اختراعات و توفان تغییرات ناخواسته
چگونه دستاوردهای فنی، تغییرات اجتماعی پیشبینینشده به بار میآورد؟
کتاب «چگونه ما به اکنون رسیدیم؟»، به تاریخچه ارتباط نوآورىهای مختلف با همدیگر و اینکه چگونه یک نوآورى منجر به ابداع بعدى و تغییرات عظیم اجتماعى مىشود، میپردازد. در این کتاب «استیون جانسون» به شش ابداع بشرى در زمینه شیشه، سرما، صدا، پاکیزگى، زمان و نور پرداخته و نشان مىدهد در هریک از این شش زمینه، هر نوآورى و کاربرد آن باعث چه تغییرات بزرگ اجتماعى شده است.
مریم همتی: کتاب «چگونه ما به اکنون رسیدیم؟»، به تاریخچه ارتباط نوآورىهای مختلف با همدیگر و اینکه چگونه یک نوآورى منجر به ابداع بعدى و تغییرات عظیم اجتماعى مىشود، میپردازد. در این کتاب «استیون جانسون» به شش ابداع بشرى در زمینه شیشه، سرما، صدا، پاکیزگى، زمان و نور پرداخته و نشان مىدهد در هریک از این شش زمینه، هر نوآورى و کاربرد آن باعث چه تغییرات بزرگ اجتماعى شده است. در این کتاب مصور، جانسون تاریخ اختراعات را در چند قرن بررسى مىکند و جنبههاى مختلف زندگى امروزین (مانند یخچال، ساعت، عدسى عینک، رادیو، تلفن، کامپیوتر) را از آغاز پیدایش از سوی افراد غیرحرفهاى، آماتور و سرمایهگذاران تا نتایج ناخواسته آنها را در طول تاریخ دنبال مىکند. این کتاب حاوى گزارش اشتباهات تصادفى و هوشمندانهاى است، از ناشر فرانسوى که پیش از «توماس ادیسون» فونوگراف را اختراع کرد تا بازیگر سینمایى هالیوود که به فناورى مربوط به وایفاى و بلوتوث کمک کرد. از پلیسى که فلاش عکاسى را اختراع کرد تا پرتو لیزر که گرمایى معادل گرماى هسته مرکزى خورشید را تولید مىکند. استیون جانسون نشان مىدهد که تغییرات اجتماعى همیشه نتیجه مستقیم توانایى و تصمیمگیرى انسان نیست. گاهى وقتها تغییر بر اثر عمل رهبران سیاسى یا مخترعان یا جنبشهاى اعتراضى پیش مىآید که بهطور عمدى نوعى واقعیت جدید را با برنامهریزى آگاهانهشان پیش مىآورند. مثلا در ایالات متحده آمریکا یک سیستم بزرگراه ملى بههمپیوسته ایجاد شد بیشتر به این خاطر که رهبران سیاسى آمریکا تصمیم گرفتند که لایحه کمک فدرال به بزرگراهها را در سال ١٩۵۶ تصویب کنند. این کار باعث تغییر بزرگى در گسترش و پراکندگى جمعیت در آمریکا شد؛ ولى در موارد دیگر به نظر مىرسد که اندیشهها و اختراعات روند خودشان را دارند و تغییراتى را در جامعه ایجاد مىکنند که بخشى از دیدگاه خلقکنندگان آن نبوده است. مخترعان تهویه مطبوع هنگامى که تصمیم گرفتند اتاق خانهها و ساختمانهاى ادارات را خنک کنند، سعى نداشتند که نقشه سیاسى آمریکا را از نو ترسیم کنند؛ آن فناورى که آنها به جهانیان عرضه کردند، تغییرات زیادى را در الگوى سکونت آمریکایىها ایجاد کرد که به نوبت، خود ساکنان کنگره و کاخ سفید را تغییر داد؛ یعنى در مناطق گرم جنوبى افراد بیشترى سکنى یافتند و توانستند نمایندگان بیشترى را به کنگره بفرستند و در تصمیمهاى سیاسى کشور سهم بیشترى پیدا کنند. براى مثال، ماشین چاپ «یوهانس گوتنبرگ» یک افزایش تقاضا براى عینک ایجاد کرد، این رسم جدید کتابخواندن، اروپایىها را در سراسر قاره ناگهان متوجه این کرد که دوربین هستند. تقاضاى بازار براى عینک تعداد زیادى از افراد را تشویق کرد به اینکه عدسىها را تولید کرده و با آنها دست به آزمایش بزنند، که منجر به اختراع میکروسکوپ شد و بهزودى کمى پس از آن ما را قادر ساخت دریابیم که بدنمان از سلولهاى بسیار کوچکى ساخته شده است. شما فکر نمىکردید که فناورى چاپ هیچ ربطى به گسترش دید ما تا مقیاس سلولى داشته باشد، همانطور که فکر نمىکردید تکامل گرده، طرح بال مرغ مگسخوار را تغییر دهد؛ ولى این شیوه وقوع تغییرات است. مطمئنا این کتاب تجلیلى از نبوغ ماست؛ ولى فقط به علت اینکه اختراعات انجام مىشوند، به این معنى نیست که هنگامى که در جامعه گسترش مىیابند، در پایان نتایج مختلطى وجود ندارد. بیشتر اندیشههایى که در فرهنگ «انتخاب مىشود» بهطور نمایانى بهبودىهایى بر حسب هدفهاى محلى است: مواردى را که ما یک فناورى یا اصول علمى پستتر را بر فناورى پربارتر یا دقیقتر انتخاب کردهایم، استثناهایى هستند که قاعده را ثابت مىکنند. و حتى موقعى که ما به مدت کوتاهى یک وىاچاس پستتر را بر بتاماکس ترجیح مىدهیم، بهسوى ابزارهاى بهتر، منابع انرژى بهتر و شیوه بهتر انتقال اطلاعات گرایش دارد.
مسئله در عوامل بیرونى و نتایج ناخواسته قرار دارد. هنگامى که گوگل برنامه اولیه جستوجویش را در سال ١٩٩٩ عرضه کرد، بهبود عظیمى بر هرگونه روش جستوجوى قبلى در بایگانى عظیم اینترنت بود. این موضوع دلیل جشنگرفتن تقریبا در همه سطوح بود: گوگل همه اینترنت را بدون هزینه مفیدتر کرد؛ ولى گوگل شروع به فروش آگهىهایى کرد که به درخواست جستوجوهاى دریافتى وابسته بود و در ظرف چند سال کارایى جستوجوها (همراه با بعضى سرویسهاى اینترنتى دیگر) بنیان آگهىهاى روزنامههاى محلى را در سراسر آمریکا از میان برد. تقریبا هیچکس متوجه نشد که این جریان رخ مىدهد، حتى بنیانگذاران گوگل. ممکن است استدلال کنید -طبق معمول احتمالا من این استدلال را مىکنم- که این تبادل ارزشش را داشت و این چالش از سوى گوگل درنهایت شکلهاى بهترى از روزنامهنگارى را عرضه خواهد کرد، که به جاى چاپ روزنامه، در اطراف فرصتهاى بىنظیر اینترنت درست مىشود؛ ولى بهطور مطمئن مىتوان ادعا کرد که گسترش تبلیغات در اینترنت تأثیر منفى بر روى منبع عمومى روزنامهنگارى داشته است. همین بحث تقرییا درمورد هر پیشرفت فناورانه وجود داشته است: خودروها ما را با کارآمدى بیشترى در محیط حرکت داده است تا اسبها، ولى ارزش هزینههاى وارد بر محیط زیست یا شهرهایى را داشت که در آن مىشد راه رفت؟ تهویه مطبوع به ما امکان داده است که در صحراها زندگى کنیم؛ ولى به چه قیمتى از منابع آبىمان؟ این کتاب به طور جدى درمورد این پرسشهاى ارزشى بىطرف است. تعیین اینکه آیا فکر مىکنیم که این تغییرات در درازمدت براى ما بهتر است، مانند این نیست که تعیین کنیم که در درجه اول این تغییرات چگونه پیش آمدند. اگر قرار است تاریخ را درک کنیم و مسیر خود را در آینده ترسیم کنیم، هر دو نوع تعیین اساسى است. لازم است بتوانیم بفهمیم که چگونه اختراعات در جامعه رخ مىدهد. در همان موقع ما به یک نظام ارزشى نیاز داریم تا تعیین کنیم که چه گروههایى را تشویق کرده و چه فایدههایى ارزش هزینههاى جنبىاش را ندارد. در این کتاب سعى شده است طیف کاملى از نتایج، خوب و بد، اختراعات توضیح داده شود. لامپ خلأ کمک کرد تا جاز به توده شنوندگان برسد و نیز کمک کرد تا صداى اجتماعات در نورنبرگ تقویت شود. درنهایت شما درمورد این تغییرات چه احساسى دارید -آیا سرانجام به علت اختراع لامپ خلأ بهتر هستیم؟- بستگى به نظام اعتقادى خود شما درمورد تغییرات اجتماعى و سیاسى دارد.
این تاریخى است که ارزش گفتنش را دارد، تا حدى به علت اینکه به ما امکان مىدهد دنیایى را ببینیم که معمولا آن را بدیهى مىانگاریم. زندگى ما با گروه کاملى از اشیایى احاطه و حمایت مىشود که با اندیشهها و خلاقیت هزاران نفر افسون شده است که پیش از ما آمدند: مخترعان و مبدعان و اصلاحگرانى که پیوسته به مسئله ساختن نور مصنوعى یا آب آشامیدنى تمیز پرداختند تا ما بتوانیم بدون لحظهاى اندیشه امروزه از این تجملات استفاده کنیم، بدون اینکه در وهله اول مانند چیزى تجملى به آنها فکر کنیم. همچنان که بدونشک تاریخنگاران ربات به ما یادآورى مىکنند، ما به این افراد به همان اندازه و شاید بیشتر، از پادشاهان و فاتحان و نجیبزادگان تاریخ معمولى مدیون هستیم.