|

دیپلماسی در دانش و ضرورت آن برای ایران

چگونه جهانی‌شدن پژوهش‌های دانش‌پایه می‌تواند به توسعه کشور کمک کند

روزهای سختی را در کشورمان سپری می‌کنیم. در کنار تمام دشواری‌هایی که در کمتر از دو ماه پیش تاکنون، مردم کشور با آن روبه‌رو هستند، قطع یا ایجاد محدودیت در دسترسی به اینترنت هم عاملی در کنار دیگر دشواری‌های تحمیلی بر مردم شده است.

حسن فتاحی . فریدون علی‌مازندرانی . مصطفی روستایی: روزهای سختی را در کشورمان سپری می‌کنیم. در کنار تمام دشواری‌هایی که در کمتر از دو ماه پیش تاکنون، مردم کشور با آن روبه‌رو هستند، قطع یا ایجاد محدودیت در دسترسی به اینترنت هم عاملی در کنار دیگر دشواری‌های تحمیلی بر مردم شده است. آنچه در ظاهر به نظر می‌رسد، محدودیت است که نامش را صیانت نهاده‌اند، اما در واقع «دیپلماسی دانش» یا آنچه در نهادهای دولتی و نیمه‌دولتی رواج یافته و «دیپلماسی علم» می‌نامند، در تیررس است و هدف گرفته شده. در این یادداشت کوتاه می‌خواهیم نشان دهیم محدودیت در اینترنت و برای نمونه ایجاد فیلتر بر یوتیوب که بی‌اغراق در نوع خود دانشگاهی بزرگ است یا دیگر تارنماهای دانش‌محور و نیز شبکه‌های اجتماعی، آسیبی جبران‌ناپذیر بر پیشبرد اهداف دانشیِ کشور می‌زند و سبب می‌شود کشور از همکاری هرچه بیشتر با جهانِ دانش محروم شود. به زبان ساده می‌خواهیم نشان دهیم محدودیت در پدیده‌ای مانند اینترنت و زیرساخت‌های اینترنت‌پایه، می‌تواند خود را در جایی دیگر نشان دهد که اثر بزرگ‌مقیاس بر روند توسعه ایران عزیزمان دارد.

دیپلماسی دانشی

یادداشت را نخست با معرفی یک مفهوم یا بِگِرت مهم ‌آغاز می‌کنیم: مفهوم دیپلماسیِ دانشی. دیپلماسی دانشی را چنین تعریف می‌کنیم: مجموعه‌ای از سیاست‌گذاری‌ها، رویکردها، راهبردها و راهکارها که در سطح ملی و با همیاری و کمک و برنامه‌ریزی دولت باشد، در راستای منافع ملی باشد و به پیشرفت‌های کلان در کشور منتهی شود. اگرچه مفهوم دیپلماسی دانشی بسیار گسترده است؛ آنچه گفته شد جان کلام بسیاری از تعریف‌های متفاوتی است که تاکنون ارائه شده است. اگر آنچه در کشور ما یا هر جای دیگری جریان داشته باشد، نامش «ارتباط علمی یا ارتباط دانشی» است. برای نمونه، پژوهشگران ایرانی در یک دانشگاه یا یک مرکز پژوهشی با دانشمندان دیگر کشورها یا دانشمندان درگیر در یک پروژه در ارتباط هستند. پدیده ارتباط دانشی امر جدیدی نیست. بسیاری از ایرانی‌ها دوره‌های تحصیلی یا دوره‌های کارورزی و پژوهشی را در خارج از کشور گذرانده‌اند و حلقه‌های ارتباطی شکل گرفته‌اند. این حلقه‌ها با تمام مشکلاتی که وجود دارد و یکی از آ‌نها دشواری رفت‌وآمد به سمینارها و کنفرانس‌ها و هزینه‌های سفر و مشکلات اینترنت است، در ایران شکل گرفته؛ اما دیپلماسی دانشی شکل نگرفته و بیشتر به گفتارهای نظری و تبلیغاتی محدود شده است. اجازه دهید نکته‌ای را یادآور شویم. سیاست‌مداران کشورمان بیشتر وقت‌ها نادقیق‌سخن‌گفتن را ترجیح می‌دهند. برای نمونه اگر از ایران برای یک پروژه بزرگ بین‌المللی که هزار متخصص از صد کشور دنیا دارد، یک نفر اعزام شود، سیاست‌مداران در سخنان خود خواهند گفت: ایران در فلان پروژه مشارکت دارد. اما نکته مهم که نمی‌گویند این است که آیا این حضور آن یک نفر مبتنی بر ارتباط دانشی است یا دیپلماسی دانشی؟ علاوه بر این مشخص نمی‌کنند که ایران باید چند نفر را با توجه به توانمندی‌های سرزمینی‌اش در پروژه می‌داشت؟ کشورهای هم‌تراز ایران چند نفر اعزام کرده‌اند؟ اگر کشوری همچون ایران باید سهمی دو درصدی و حضوری 10نفره داشته باشد، اما سهمش یک‌دهم ‌درصد است و یک نفر، آن‌وقت دیگر نباید بگوییم ایران در پروژه مشارکت دارد. مشارکت با یک خط استاندارد تعریف و سنجیده می‌شود. با دانستن این موضوع به اهمیت حضور و مشارکت ایران در پروژه‌های دانشی بپردازیم.

ایران و نیازمندی به دانش جهانی

برخی بر این باورند که دانش پدیده‌ای کاملا جهانی‌شده است و برخی دیگر در اندک کشورهای جهان بر این باورند که باید درها را بست و پشت درهای بسته به کار و پژوهش پرداخت. اجازه دهید کمی این موضوع را بشکافیم. دانش در جهان امروزی با صنعت و اقتصاد و سیاست درهم‌ تنیده شده است. دانش حتی با جنگ و صلح هم گره خورده است. بگذارید پا را کمی فراتر بگذاریم و بگوییم حتی صلح و جنگ هم معنای سنتی خود را از دست داده‌اند. جنگ‌ها به گونه‌های مختلف و پیچیده تبدیل شده‌اند و صلح هم صورتی پویا به خود گرفته و با بازی برد-برد کشورها در سیاست و اقتصاد گره خورده است. از این موضوع می‌گذریم و به اصل مطلب می‌پردازیم. دانش نه امری جهانی و رایگان است که کشورها به آسانی به هم پیشکش کنند و نه چنان است که کشوری بتواند به تنهایی گلیم خود را از آب بیرون بکشد. دانش نیز چنان پیچیده و پرهزینه شده است که کشورها به تنهایی یارای پیشبرد آن را ندارند. منظورمان از دانش در بزرگ‌مقیاس است که با صنعت و اقتصاد گره خورده. از ساخت فضاپیما و پژوهش روی داروهای جدید تا کاوش ژنوم انسان و بسیاری چیزهای دیگر. اگرچه جهان با چالش‌هایی بزرگ مانند جنگ‌ها و بحران‌های اقتصادی روبه‌رو است؛ دانش امری جهانی شده و این جهانی‌شدن به معنای «دیپلماسی دانش» است. کشور عزیزمان ایران در این میان از شرایطی ویژه برخوردار است. از سویی با بحران‌هایی خودساخته روبه‌روست که سخن‌گفتن درباره‌اش چندان سهل نیست و اندیشیدن درباره‌اش را به خواننده هوشمند واگذار می‌کنیم. از سوی دیگر با بحران‌هایی برآمده از تنش‌های سیاسی روبه‌روست که در آن هم سهمی از خود-عاملی دیده می‌شود، اما با چشم‌پوشی از برخی عوامل سازنده و تشدید‌کننده داخلی، نامش را بحران‌های بین‌المللی می‌گذاریم. حال پرسش در این است که راه‌حل چیست؟ سیاست‌مداران چنین می‌اندیشند که سخنرانی کنند و خطاب به جوانان بگویند: درس بخوانید و در ساختن کشور همت بورزید، اما این سخنان چاره نیست و واژگانی بسیار کلی است. به باور ما پاسخ دقیق‌تر چنین است: دانشجویان و استادان و پژوهشگران در فضای امن و ایمن که برایشان فراهم شده، سخت بکوشند. دولت هم سیاست دیپلماسیِ دانشی در پیش بگیرد. به ساده‌ترین زبان یعنی اینکه کشور در پروژه‌های دانش‌محور و نیز پروژه‌های تحقیق‌وتوسعه‌محور مشارکت داشته باشد. دقت کنید که میان «ارتباط علمی» و «دیپلماسی علمی» تفاوت است. ایران برای غلبه بر بحران‌هایی مانند محیط‌ زیست، انرژی، آب، زیرساخت‌ها و دیگر موارد نیازمند مشارکت در روند جهانی دانش است. با دوری از روندهای جهانی چیزی دستگیرمان نخواهد شد و باز دقت کنید که این مشارکت به معنای نادیده‌گرفتن «امنیت علمی» و «امنیت صنعتی» نیست. نباید در دام «صفر و یک» اندیشیدن افتاد. جهان کنونی، جهانی است که باید در آن برای هرچه بیشتر ایمن‌ماندن از حوادث، مشارکت‌های سازنده را بیشتر کرد. در ادامه به دو پروژه مهم اشاره می‌کنیم که ایرانی‌ها در آن سهم دارند، اما این سهم اگر با دیپلماسی دانشی پویا هم‌راستا شود، به مراتب ده‌ها بار بهتر است.

پروژه  ایتر

ایتر سرنام پروژه‌ای بزرگ است که هدف آن تأمین انرژی از همجوشی هسته‌ای است. همجوشی هسته‌ای فناوری قرن بیست‌ویکمی است که می‌تواند ژئوپلیتیک جهان را دچار تحولی شگرف کند. امروز اگر هرچه بیشتر کشورهای پیشرفته در پی استقلال از نفت خاورمیانه هستند و با سیاست‌های هوشمندانه این کار را انجام می‌دهند؛ ایتر اما همان پروژه‌ای خواهد بود که یکی از تیرهای خلاص را به قیمت نفت خواهد زد. ایتر پروژه‌ای بین‌المللی است و مشارکت کشورها در آن بازی برد-برد است. درحال‌حاضر ایران در این پروژه همکاری‌هایی دارد؛ اما باید بیشتر شود. ایران باید به سوی انرژی‌های نو، از جمله انرژی گداخت هسته‌ای برود و پروژه ایتر بستری مناسب و عالی است.

پروژه سرن

سرن پروژه‌ای بین‌المللی است که در حوزه فیزیک کارهای پژوهشی می‌کند. دقیق‌تر بگوییم. سرن سرنام مرکز پژوهش‌های فیزیک هسته‌ای اروپاست. جایی است که در آن هزاران پژوهشگر از بیش از صد کشور جهان گردهم آمده‌اند و در مرزهای دانش می‌پژوهند. سرن جایی است که در آن دستاوردهای بزرگی رخ داده است. کشف بوزون هیگز یکی از آنهاست. اما در پس پرده سرن پیشرفت در صنعت نهفته است. کشورهای مشارکت‌کننده هم در ساخت تجهیزات جلو رفته‌اند و تجربه کسب کرده‌اند، هم در چگونگی اداره یک مرکز پژوهشی بزرگ را تجربه می‌کنند و اگر هوشمند باشند این همکاری و مشارکت را به دیپلماسی دانشی تبدیل می‌کنند و در بزنگاه‌های سیاسی از آن بهره می‌جویند و آن را برگ برنده می‌سازند. درحال‌حاضر ایرانی‌هایی در سرن مشغول پژوهش‌اند، اما سهم ایران می‌تواند بیش از اینها باشد که البته نیازمند برنامه‌ریزی است.

دنده کمکیِ توسعه ایران

بگذارید پایان این نوشته کوتاه را با یک مثال ساده بیان کنیم. در برخی از خودروهایی که برای راه‌های ناهموار و جاده‌های سخت-عبور همچون کوهستان‌ها و سربالایی‌ها در هوای برف و بارانی ساخته‌ شده‌اند، کنار دنده‌ اصلی یک دنده‌ دیگر هم هست که به «دنده کمکی» شناخته می‌شود. در سربالایی‌های تند، بدون آن دنده کمکی نمی‌توان حرکت کرد، اما خودرو با آن دنده کمکی می‌تواند راه سنگلاخ را طی کند. دیپلماسی دانشی در کمترین حالتِ پرفایده‌اش برای ایران دنده کمکی است که بدون آن حرکت ناممکن است، اما تأکید می‌کنیم که در حالت بهینه این دنده کمکی حتی گاهی از دنده اصلی خودرو هم پرفایده‌تر است. به زبان ساده دیپلماسی دانشی، دنده کمکی توسعه ایران است و بدون آن حرکت خودروی پرتوان ایران ناممکن است.