چند مؤلفه درباره یک دغدغه
در کهندیار ایران که بخش قابل اعتنایی از میراث گرانسنگ فرهنگی آن را «کتابها» تشکیل میدهد و از گذشتهها؛ دوران سنگنوشته و تا عصر صنعت چاپ و سرانجام رسیدن به جهان شگفتانگیز مجازی، نوشتن و اندیشیدن در این دیار همواره صاحب ارج و منزلتی بود، دریغ است اگر هفتهای تحت عنوان کتاب با رخوت، سطحینگری یا نگاه فرمایشی سپری شود!

رضا کیانی: در کهندیار ایران که بخش قابل اعتنایی از میراث گرانسنگ فرهنگی آن را «کتابها» تشکیل میدهد و از گذشتهها؛ دوران سنگنوشته و تا عصر صنعت چاپ و سرانجام رسیدن به جهان شگفتانگیز مجازی، نوشتن و اندیشیدن در این دیار همواره صاحب ارج و منزلتی بود، دریغ است اگر هفتهای تحت عنوان کتاب با رخوت، سطحینگری یا نگاه فرمایشی سپری شود! همزمان با فرارسیدن هفته کتاب، پرسشهایی در اذهان کنشگران مطرح میشود که مهمترین آن توجه به آمار مرتبط با «سرانه مطالعه» در برهه کنونی و قیاس آن با ادوار گذشته است. بیگمان برای تحلیل دقیق فراز و فرودهای سرانه مطالعه در کشور، همراهی فعالان حوزه روانشناسی، جامعهشناسی، ادبیات و رسانه ضرورت دارد و اعتلای آن، حضور و نقشآفرینی سازمانهای مردمنهاد در کنار دولت را میطلبد... . تمامی مقاطع سنی، تحصیلی، شغلی، اقوام، نحلههای فکری و... بینیاز از «کتاب» نیستند! همچنین با توجه به قابلیتهای مختلف بخشهای جامعه، مجال ذهنی و اجرائی برای شکلدهی تعامل میانبخشی با محوریت «حمایت از کتاب و کتابخوانی» و فراهمآوردن زمینههای نرمافزاری و سختافزاری در این وادی و بسیار قابل توجیه است، از این روی به جرئت میتوان گفت همه بهگونهای در برابر «سرانه مطالعه» مسئولیم! نقطه عزیمت برای بررسی و تحلیل آمار سرانه مطالعه و تلاش برای افزایش کیفی آن، توجه جدی به فضای «خانواده» است. هریک از فعالان و دغدغهمندان باید در برابر این پرسش قرار گیرند؛ پیش از پرداختن به سطح کلان جامعه، در فضای ساده خانواده تا چه اندازه به اشاعه شعارهای انگیزشی و ترغیب برای مطالعه تلاش میکنند؟ اگر با ارجنهادن به شیوههایی بدیع و غیرمستقیم (اجتناب از روشهای دستوری و یکسویه)، خاصه برای کودکان و نوجوانان به ترویج کتابخوانی اهتمام ورزید، میتوان به جهشی درخور در این عرصه امیدوار بود... . در ادامه به برخی مؤلفههای قابل تأمل در پیوند با موضوع اشاره میشود.
اماکن و فضای مطالعاتی: کتابخانههای عمومی را مثال پایگاهها و مرکز ثقل در باروری مطالعه و فرایند معرفی کتاب میدانیم، اما با توجه به مقتضیات زمان و رهاوردهای چشمگیر فکری در حوزههای مختلف علمی جهان ضرورت دارد تا از نگاه «کالبدی» به کتابخانههای عمومی عبور کنیم و این اماکن تأثیرگذار و نامآشنای فرهنگی را در جایگاه «نهادهای پویای اجتماعی» در نظر بگیریم که علاوه بر ترویج و تقویت مطالعه و افزایش سرانه آن، به جریان تولید اندیشه، نقد و کنشگری در همین بسترهای اهتمام ورزید، به بیانی دیگر روح حاکم بر فضای کتابخانههای عمومی انجام فعالیتهایی نظیر نقد و بررسی کتاب، پرسش و پاسخ، افکارسنجی مستمر، دعوت از نویسندگان و فعالیتهای فوقبرنامه خلاق در مسیر تحرک فرهنگی و ارزشهای افزوده فکری است، اما در عین حال نباید از نظر دور داشت بسندهکردن به اماکن متعارف دولتی نظیر کتابخانههای عمومی و نادیدهگرفتن سایر موقعیتها موضوع کتاب و کتابخوانی را در چارچوب خاصی قرار میدهد. با توجه به فراگیربودن مقوله مطالعه، میتوان با خلاقیت برآمده از دغدغهمندی در اماکن مختلف عمومی، نسبت به توسعه این مهم تمهیداتی را اتخاذ کرد. ابتداییترین اقدام ایجاد «ایستگاههای مطالعه» است، اما در همین راستا تقویت «کافهکتابها» گامی مهم تلقی میشود؛ در سالیان اخیر در دل برخی کافیشاپها برنامههایی نظیر رونمایی از کتاب، نقد و پژوهش پیرامون کتاب و نمایشنامهخوانی و... برگزار شده بود و حتی تداوم چنین برنامههایی در کتابفروشیها همراه با جشن امضای کتاب را هم شاهد بودیم، چنین حرکتهایی را میتوان در دایره بسترسازی پویایی فعالیتهای کتابخوانی و تلنگری بر اذهان تفسیر کرد که البته تداوم مؤثر و جریانسازی آنها نیازمند رویآوری به خلاقیت با درنظرگرفتن سطح پیشرفت و مناسبات روز جامعه است.
چالش نوشتن: در هفته منتسب به کتاب و کتابخوانی، حین تشویق به خواندن و نگهداری کتاب اما نباید از وضعیت نویسندگان، افزایش کمی و کیفی آثار جدید حوزه نشر، چالشهای نویسندگان بومی در جایجای کشور و حتی تحلیل میل و رغبت نویسندگان برای نوشتن غافل بود! اگر انگیزهای برای بهدستگرفتن قلم نباشد، چه پشتوانهای برای تکثیر شعارهای مطالعه وجود دارد؟! آنچنان که در ابتدای این یادداشت نیز اشاره شد، «کتابهای فاخر» ماحصل اندیشه سترگ بزرگان علم، ادب و حکمت این سرزمین سندی درخشان برای تجلی میراث پرمایه فرهنگی ایرانزمین هستند؛ بنابراین ضرورت دارد آسیبها و موانعی که جریان روشنگر و تحولآفرین «نوشتن» و کتابت را با انفعال مواجهه میکنند، مورد بازشناسی قرار داد. مجال طرح موضوع کتاب را باید برای ترغیب به نوشتن و مستندسازی مغتنم دانست، چراکه تمرکز بیش از حد بر «فرهنگ شفاهی» و اجتناب از نوشتن و ثبت تجربه، اندیشه، تاریخ و تحلیلهای پیرامون وقایع و... به نوعی انفعال در حوزه فرهنگ و ایجاد خلأهایی در رویه فکر و پژوهشی برای امروز و نسلهای آینده خواهد بود... .
فضای مجازی، رقیب یا رفیق: در برههای فضای مجازی را رقیبی جدی در برابر حوزه کتاب و مطالعه میدانستند، البته شکی نیست که حس شیرین تورق و بوی کاغذ، شوق و حال و هوای خاطرهانگیز خاص خود را دارد، اما شایسته است با عبور از نگاه مطلقگرای صفر یا صد، بهطور تعاملی و واقعبینانه به کاربرد و کارآمدی فضای مجازی در افزایش سطح آگاهی و کمک به مقوله کتاب بیندیشند. علاوه بر فراهمآوردن بستر معرفی و نقد، فضای مجازی به نوعی در تقویت بازار کتاب نیز مؤثر بوده است (به عنوان نمونه یادآوری ایام سخت کرونا و نقش فضای مجازی در برپاداشت محافل کتاب). اگر چنین بپنداریم که تمرکز بیش از حد بر مطالب کممایه (یا بهاصطلاح زرد) در فضای مجازی، ذهن را از کتاب و مطالعه عمیق دور میکند، باید اذعان کرد که چنین مطالبی در هر بستری خواه رسانهای، مکتوب یا حقیقی و... ارائه میشود اما انتخاب اولویت و رویآوری به مطالب و آموزههای دارای ارزشافزوده به درایت و عمق شناخت هر انسانی برمیگردد... .
نگاه جامع؛ از تولید تا مطالعه: عرضه کتاب به جامعه مثال میلاد اندیشهای نو است. در توسعه فضای کتاب علاوه بر درنظرگرفتن نکات ظریف نرمافزاری باید مشکلات جدی سختافزاری و پشتیبانی از زمان نگارش (یا ترجمه) تا ویراستاری، چاپ، توزیع و فروش کتاب را مورد توجه جدی قرار داد و به چالشها و دغدغههای فعالان هریک از بخشهای مذکور رسیدگی کرد. پرواضح است که نادیدهگرفتن هریک از حوزههای اجرائی عرصه کتاب، تأثیر نامطلوبی بر جریان فکری و مطالعاتی بر جای میگذارد. ازاینرو شایسته است که در این عرصه نیز از نگاه تکبعدی پرهیز شود و به فراهمآوردن ظرفیتهایی برای حل مشکلات حوزههای مختلف همت گمارد. تقویت تشکلهای صنفی (توزیعکنندهها، فروشندگان، چاپخانهها، کتابداران و تمامی بخشهای دخیل در تولید و عرضه کتاب) و بسترسازی صحیح دولت و حمایت از صنوف میتواند جلوهای از تلاش برای ترسیم چشماندازی روشن و امیدوارکننده در این عرصه مهم باشد، مانند کاهش یا حذف مالیات از فعالان مختلف حوزه کتاب.