، برای آنها شرح دهید و نظر آنها را بخواهید. به پلیس بگویید که مهسا امینی را از نزدیک دیدهاید و با خانوادهاش حرف زدهاید و چنین اتفاقی رخ داده است. خانم حامدی با پلیس تماس گرفت و پلیس در پاسخ گفته بود بیخیال این موضوع شوید و نه برای خودتان دردسر درست کنید و نه برای ما. وقتی پلیس برای دومینبار چنین پاسخی داد، من از بچهها خواستم تا به سوژه نپردازند. بعدها رسانههای دیگر این خبر را که ابتدا با همان استوری اینستاگرامی رسانهای شده بود، مفصلتر عنوان کردند و در رسانههایشان منتشر کردند. بهاینترتیب ما شروعکننده نبودیم و میخواستیم خبر از سوی پلیس پیگیری شود که متأسفانه این اتفاق نیفتاد. بعدها وقتی همه رسانهها آن را منتشر کردند، ما هم گزارشی از آنچه را اتفاق افتاده بود، منتشر کردیم.
پلیس با خود شما هم آن روز تماسی گرفت؟
خیر، پلیس با من تماس نگرفت؛ اما با یکی از همکاران ما در بخش اشتراک تماس گرفته بودند و به دنبال شماره نیلوفر حامدی بودند. ایشان هم گفتند که خانم حامدی را نمیشناسند و شمارهاش را ندارند. بعدها که پیگیر شدیم، فهمیدیم که شماره خانم حامدی را پیدا کردهاند؛ ولی متوجه نشدیم که با او تماس گرفته شد یا خیر؟
فکر میکنید علت بازداشت نیلوفر حامدی فقط صرفا حضور در محل بیمارستان بوده؟
واقعیت این است که بازداشت نیلوفر حامدی در ارتباط با این موضوع خیلی عجیب است؛ چون خانم حامدی کار خاصی نکرده و هر حرکتی هم که درباره مهسا امینی انجام داده، کاملا در چارچوب قانون و با اجازه مدیرمسئول بوده است؛ یعنی بازداشت خانم حامدی در رابطه با این موضوع البته حالا دیگر باید در دادگاه بررسی شود؛ ولی به نظر من وجاهتی ندارد.
در ۳۰ روزی که از بازداشت نیلوفر حامدی میگذرد، شما وضعیتش را پیگیری هم کردید؟
من از دستگاه ضابط، وضعیت خانم حامدی را پیگیری کردم و میکنم. همچنین نامهای به رئیس قوه قضائیه نوشتهام که هنوز نه به آن پاسخی داده شده و نه میدانیم که نامه در چه مرحلهای قرار دارد. دستگاه ضابط هم مدام ابراز امیدواری میکند که بازداشتش زودتر تمام شود.
کدام دستگاه ضابط، نیلوفر حامدی را بازداشت کرده است؟
وزارت اطلاعات.
از وکیلش خبر دارید؟ آیا وکالت آقای کامفیروزی برای این پرونده پذیرفته شده؟
بعید میدانم اتفاقی افتاده باشد؛ چون اولا موکل باید امضا کند که چه کسی وکیل اوست که مطمئنم چنین اتفاقی نیفتاده است؛ چون خانم حامدی در این مدت به جز چند تماس تلفنی با مادر و همسرش، تماس دیگری با بیرون نداشته است. وکیل خانم حامدی البته پیگیر ماجراست؛ ولی اطلاعات بیشتری از آنچه اینجا گفته شده، ندارد.
بازداشت نیلوفر حامدی چه تأثیری روی پوشش اتفاقات اخیر در روزنامه «شرق» داشته است؟
تأثیری نداشته؛ چون ما از ابتدا تلاش کردیم در چارچوب سیاستهای رسانهای ترسیمشده برای رسانهها حرکت کنیم و اینکه قبل و بعد از دستگیری خانم حامدی ما از چارچوب حقوقی خارج نشدهایم.
پس مرجعیت رسانهای در این حوادث در اختیار رسانههای داخلی است؟
مرجعیت رسانهای که سالهاست از رسانههای داخلی گرفته شده است. این مسئله به این داستان خاص و وقایع اخیر برنمیگردد. سالهاست که مرجعیت رسانهای از رسانههای داخلی گرفته شده است. مثلا در آبان ۹۸ دیدم که رسانههای خارجی اعلام کردند هزارو 500 نفر کشته شدند. در داخل اعلام نکردند تا سرانجام عددی را اعلام کردند که دیگر از نظر رسانهای انتشارش معنی نداشت. این را مقایسه کنید با ماجرای دی ۱۳۹۶ که صداوسیما تعداد کشتهها را همان ابتدا اعلام کرد و به یک مرجع خبری تبدیل شد. هرجا که دست رسانهها باز بوده و توانستند با فراغ بال اخبار را پوشش دهند، مرجعیت خبری را هم پیدا کردهاند؛ ولی در فضایی که الان تنفس میکنیم، دست رسانهها باز نیست و بهاینترتیب رسانههای خارجی که برای کشور دل نمیسوزانند، به مرجع خبر تبدیل میشوند؛ بنابراین ما خیلی مرجعیتی نداشتیم که از دست بدهیم.
نکته پایانی؟
امیدوارم تا شنبه که روز تولد نیلوفر حامدی است، اسباب آزادی او هم فراهم شود. من پیشاپیش تولدش را به خودش و خانوادهاش تبریک میگویم و امیدوارم برای جشن تولدش بیرون از اوین باشد.